English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
self fruitful U قابل گشن گیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
measurable U قابل اندازه گیری
commensurable U قابل اندازه گیری
dial up service U سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
dialup U سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
emulsifiable U قابل عصاره گیری
excisable U قابل مالیات گیری
irrestrainable U غیر قابل جلو گیری
mensurable U قابل پیمایش واندازه گیری پیمودنی
shapable U شکل پذیر قابل شکل گیری
shapeable U قابل شکل گیری
stereometric U بسهولت قابل اندازه گیری
Other Matches
He's a wet blanket. U او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
his severity relaxed U از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
digamy U دو زن گیری دو شوهر گیری
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
with the utmost rigour U با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
achievable U قابل وصول قابل تفریق
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
sensible U قابل درک قابل رویت
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
compression molding process U فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
point voting system U سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
skimmed U کف گیری
skim U کف گیری
retractaion U پس گیری
lutation U گل گیری
recapture U پس گیری
dewatering U اب گیری
bias U سو گیری
biases U سو گیری
recapturing U پس گیری
recaptures U پس گیری
recaptured U پس گیری
luting U گل گیری
skims U کف گیری
exorcism U جن گیری
resumption U از سر گیری
exorcisms U جن گیری
recature U پس گیری
monogyny U یک زن گیری
scorification U کف گیری
catch U بل گیری
damage control U اسیب گیری
censoriousness U خرده گیری
decision making U تصمیم گیری
decarburization U کربن گیری
commensurateness U اندازه گیری
collier U ذغال گیری
coring U نمونه گیری
chronicity U دامن گیری
catch trial U کوشش مچ گیری
resignation U کناره گیری
corf U سبدماهی گیری
cased U قالب گیری
resignations U کناره گیری
calk U درز گیری
blank experiment U ازمایش مچ گیری
coring U مغزه گیری
crabber U خرچنگ گیری
criticalness U خرده گیری
decalcification U کلسیم گیری
bailment U امانت گیری
backing up U پشتیبان گیری
coppering U مس گیری لوله
syntheses U نتیجه گیری
invalidism U زمین گیری
intussusception U در خود گیری
introsusception U در خود گیری
insuperability U دشوار گیری
ingurgtation U فرا گیری
lodgment or lodge U منزل گیری
inarm U در بغل گیری
inarm U در اغوش گیری
impressmeat U باز گیری
implantation U لانه گیری
knoit U تغ تغ خرده گیری
laxity U اسان گیری
synthesis U نتیجه گیری
measuring bridge U پل اندازه گیری
restriction U جلو گیری
restrictions U جلو گیری
measurer U اندازه گیری
luting U درز گیری
lodgment U موضع گیری
lodgement U موضع گیری
loading capacity U بار گیری
limit of inflammability U حد اتش گیری
i. and evdevolution U ریشه گیری
i am in a bad f. U بد گیری امدم
dial up U شماره گیری
dephosphorization U فسفر گیری
deoxidation U اکسیژن گیری
demission U کناره گیری
decoppering U مس گیری کردن
decoction U عصاره گیری
declipping U لکه گیری
complementation U متمم گیری
dust removal U گرد گیری
embracery U دراغوش گیری
halieutics U ماهی گیری
garth U سد یا بندماهی گیری
metering U اندازه گیری
gaging U اندازه گیری
follow up U پی گیری کردن
factorization U فاکتور گیری
exaction U سخت گیری
error correction U خطا گیری
emulsification U عصاره گیری
amphimixis U جفت گیری
ensued U پی گیری کردن
ensue U پی گیری کردن
formation U شکل گیری
refuels U سوخت گیری
refuelling U سوخت گیری
refuelled U سوخت گیری
refueling U سوخت گیری
refueled U سوخت گیری
refuel U سوخت گیری
embrasures U دراغوش گیری
embrasure U دراغوش گیری
ensues U پی گیری کردن
recruitment U سرباز گیری
recruitment U توان گیری
measurements U اندازه گیری
measurement U اندازه گیری
modeling U سرمشق گیری
integration U انتگرال گیری
sternly U با سخت گیری
interpolations U درون گیری
interpolation U درون گیری
levying U سرباز گیری
levying U باج گیری
levy U سرباز گیری
takeovers U تحویل گیری
takeover U تحویل گیری
stripping U رنگ گیری
biases U سمت گیری
bias U سمت گیری
differentiation U مشتق گیری
withdrawals U گوشه گیری
withdrawal U گوشه گیری
whisks U گرد گیری
whisking U گرد گیری
whisked U گرد گیری
timing U زمان گیری
extract U عصاره گیری
extracted U عصاره گیری
levy U باج گیری
levies U سرباز گیری
levies U باج گیری
levied U سرباز گیری
levied U باج گیری
cupping U خون گیری
nagging U خرده گیری
inquiry U خبر گیری
inquiries U خبر گیری
extracts U عصاره گیری
extracting U عصاره گیری
whisk U گرد گیری
against time U تایم گیری
attrition U کناره گیری
renunciation U کناره گیری
wrestling U کشتی گیری
extrapolations U قیاس گیری
extrapolation U قیاس گیری
striking U جرقه گیری
strikingly U جرقه گیری
churning U کره گیری
abdication U کناره گیری
dialing U شماره گیری
palsy U زمین گیری
cavil U خرده گیری
caviled U خرده گیری
acceleration lane U خط سرعت گیری
ablactation U از شیر گیری
creels U تورماهی گیری
conclusion U نتیجه گیری
conclusions U نتیجه گیری
creel U تورماهی گیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com