English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
entertainable U قابل پذیرائی و یا نگهداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hand-held U آنچه قابل نگهداری در دست است
buffer U کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
entertainer U پذیرائی کننده
entertainers U پذیرائی کننده
reference U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
references U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
corrective maintenance U نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
maintenance U تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
landing, storage, delivery U نگهداری
guardianship U نگهداری
sustenance U نگهداری
preservation U نگهداری
retinues U نگهداری
retinue U نگهداری
internment U نگهداری
retention U نگهداری
detainer U نگهداری
sustentation U نگهداری
sustention U نگهداری
storage U نگهداری
guarding subsidy U حق نگهداری
custody U نگهداری
detentions U نگهداری
detention U نگهداری
holding U نگهداری
maintenance U نگهداری
upkeep U نگهداری
conservation U نگهداری
safe guard U نگهداری
protection U نگهداری
keeping U نگهداری
safe keeping U نگهداری
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
conserves U نگهداری کردن
holds U ایست نگهداری
maintenance U نگهداری و تعمیر
deffered maintenance U نگهداری مخصوص
hold U ایست نگهداری
manage U نگهداری کردن
maintenance U تعمیر و نگهداری
tenability U قابلیت نگهداری
upkeep U نگهداری کردن
conserving U نگهداری کردن
maintained U نگهداری کردن
conserved U نگهداری کردن
preventive maintenance U نگهداری حفافتی
warehousing U نگهداری در انبار
conserve U نگهداری کردن
holding time U زمان نگهداری
holding costs U مخارج نگهداری
maintain U نگهداری کردن
organizational maintenance U نگهداری سازمانی
account U نگهداری حسابها
to maintain one's family U نگهداری کردن
to take keep U نگهداری کردن
interludes U نگهداری مقدماتی
interlude U نگهداری مقدماتی
support U نگهداری کردن
field maintenance U نگهداری صحرایی
keep track of <idiom> U نگهداری یاداشت
tenure U نگهداری اشغال
granfather file U نگهداری می شوند
holding capacity U فرفیت نگهداری
cares U نگهداری موافبت
cared U نگهداری موافبت
care U نگهداری موافبت
the keeping of a festival U نگهداری عید
safeguard U نگهداری کردن
safeguarded U نگهداری کردن
safeguarding U نگهداری کردن
category U طبقه نگهداری
safeguards U نگهداری کردن
record keeping U نگهداری سوابق
to maintain a road U نگهداری کردن
field maintenance U نگهداری در صحرا
preventive maintenance U نگهداری پیشگیرانه
tend U نگهداری کردن از
levels of maintenance U ردههای نگهداری
retentivity U قدرت نگهداری
maintenance cost U هزینه نگهداری
maintenance cost U ارزش نگهداری
care of supplies U نگهداری اماد
depot maintenance U نگهداری دپویی
maintenance functions U کارکردهای نگهداری
field capacity U فرفیت نگهداری
restraints U نگهداری خودداری
tending U نگهداری کردن از
restraint U نگهداری خودداری
preventive maintenance U نگهداری پیشگیری
tends U نگهداری کردن از
LSD U نگهداری تحویل
categories of maintenance U انواع نگهداری
tended U نگهداری کردن از
maintenance period U دوره نگهداری
maintenance status U وضعیت نگهداری
program maintenance U نگهداری برنامه
maintenance support U پشتیبانی نگهداری
maintains U نگهداری کردن
maturing U نگهداری بتن
energy preservation U نگهداری انرژی
keep U نگهداری کردن
maintain U نگهداری کردن
maintrain U نگهداری کردن
categories of maintenance U طبقات نگهداری
keeps U نگهداری کردن
depot maintenance U نگهداری امادگاهی
maintenance routine U روال تعمیر و نگهداری
keep time <idiom> U نگهداری میزان و وزن
baby farm U محل نگهداری کودکان
gurantee period U دوره نگهداری تاسیسات
bestride U نگهداری ودفاع کردن از
to bear up U نا امیدنشدن نگهداری کردن
support U تایید کردن نگهداری
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
poor law U قانون نگهداری از تهیدستان
mewing U دراصطبل نگهداری کردن
hold something back <idiom> U نگهداری اطلاعات از کسی
maintenance work U کار تعمیر و نگهداری
power of reservation U حق نگهداری وذخیره کردن
software maintenance U نگهداری نرم افزار
upkeep U هزینه نگهداری و تعمیر
mew U دراصطبل نگهداری کردن
mewed U دراصطبل نگهداری کردن
managements U اجرا و نگهداری شبکه
upkeep U هزینه نگهداری وتعمیر
maintenance U نگهداری از تاسیسات یاساختمان
system maintenance U تامین و نگهداری سیستم
depositery U محل نگهداری سپرده
moist curing U نگهداری مرطوب بتن
management U اجرا و نگهداری شبکه
gasholder U محل نگهداری بنزین
ammunition depot U محل نگهداری مهمات
gasholders U محل نگهداری بنزین
membrane curing U نگهداری غشایی بتن
remote maintenance U نگهداری از راه دور
remote servicing U نگهداری از راه دور
schedule maintenance U نگهداری زمانبندی شده
remote servicing U تعمیر و نگهداری از راه دور
stickboy U متصدی نگهداری چوبهای هاکی
customers U نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
confessio U [محل نگهداری جسد شهید]
fit call U رده یکم تعمیر و نگهداری
warrens U محل نگهداری حیوانات وحشی
accountable supply distribution activity U سازمان نگهداری سوابق امادی
remote maintenance U تعمیر و نگهداری از راه دور
to have custody of U نگهداری یا امانت داری کردن از
to safeguard [against] U نگهداری کردن [علیه] [در برابر]
columbarium U جای نگهداری خاکستر مردگان
accountable depot U مرکز نگهداری سوابق حسابداری
customer U نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
warren U محل نگهداری حیوانات وحشی
administrator U تنظیم و نگهداری شبکه دارد
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
preventive U ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
bee-keeper U متصدی نگهداری از زنبور عسل
serviced U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
bee-keepers U متصدی نگهداری از زنبور عسل
administrative crypto account U نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
carry over <idiom> U برای بعد نگهداری کردن
administrators U تنظیم و نگهداری شبکه دارد
hold at disposal U در اختیار دیگری نگهداری کردن
patronizes U نگهداری کردن مشتری شدن
patronized U نگهداری کردن مشتری شدن
tape library U اتاق مخصوص نگهداری نوار
patronised U نگهداری کردن مشتری شدن
patronize U نگهداری کردن مشتری شدن
service U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
patronises U نگهداری کردن مشتری شدن
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
achievable U قابل وصول قابل تفریق
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
sensible U قابل درک قابل رویت
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
threes U سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
three U سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
keep in trust U به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
white paternoster U دعای نگهداری ازشر روح پلید
lay up <idiom> U گذاشتن درگاراژ یا محل نگهداری قایق
lay up <idiom> U ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
spoin bank U محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
bone-house U [جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
maintenance calibration U تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
sacrist U متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
for keeps U برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
gross negligence U تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com