English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sailable U قابل سواری دردریا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sea borne commerce U بازرگانی دردریا
floating cargo U باری که دردریا است
mine field U ناحیه مین گذاری شده دردریا
Only a drop in the bucket ( ocean) . U قطره ای دردریا است (بسیار نا چیز )
a drop in the ocean <idiom> U قطره ای دردریا [بسیار نا چیز] [اصطلاح]
driving U سواری
ride U سواری
Woman sitting on the man U کیر سواری
rides U سواری
riding U سواری
cycling U دوچرخه سواری
hackney U اسب سواری
to take a ride U سواری کردن
equitation U هنراسب سواری
surf riding U موج سواری
motorcar U خودرو سواری
jockeying U اسب سواری
manege U اسب سواری
troopers U اسب سواری
top boot U چکمه سواری
horsemanship U اسب سواری
hacking jacket U کت اسب سواری
hacking jackets U کت اسب سواری
trooper U اسب سواری
skim boarding U موج سواری
surfing U موج سواری
surfriding U موج سواری
to take a drive U سواری کردن
auto U ماشین سواری
amaxophobia U سواری هراسی
saddles U سواری کردن
saddled U سواری کردن
saddle U سواری کردن
surf U موج سواری
jumbling U سواری کردن
passenger car U اتومبیل سواری
roadster U اسب سواری
roadsters U اسب سواری
passenger car trailer U تریلرخودروی سواری
saddler U اسب سواری
jumble U سواری کردن
saddle horse U اسب سواری
jumbled U سواری کردن
jumbles U سواری کردن
autos U ماشین سواری
manege U اموزشگاه اسب سواری
surfboard U تخته موج سواری
trooper U اسب سواری نظامی
bicycle path U مسیر دوچرخه سواری
riding habits U جامه سواری زنانه
riding habit U جامه سواری زنانه
nags U اسب کوچک سواری
nagged U اسب کوچک سواری
nag U اسب کوچک سواری
drive U رانش سواری دوندگی
to give somebody a ride U به کسی سواری دادن
to give somebody a lift U به کسی سواری دادن
troopers U اسب سواری نظامی
habit U لباس سواری زنانه
habits U لباس سواری زنانه
surfboards U تخته موج سواری
to go by bicycle U دوچرخه سواری کردن
hacking U اسب سواری تفریحی
surfmanship U مهارت در موج سواری
drives U رانش سواری دوندگی
drives U سواری کردن کوبیدن
drive U سواری کردن کوبیدن
bicycles U دوچرخه سواری کردن
cavalcade U سواری گردش سواره
jodhpur U شلوار چسبان سواری
cavalcades U سواری گردش سواره
equestrian U مربوط به اسب سواری
joo choo seogi U ایستادن اسب سواری
motor road U جاده موتور سواری
to learn to ride U سواری یاد گرفتن
harness horse U اسب سواری یا بارکش
outride U در سواری پیش افتادن از
velodrome U پیست دوچرخه سواری
to ride a bicycle U دوچرخه سواری کردن
bicycle U دوچرخه سواری کردن
windsurfers U تخته موج سواری با بادبان
windsurfing U موج سواری با تخته و بادبان
body surf U موج سواری بدون تخته
eventing U انواع مسابقه اسب سواری
to stand treat U هزینه مهمانی یا سواری رادادن
hotdogging board U تخته کوتاه موج سواری
equitation U هنر سواری و مهار اسب
windsurfer U تخته موج سواری با بادبان
barges U تخته بزرگ موج سواری
to get a ride with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to get a lift with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
rodeos U مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
rodeo U مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
to get a lift from somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to hitch a lift [ride] from somebody U سواری شدن [در خودروی کسی]
ride [American E] U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
lift U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
stick U تخته موج سواری شلاق
charreada U سواری مکزیکی اسب وحشی
ap joo choom U ایستادن اسب سواری بجلو
barge U تخته بزرگ موج سواری
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
freestyle U موج سواری بامانور ازاد
malibu U تخته فایبرگلاس موج سواری
barged U تخته بزرگ موج سواری
wake surfing U موج سواری بدنبال قایق
to bike U دوچرخه سواری کردن [اصطلاح روزمره]
junk surf U امواج نامناسب برای موج سواری
saddle bronc riding U سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
australian pursuit U مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
nose U دماغه جلویی تخته موج سواری
[Could I] give you a lift? [colloquial] U به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
to offer somebody a lift U به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
surf off U دور نهایی مسابقه موج سواری
haute ecole U تمرین اسب سواری از روی مانع
noses U دماغه جلویی تخته موج سواری
bodysurfing U موج سواری روی سینه وشکم
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
to tilt at the ring U سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
point race U مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
caroche U نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
hang ten U سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
tourist trophy U مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
catch a rail U برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
italian pursuit U مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
slides U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
tubing U ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
to ride one's horse to death U اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
slide U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
this ground rides soft U این زمین برای سواری نرم است
banking track U انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
pursuits U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
stall U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stalling U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
madison U مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
cheats U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
floater U پاس ارام هوایی تخته بزرگ موج سواری
cheat U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheated U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
bareback riding U سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
pursuit U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
blown out U رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
kermesse U مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
big gun U سرسخت در کسب امتیاز تخته سنگین و بزرگ موج سواری
serpentine U سواری در طول مانژ با یک رشته پیچ و خمهادر سمت مخالف
skim board U تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
gun U تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
guns U تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
tilted U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilt U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
achievable U قابل وصول قابل تفریق
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
sensible U قابل درک قابل رویت
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
scooter U روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
scooters U روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
miss and out U مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
banked track U پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
goofy foot U موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
dude ranch U گله داری واسب سواری وحشم داری
horsy U معتاد به اسب سواری یا اسب دوانی
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
shoot the curl U موج سواری در حفره موج
shoot the tube U موج سواری در حفره موج
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
bell lap U زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
apt U قابل
good U قابل
abler U قابل
able U قابل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com