English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fat soluble U قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lipoma U تومر خوش خیم چربی غده چربی
degreasing U پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
fats U چربی چربی دار
fat U چربی چربی دار
fatter U چربی چربی دار
fattest U چربی چربی دار
fatter U چربی
meager U بی چربی
lubricous U چربی
fattest U چربی
greasy U چربی
greased U چربی
oils U چربی
oiling U چربی
oil U چربی
fats U چربی
myelin U چربی پی
greasiness U چربی
thinned U کم چربی
thinners U کم چربی
thinnest U کم چربی
thins U کم چربی
greasily U با چربی
oiliness U چربی
fat U چربی
fatness U چربی
creaminess U چربی
fatless U بی چربی
grease U چربی
meagre U بی چربی
greasing U چربی
thin U کم چربی
adiposeness or diposity U چربی
lipide U چربی
lipid U چربی
sebaceous U چربی دار
casein U پنیر بی چربی
aliphatic U چربی دار
fatty U چربی مانند
grease trap U چربی گیر
degreasing U اب کردن چربی
animal fat U چربی حیوانی
comedo U چربی دانه
leather head U چربی دانه
lipotropic U چربی سوز
blackhead U چربی دانه
blackheads U چربی دانه
skim milk U شیر بی چربی
lard U چربی خوک
lipoid U شبه چربی
fattiness U خاصیت چربی
grease trap U بازیابی چربی
suint U چربی پشم
lipophilic U چربی دوست
lipophilic U چربی گرای
greasing U روغن چربی
fat is insoluble in water U چربی در اب حل نمیشود
flense U چربی گرفتن از
whipping cream U خامهی پر چربی
adipic U وابسته به چربی
adipocere U چربی لاش
adipose tissue U بافت چربی
wool fat U چربی پشم
wool grease U چربی پشم
greased U روغن چربی
grease U روغن چربی
vegtable fat U چربی گیاهی
lipomatous U چربی مانند
lipuria U چربی در پیشاب
emulsions U ذرات چربی دراب
emulsion U ذرات چربی دراب
blobber U چربی یاپیه نهنگ
emulsioning U ذرات چربی دراب
saturated fat U چربی اشباع شده
greasily U به شکل روغن یا چربی
adipose tissue U چربی حیوانی پیه
fatback U چربی پشت خوک
saturated fats U چربی اشباع شده
emulsioned U ذرات چربی دراب
unsaturated fat U چربی اشباع نشده
lubricity U شهوانی بودن چربی
lipolysis U تجزیه وتحلیل چربی
lard U گوشت خوک چربی زدن
blubbered U چربی اوردن هایهای گریستن
blubber U چربی اوردن هایهای گریستن
poly unsaturated fat U پلی چربی اشباع نشده
butyrometer U الت سنجش چربی شیر
blubbering U چربی اوردن هایهای گریستن
blubbers U چربی اوردن هایهای گریستن
pate de foie gras U خمیر چربی جگر غاز ودنبلان
lanoloin U چربی پشم که در ارایش مورداستعمال دارد
lardoon U تکه چربی که لای گوشت گذارند
lardon U تکه چربی که لای گوشت گذارند
I clinched a lucrative deal. U معامله چربی ( شیرینی ) انچام دادم
greasing U روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
blubber U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
grease U روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
blubbering U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
lactoscope U شیرازما اسباب ازمایش پاکی یا چربی شیر
greased U روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
lipoprotein U مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
suet U چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
blubbers U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbered U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
lipid U مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
lipotropic U موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند
myelin sheath U ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
lipide U مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
pope's eye U غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
glycogenesis U تشکیل مواد قندی ازمولکولهای غیر نشاسته مانند پرتئین و چربی
In the long run fatty food makes your arteries clog up. U در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
fats U چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
fat U چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
fattest U چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
fatter U چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
lanolin U لانولین [ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
dilution U محلول
solution U محلول
solution U حل محلول
solvable U محلول
solutions U محلول
solutions U حل محلول
antifreezing solution U محلول ضد یخ
acid soluble U محلول در اسید
water glass U شیشه محلول
soluble U حل شدنی محلول
alkaline solution U محلول قلیایی
standard solution U محلول استاندارد
acid solution U محلول اسید
buffer U محلول تامپون
stock solution U محلول ذخیره
saline U محلول نمک
pseudosolution U شبه محلول
ammonia water U محلول امونیاکی
ideal solution U محلول ایده ال
dissolved solids U مواد محلول
cutting solution U محلول برش
soap solution U محلول صابون
benedict's solution U محلول بندیکت
battery solution U محلول باتری
solvate U ماده محلول
normal solution U محلول نرمال
ammonia U محلول امونیاک
caustic solution U محلول سوزاور
buffer solution U محلول بافر
solid solution U محلول جامد
emulsoid U محلول سریشمی
soild solution U محلول جامد
cut back bitumens U قیرهای محلول پس بریده
aromatic vinegar U محلول سرکه و کافور
substitutional solid solution U محلول جامد جانشینی
soda solution U محلول جوش شیرین
slow curing U قیرهای محلول دیرگیر
ammonia U محلول یا بخار امونیاک
rapid curing U قیرهای محلول زودگیر
solution heat treatment U عملیات حرارتی محلول
oleoresin U محلول رزین در روغن
solate U بصورت محلول دراوردن
metastable solution U محلول شبه پایدار
medium curing U قیرهای محلول کندگیر
saturated solution U محلول سیر شده
javelle water U محلول هیپوکلریت سدیم
wine of opium U محلول تریاک وشراب
sirup U محلول غلیظ قندی دارویی
syrups U محلول غلیظ قندی دارویی
syrup U محلول غلیظ قندی دارویی
ether extract U ماده الی محلول دراثر
alkali proof U مقاومت محلول سوزش اور
cn solution U محلول گاز اشک اور
supersaturated solution U محلول ابر سیر شده
supersaturated solution U محلول فوق سیر شده
salvolatile U محلول معطر اب امونیاک والکل
solute U جسم حل شده موجود در محلول
anodization U به وسیله عمل الکترولیز در محلول اسیدکرومیک
pickling U غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید
saponated U صابون زده دارای محلول صابونی
suspensoid U محلول سریشمی دارای ذرات معلق
pigment U رنگ غیر محلول ماده رنگی
pigments U رنگ غیر محلول ماده رنگی
fibrin U ماده پروتئینی رشته مانند وغیر محلول
chlorinated hydrocarbon U ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
liquid crystal display U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal displays U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
listerine U یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
to paynize wood U چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
danc solution U نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
lotion U محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotions U محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
amphetamines U مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamine U مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
LCD U Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
calendaring U قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
age hardening U سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
slurry U تبدیل به محلول ابکی کردن ابکی
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com