Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deliverable
U
قابل تحویل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to be available for delivery at short notice
U
بلافاصله قابل تحویل بودن
Other Matches
cumulative delivery diagram
U
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover
U
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment
U
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
procurement rate
U
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
utilization
U
تحویل
prehension
U
تحویل
landing, storage, delivery
U
تحویل
frees
U
تحویل
freeing
U
تحویل
freed
U
تحویل
free
U
تحویل
devolvement
U
تحویل
transter
U
تحویل
bailment
U
تحویل
liveries
U
تحویل
delivery
U
تحویل
solstice
U
تحویل
process
U
تحویل
livery
U
تحویل
processes
U
تحویل
deliveries
U
تحویل
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
LSD
U
نگهداری تحویل
delivered
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
forwarded
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
recorded delivery
U
تحویل سفارشی
fob
U
تحویل کشتی
cash dispenser
U
تحویل دارخودکار
ex mill
U
تحویل در کارخانه
renditions
U
پرداخت تحویل
supply
U
تحویل ذخیره
supplying
U
تحویل دادن
supplying
U
تحویل ذخیره
supply
U
تحویل دادن
surrendered
U
تحویل دادن
surrenders
U
تحویل دادن
smooth delivery
U
تحویل بی اشکال
cash dispensers
U
تحویل دارخودکار
rendition
U
پرداخت تحویل
supplied
U
تحویل دادن
surrender
U
تحویل دادن
transference
U
تحویل حواله
committed
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
irreducibility
U
تحویل ناپذیری
bailee
U
تحویل گیرنده
delivered
U
تحویل شده
delivery table
U
میز تحویل
consigned
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
catcher's side
U
سوی تحویل
render
U
تحویل دادن
exq
U
تحویل در بارانداز
exs
U
تحویل از کشتی
bailment
U
تحویل جنس
hand over
U
تحویل دادن
transfer
U
واگذاری تحویل
transferring
U
واگذاری تحویل
ex factory
U
تحویل در کارخانه
transfers
U
واگذاری تحویل
renders
U
تحویل دادن
rendered
U
تحویل دادن
cargo delivery
U
تحویل بار
deliverable state
U
در حالت تحویل
delivery order
U
حواله تحویل
delivery side
U
سمت تحویل
take delivery of
U
تحویل گرفتن
delivery speed
U
سرعت تحویل
take over
U
تحویل گرفتن
delivery terms
U
شرایط تحویل
delivery terms
U
نحوه تحویل
delivery to the home
U
تحویل در خانه
delivery valve
U
سوپاپ تحویل
demand satisfaction
U
تحویل درخواستها
acceptance tests
آزمایشهای تحویل
delivery notice
U
اعلامیه تحویل
delivered at frontier
U
تحویل در مرز
forward delivery
U
تحویل دراینده
deliverer
U
تحویل دهنده
forward delivery
U
تحویل به وعده
delivery date
U
تاریخ تحویل
delivers
U
تحویل دادن
delivery free
U
تحویل رایگان
delivery note
U
حواله تحویل
prompt delivery
U
تحویل فوری
terminal price
U
قیمت تحویل
supplied
U
تحویل ذخیره
theft, pilferage, non delivery
U
عدم تحویل
pick up and delivery
U
بارگیری و تحویل
free docks
U
تحویل در بارانداز
deliver
U
تحویل دادن
takeovers
U
تحویل گیری
period of delivery
U
دوره تحویل
takeover
U
تحویل گیری
free on quay
U
تحویل دراسکله
transferee
U
تحویل گیرنده
polytropic
U
تحویل برزخ
to take over
U
تحویل گرفتن
to hand over
U
تحویل دادن
to deliver over
U
تحویل دادن
shortchange
U
کم تحویل دادن
delivering
U
تحویل تسلیم
delivering
U
تحویل دادن
exw
U
تحویل در محل تولید
destination port
U
بندر تحویل کالا
redeliver
U
دوباره تحویل دادن
deliveries
U
قبض و اقباض تحویل
fot
U
تحویل روی کامیون
spot goods
U
کالاهای اماده تحویل
delivery car
U
واگن تحویل دهنده
reductions
U
تحویل استحاله کاهش
free on rail
U
تحویل در راه اهن
reduction
U
تحویل استحاله کاهش
franco alongside ship
U
تحویل کنار کشتی
delivery
U
تحویل کالا دادن
delivery order
U
دستور تحویل کالا
cash on delivery
U
پرداخت هنگام تحویل
deliveries
U
تحویل کالا دادن
for
U
تحویل روی قطار
To take delivery of something.
U
چیزی را تحویل گرفتن
delivery
U
قبض و اقباض تحویل
goods inwards sheet
U
برگ تحویل کالا
procured
U
تهیه و تحویل اماد
procure
U
تهیه و تحویل اماد
give in charge
U
تحویل پلیس دادن
goods inwards
U
کالاهای درحال تحویل
d. of goods
U
تحویل کالا یا اجناس
goods intake
U
کالاهای درحال تحویل
When do you take delivery of yourcar ?
U
اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
goods receiving
U
کالاهای درحال تحویل
ex quay
U
تحویل در بندر مقصد
procurement
U
تهیه و تحویل اماد
procuring
U
تهیه و تحویل اماد
ex warehouse
U
تحویل در انبار فروشنده
receipt
U
بزهکاران را تحویل گرفتن
overdue goods
U
کالاهای تحویل نشده
ex warehouse
U
تحویل در کنار انبار
ex ship
U
تحویل در کنار کشتی
ex quay
U
تحویل در بارانداز مقصد
procures
U
تهیه و تحویل اماد
receipts
U
بزهکاران را تحویل گرفتن
turn over to the police
U
تحویل پلیس دادن
named place of delivery at frontier
U
تحویل در مرز مشخص
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
delivery
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
bond
U
به انبار گمرک تحویل دادن
supplying
U
تحویل دادن تغذیه کردن
free on rail
U
تحویل کالا روی قطار
turn in
U
تحویل دادن جنس به انبار
supplied
U
تحویل دادن تغذیه کردن
document against payment
U
تحویل اسناد در ازای پرداخت
supply
U
تحویل دادن تغذیه کردن
free carrier
U
تحویل به حمل کننده کالا
tpnd
U
دله دزدی وعدم تحویل
issue
U
مسئله قضیه تحویل جنس
discharge rate
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
issues
U
مسئله قضیه تحویل جنس
issued
U
مسئله قضیه تحویل جنس
demand satisfaction
U
تحویل اماد مورد نیاز
become
U
مناسب بودن تحویل یافتن
give a person in charge
U
کسی را تحویل پلیس دادن
delivered duty paid
U
تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
freight forwarder
U
مقام تحویل دهنده کالا
received for shipment
U
تحویل شده برای حمل
ex works
U
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
forward sales
U
فروش کالاجهت تحویل در اینده
to drop something off
[at someone's]
U
چیزی را
[به کسی ]
تحویل دادن
lift
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
p&d
U
delivery and up pick بارگیری و تحویل
capacity
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
d/p
U
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
daf
U
frontier at delivered تحویل مرز
to get something to somebody
U
تحویل دادن چیزی به کسی
becomes
U
مناسب بودن تحویل یافتن
free on truck
U
تحویل کالا روی کامیون
off the shelf
U
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
reconsignment
U
تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
delivery leadtime
U
زمان تحویل اولین پارتی وسایل
Did you deliver my letter to your father ?
U
نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
deliver
U
تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
Payment on delivery of goods.
U
پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
delivers
U
تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
documents aganist acceptance
U
تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
deliverable state
U
کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
cod
U
پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
cod
U
وصول وجه در موقع تحویل کالا
I'd like to leave my luggage, please.
من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
delivery leadtime
U
زمان تحویل اولین قسمت وسایل
basic relay post
U
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
This company guarantees prompt delivery of goods.
U
این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
I want to leave the car in the railway station
U
من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
goods on approval
U
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
Videotex
U
تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
He left fily a few choice words.
U
چند تا حرف مفت ( ناسزا )تحویل داد
back order
U
قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
fas
U
ship alongside free تحویل در کنار کشتی
d/a
U
acceptance documentagainst تحویل اسناد درمقابل قبولی نویسی
atm
U
ماشین تحویل دار خودکار manager type abode
ddp
U
paid duty delivered تحویل پس از پرداخت حقوق گمرکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com