English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
demandable U قابل تقاضا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
assemble capital stock U بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
Other Matches
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demanded U تقاضا کردن تقاضا
demand U تقاضا کردن تقاضا
demands U تقاضا کردن تقاضا
shift of a demand curve U انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
suit U تقاضا
exigence U تقاضا
requesting U تقاضا
requests U تقاضا
suits U تقاضا
suited U تقاضا
prayer U تقاضا
requisitioned U تقاضا
rogation U تقاضا
requisition U تقاضا
requisitioning U تقاضا
requisitions U تقاضا
prayers U تقاضا
requested U تقاضا
request U تقاضا
demanded U تقاضا
demand U تقاضا
importance U تقاضا
solicitation U تقاضا
demands U تقاضا
postulating U تقاضا
postulates U تقاضا
postulated U تقاضا
postulate U تقاضا
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
pleas U تقاضا استدعا
plea U تقاضا استدعا
demand surface U سطح تقاضا
adjure U تقاضا کردن
information on demand U اطلاعات با تقاضا
change in demand U تغییر تقاضا
demand surface U میزان تقاضا
demandant U تقاضا کننده
peak demand U حداکثر تقاضا
peak demand U بیشترین تقاضا
elasticity of demand U کشش تقاضا
request U تقاضا خواسته
offer and demand U عرضه و تقاضا
requests U تقاضا خواسته
demand function U تابع تقاضا
demand shift U جابجائی تقاضا
demand management U مدیریت تقاضا
demand pattern U الگوی تقاضا
demand schedule U جدول تقاضا
requested U تقاضا خواسته
demand factors U عوامل تقاضا
applier U تقاضا کننده
demand shift U انتقال تقاضا
demand side U طرف تقاضا
demand side U ستون تقاضا
demand shift U تغییر تقاضا
on demand U بنا به تقاضا
demand curve U منحنی تقاضا
requesting U تقاضا خواسته
demand elasticity U کشش تقاضا
demand factor U ضریب تقاضا
law of demand U قانون تقاضا
within three days of demand U در طی سه روز پس از تقاضا
demands U تقاضا کردن
sue U تقاضا کردن
supply and demand U عرضه و تقاضا
measurement of demand U تخمین تقاضا
sued U تقاضا کردن
sues U تقاضا کردن
suing U تقاضا کردن
quantity of demand U مقدار تقاضا
income elasticity of demand U درامدی تقاضا
requirement U تقاضا احتیاج
asked <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
claimed <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
demanded <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
demand U تقاضا کردن
demanded U تقاضا کردن
requisitioning U تقاضا کردن
requisition U تقاضا کردن
requisitions U چیزمورد تقاضا
requisitioning U چیزمورد تقاضا
requisition U چیزمورد تقاضا
application U فرم تقاضا
requisitioned U چیزمورد تقاضا
excess demand U فزونی تقاضا
requisitioned U تقاضا کردن
applications U فرم تقاضا
requisitions U تقاضا کردن
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
arc elasticity of demand U کشش کمانی تقاضا
applicants U تقاضا کننده طالب
law of supply and demand U قانون عرضه و تقاضا
soliciting U درخواست یا تقاضا کردن از
stock requisition U تقاضا جهت کالا
applicant U تقاضا کننده طالب
send away for something <idiom> U تقاضا نامه نوشتن
supply and demand law U قانون عرضه و تقاضا
indents U تقاضا یاسفارش جنس
registrant U تقاضا ثبت کننده
indenting U تقاضا یاسفارش جنس
requested U تقاضا برای چیزی
request for proposal U تقاضا برای پیشنهاد
request U تقاضا برای چیزی
requesting unit U یکان تقاضا کننده
solicits U درخواست یا تقاضا کردن از
requesting U تقاضا برای چیزی
price elasticity of demand U کشش قیمتی تقاضا
solicited U درخواست یا تقاضا کردن از
quantity demanded U مقدار تقاضا شده
solicit U درخواست یا تقاضا کردن از
requests U تقاضا برای چیزی
adjure به اصرار تقاضا کردن
on demand U به در خواست به مجرد تقاضا
indent U تقاضا یاسفارش جنس
measurement of demand U اندازه گیری تقاضا
application U تقاضا برای چیز
gluts U عرضه بیش از تقاضا
glut U عرضه بیش از تقاضا
demand paging U صفحه بندی تقاضا
demanded U مطالبه تقاضا کردن
demand forecast U پیش بینی تقاضا
money demand U تقاضا برای پول
demand for money U تقاضا برای پول
demand U مطالبه تقاضا کردن
demands U مطالبه تقاضا کردن
applications U تقاضا برای چیز
demand and supply market U بازار عرضه و تقاضا
cross elasticity of demand U کشش متقاطع تقاضا
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
request for quotation U تقاضا برای اعلام قیمت
overloads U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
demand [of] U درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
demand U تقاضا برای انجام چیزی
demands U تقاضا برای انجام چیزی
demanded U تقاضا برای انجام چیزی
overloaded U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
infinitely elastic demand curve U منحنی تقاضا با کشش نامحدود
demand pull inflation U تورم ناشی از فشار تقاضا
put in U تقاضا کردن پیشنهاد دادن
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
overload U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demand versus quantity demanded U تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
clamours U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
obtruded U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
to invite somebody to do something U از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
clamouring U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamoured U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamour U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
invoking U تقاضا از کسی برای انجام کاری
clamor U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
obtrude U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
Application may be filed by ... U مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
invoked U تقاضا از کسی برای انجام کاری
demand oriented pricing U قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
invokes U تقاضا از کسی برای انجام کاری
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
invoke U تقاضا از کسی برای انجام کاری
obtruding U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
demands U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demanded U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
obtrudes U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
call-up U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
call up U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
applying U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
apply U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applies U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call-ups U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
demand factors U عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
speculative demand for money U تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
input/output U سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
achievable U قابل وصول قابل تفریق
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
sensible U قابل درک قابل رویت
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
X series U تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
inquiries U کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
inquiry U کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
layers U بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layer U بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com