Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
love worthy
U
قابل عشق بازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
through the green
U
منطقه قابل استفاده در بازی گلف
Other Matches
shinny
U
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade
U
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay
U
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat
U
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
dib
U
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
shinney
U
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight
U
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring
U
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning
U
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
harlepuinade
U
نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game
U
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic
U
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
Bureaucracy . Red tape .
U
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
round robin (tournament or contest)
<idiom>
U
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
sensible
U
قابل درک قابل رویت
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
set the score
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
plays
U
بازی
game
U
بازی
gaming
U
بازی
watermanship
U
اب بازی
slackness
U
بازی
clearance
U
بازی
basics
U
بازی
playing
U
بازی
fun
U
بازی
openness
U
بازی
basic
U
بازی
plain dealing
U
بازی
action
U
بازی
homes
U
بازی
home
U
بازی
falconine
U
بازی
solitaire
U
تک بازی
partie
U
بازی
played
U
بازی
play
U
بازی
solitaires
U
تک بازی
dibasic
U
دو بازی
patulousness
U
بازی
hopscotch
U
بازی لی لی
sportiveŠetc
U
بازی کن
grey hound
U
سگ بازی
actions
U
بازی
pederosis
U
بچه بازی
paperwork
U
کاغذ بازی
skating
U
اسکیت بازی
pederasty or pae
U
بچه بازی
pederasty
U
بچه بازی
tricksy
U
بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
on side
U
پایان بازی
open heartedness
U
راست بازی
cover
U
بازی دفاعی
papistry
U
پاپ بازی
coverings
U
بازی دفاعی
covers
U
بازی دفاعی
fences
U
شمشیر بازی
off hand game
U
بازی جنبی
off hand game
U
بازی غیررسمی
soccer
U
بازی فوتبال
sports
U
بازی شوخی
playthings
U
اسباب بازی
plaything
U
اسباب بازی
passive play
U
بازی غیرفعال
fence
U
شمشیر بازی
polo
U
چوگان بازی
bandies
U
چوگان بازی کچ
bandied
U
چوگان بازی کچ
misplay
U
بازی اشتباه
mountebankery
U
زبان بازی
mountebankery
U
چاچول بازی
fencing
U
ششمشیر بازی
doubled up
U
بازی دوبل
doubled
U
بازی دوبل
double
U
بازی دوبل
hanky-panky
U
روباه بازی
hanky-panky
U
حقه بازی
charade
U
نوعی بازی
full-time
U
09 دقیقه بازی
bandy
U
چوگان بازی کچ
bandying
U
چوگان بازی کچ
middle game
U
وسط بازی
legerdemain
U
حقه بازی
let us play
U
بازی کنیم
handouts
U
نوبت بازی
handout
U
نوبت بازی
sporting
U
بازی دوست
lusory
U
بازی کن خنده کن
tricking
U
شعبده بازی
tricked
U
شعبده بازی
trick
U
شعبده بازی
malversation
U
دغل بازی
golfing
U
بازی گلف
chicanery
U
حیله بازی
chicaneries
U
حیله بازی
gallant
U
زن بازی کردن
pantomimes
U
لال بازی
pantomime
U
لال بازی
monkey business
U
کچلک بازی
gaming
U
قمار بازی
bonfires
U
اتش بازی
figure skating
U
یخ بازی نمایشی
bonfire
U
اتش بازی
fireworks
U
اتش بازی
firework
آتش بازی
speculation
U
سفته بازی
playfully
U
با خنده و بازی
child's play
U
بازی کودکان
radial play
U
بازی شعاعی
badminton
U
بازی بدمینتون
trickery
U
حیله بازی
red tapery
U
قرطاس بازی
gambling
U
قمار بازی
checkers
U
بازی چکرز
rooker
U
یکجورکفش یخ بازی
rope dancing
U
بند بازی
rope dancing
U
ریسمان بازی
trickiness
U
حقه بازی
ropery
U
طناب بازی
bowls
U
بازی بولینگ
trapze
U
بند بازی
radial play
U
بازی عرضی
quiot
U
لیس بازی
child's play
U
بچه بازی
playtime
U
هنگام بازی
catch
U
بازی دستش ده
pyrotechnic display
U
اتش بازی
wordplay
U
بازی با لغات
whoredom
U
فاحشه بازی
pyrotechny
U
فن اتش بازی
toys
U
بازی کردن
toys
U
اسباب بازی
toy
U
بازی کردن
war game
U
بازی جنگ
toy
U
اسباب بازی
quackery
U
حقه بازی
wargaming
U
بازی جنگ
bowl
U
بازی بولینگ
sheep's eyes
U
نظر بازی
shell game
U
گردو بازی
solitaire
U
بازی یک نفره
solitaires
U
بازی یک نفره
squib
U
اتش بازی
squibs
U
اتش بازی
team game
U
بازی گروهی
taw
U
مهره بازی
swordsmanship
U
شمشیر بازی
stock jobbery
U
سفته بازی
surf riding
U
موج بازی
stock jobbing
U
سفته بازی
acrobatics
U
بند بازی
stoppage of the game
U
توقف بازی
bowling
U
بازی بولینگ
playing field
U
میدان بازی
playing field
U
زمین بازی
tooth clearance
U
بازی دندانه
doubles
U
بازی دوبل
volleyball
U
بازی والیبال
to make a goal
U
یک بازی بردن
to keep score
U
بازی رانگاهداشتن
three knights' game
U
بازی سه اسب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com