Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acatamathesia
U
قادر بدرک سخن نبودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nonneutralities of income taxation
U
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
lack
U
نبودن
lacks
U
نبودن
absence
U
نبودن
absences
U
نبودن
lacked
U
نبودن
motile
U
قادر بجنبش
numerate
U
قادر شمردن
omnipotent
U
قادر متعال
omnipotent
U
قادر مطلق
almightly
U
قادر مطلق
all-powerful
U
قادر مطلق
free swimming
U
قادر به شنا
twiddle one's thumbs
<idiom>
U
مشغول نبودن
unconditionality
U
معلق نبودن
to retire in to oneself
U
معاشر نبودن
to be no more
U
دیگر نبودن
stand-offs
U
محشور نبودن
stand-off
U
محشور نبودن
stand off
U
محشور نبودن
run short
<idiom>
U
کافی نبودن
disagree
U
موافق نبودن
disagreeing
U
موافق نبودن
disagreed
U
موافق نبودن
eccentrics
U
هم مرکز نبودن
eccentric
U
هم مرکز نبودن
to go out of fashion
U
دیگرمتداول نبودن
bush
U
در فرم نبودن
no new is good new
U
نبودن خبر
misbeseem
U
زیبنده نبودن
inedibility
U
ماکول نبودن
bushes
U
در فرم نبودن
inapplicability
U
عملی نبودن
be off one's duty
U
سر خدمت نبودن
haze
U
روشن نبودن مه
to be at ease
U
راحت نبودن
to be out of heart
U
سرخلق نبودن
disagrees
U
موافق نبودن
solvable
U
قادر بتادیه وام
enable
U
قادر ساختن توانا
enabled
U
قادر ساختن توانا
enables
U
قادر ساختن توانا
literacy
U
قادر به خواندن بودن
solvent
U
قادر به پرداخت قروض
solvent
U
قادر به پرداخت دیون
able to justify bail
U
قادر به تقبل ضمانت
enabling
U
قادر ساختن توانا
solvents
U
قادر به پرداخت دیون
solvents
U
قادر به پرداخت قروض
out of step
<idiom>
U
دریک گام نبودن
dishonoured
U
قابل پرداخت نبودن
dishonouring
U
قابل پرداخت نبودن
dishonours
U
قابل پرداخت نبودن
to be under a person p
U
زیرحمایت کسی نبودن
out of kilter
<idiom>
U
دربالانس خوبی نبودن
inapprehensibility
U
قابل درک نبودن
misbeseem
U
نیامدن به نبودن برای
unanswered
U
همردیف نبودن حریف
dishonour
U
قابل پرداخت نبودن
dishonors
U
قابل پرداخت نبودن
dishonoring
U
قابل پرداخت نبودن
no cigar
<idiom>
U
موافق نبودن ،رد کردن
to be left in disbelief
<idiom>
U
قابل فهم نبودن
no deal
<idiom>
U
موافق نبودن ،رد کردن
no great shakes
<idiom>
U
حدوسط ،مهم نبودن
[be]
no chicken
U
دیگر جوان نبودن
displeases
U
خوش ایند نبودن
displease
U
خوش ایند نبودن
dishonored
U
قابل پرداخت نبودن
capability
U
قادر به انجام کاری بودن
thermoduric
U
قادر به استقامت در برابرحرارت زیاد
may
U
توانایی داشتن قادر بودن
inexpressiveness
U
زیان دار نبودن گنگی
forlackof shoes
U
بواسطه نداشتن یا نبودن کفش
misbecome
U
زیبنده نبودن ناجوربودن برای
to have no say
[in that matter]
U
پاسخگو نبودن
[در این قضیه]
not my cup of tea
<idiom>
U
باب طبع کسی نبودن
mismatch
U
متناسب نبودن ناجور بودن
goof off
<idiom>
U
کار نکردن یاجدی نبودن
time out
U
معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
let the chips fall where they may
<idiom>
U
نگران نتیجه یک کشف نبودن
fluctuated
U
ثابت نبودن موج زدن
fluctuate
U
ثابت نبودن موج زدن
differs
U
شبیه چیز دیگر نبودن
miscast
U
برای نقش خودمناسب نبودن
indulging
U
مخالف نبودن رها ساختن
indulges
U
مخالف نبودن رها ساختن
indulged
U
مخالف نبودن رها ساختن
indulge
U
مخالف نبودن رها ساختن
fluctuates
U
ثابت نبودن موج زدن
sell out
<idiom>
U
صادق نبودن ،فرختن راز
run of the mill
U
برجسته نبودن در جنس متوسط
throw together
<idiom>
U
عجله داشتن ومراقب نبودن
differ
U
شبیه چیز دیگر نبودن
differed
U
شبیه چیز دیگر نبودن
differing
U
شبیه چیز دیگر نبودن
run-of-the-mill
U
برجسته نبودن در جنس متوسط
enable
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enables
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabled
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabling
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
facility
U
قادر به انجام کاری به سادگی بودن
eurybathic
U
قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
to be
[look]
somewhat
[the]
worse for wear
[person, thing]
U
مناسب نبودن برای پوشیدن
[جامه ای]
bark is worse than one's bite
<idiom>
U
به بدی چیزی که به نظر میرسه،نبودن
to sit heavy on the stomach
U
گوارا نبودن دیر هضم بودن
write off
<idiom>
U
پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
ectogenic
U
قادر بادامه زندگی درخارج از میزبان خود
absolutism
U
حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
interactive
U
برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
able to withstand contamination
<adj.>
U
قادر به مقاومت در برابر آلودگی
[بوم شناسی]
batch processing
U
سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
storage
U
مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
stand pat
<idiom>
U
ازموقعیت راضی بودن وخواستار تغییرات نبودن
off balance
<idiom>
U
فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
asleep at the switch
<idiom>
U
متوجه فرصت نبودن ،روی بخت خوابیدن
music chip
U
مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
director
U
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
programmer
U
شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
programmers
U
شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
graphics
U
چاپگری که قادر به چاپ تصاویر map-bit است
directors
U
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
all weather fighter
U
هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
aerospace vehicle
U
هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
macro
U
برنامه اسمبلر که قادر به کدگشایی دستورات ماکرو است
drown out
<idiom>
U
سروصدای زیاد براه انداختن وقادر به شنیدن نبودن
don't give up the day job
<idiom>
U
[در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
gibberish
U
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
to go easy on somebody
[something]
U
خیلی ایراد نگرفتن
[انتقادی نبودن]
از کسی
[در مورد چیزی]
communication
U
ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است
faults
U
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
handles
U
نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
handle
U
نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
recorder
U
قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
hypermedia
U
متن با کلمات کلیدی خاص که قادر به نمایش تصویر و صوت باشد
recorders
U
قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
landplane
U
هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
edp
U
پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است
communicating word processor
U
پردازنده کلمه یا ایستگاه کاری که قادر به ارسال و دریافت داده است
fault
U
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
faulted
U
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
chips
U
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
commodities
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
integrated
U
نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
chip
U
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
commodity
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
memory
U
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
interactive
U
سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
mediums
U
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
medium
U
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
memories
U
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
bulk
U
رسانهای که قادر به ذخیره سازی حجم بزرگی از داده با اندازه ها و حالتهای مختلف است
effective demand
U
تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
extend
U
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extends
U
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extending
U
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
cells
U
محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
cell
U
محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
demonstrations
U
نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
appleline
U
IB تبادل اطلاعات کندرا قادر می سازد تا باکامپیوترهای بزرگ شرکت یک دستگاه سخت افزاری که ریزکامپیوتر ACINTOSH
demonstration
U
نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
vertical take off and landing
U
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
teleprinters
U
وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
teleprinter
U
وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
ZMODEM
U
گونه پیشرفته پروتکل ارسالی MODEM که قادر به تشخیص خطا و توانایی ارسال مجدد است در صورتی که اتصال قط ع شود
inelastic demand
U
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
literate
U
قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
mass storage
U
وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
processor
U
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که قادر به تغییر داده طبق دستورات است
integrated
U
پایگاه داده که قادر به تامین اطلاعات برای نیازهای مختلف بدون داده افزودنه است
screening, screenings
U
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
literacy
U
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
screened
U
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screens
U
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screen
U
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
pseudo random
U
قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند
transphasor
U
ترانزیستور نوری که از کریستال ساخته شده است که قادر به تنظیم اشعه اصلی نور طبق سیگنال ورودی کوچکتر است
gurantee
U
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
disclaimers
U
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
disclaimer
U
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
harder
U
دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
hardest
U
دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
hard
U
دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
fibre optics
U
لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
heir presumptive
U
وارث درجه دوم که درصورت نبودن حخاجبی وارث میشوند وارث مقدر
send only device
U
دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
scitovsky double criterion
U
که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
real time
U
با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
presumption hominis
U
قرینه ضعیفه که به فرض وجود ان طرف مجبور به ابراز ادله معارض نیست چون این قرینه به تنهایی ولو با نبودن دلیل معارض قدرت اثباتی ندارد
upward compatible
U
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
simple network management protocol
U
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
quando acciderint
U
وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
accelerationists
U
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
extending
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com