Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deniable
U
قابل انکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
peremptory
U
غیر قابل انکار
conclusive or irrebuttable presumption
U
فرض قانونی غیر قابل انکار
irrefragable
U
غیر قابل انکار و تکذیب
rebuttable presumption
U
فرض قانونی قابل انکار
Other Matches
denial
U
انکار
denials
U
انکار
recantation
U
انکار
repudiation
U
انکار
gainsaid
U
انکار
gainsay
U
انکار
gainsaying
U
انکار
abjuration
U
انکار
gainsays
U
انکار
disavow
U
انکار
disavowed
U
انکار
disavowing
U
انکار
disavows
U
انکار
retractaion
U
انکار
disclamation
U
انکار
contradictions
U
انکار
disproval
U
انکار
contradiction
U
انکار
disaffirmation
U
انکار
disavowal
U
انکار
denegation
U
انکار
negation
U
انکار
abnegation
U
انکار رد
renege
U
انکار کردن
gainsayer
U
انکار کننده
self-denial
U
انکار خویشتن
deny
U
انکار کردن
disaffirm
U
انکار کردن
self-denial
U
انکار نفس
denying
U
انکار کردن
denier
U
انکار کننده
denies
U
انکار کردن
denied
U
انکار کردن
forswore
U
انکار کرد
abnegate
U
انکار کردن
forswearing
U
انکار کردن
forswear
U
انکار کردن
self abnegation
U
انکار نفس
self renunciation
U
انکار نفس
self denial
U
انکار نفس
undeniable
U
انکار ناپذیر
forswears
U
انکار کردن
undeniably
U
انکار ناپذیر
back-pedals
U
انکار کردن
back-pedalling
U
انکار کردن
back-pedalled
U
انکار کردن
back-pedal
U
انکار کردن
retractable
U
انکار پذیر
palinode
U
صنعت انکار
unchallenged
U
انکار ناپذیر
reneges
U
انکار کردن
repudiates
U
انکار کردن
recanting
U
انکار کردن
recanted
U
انکار کردن
recant
U
انکار کردن
irrefutability
U
انکار ناپذیری
gainsays
U
انکار کردن
renounce
انکار کردن
gainsaying
U
انکار کردن
renounced
U
انکار کردن
gainsay
U
انکار کردن
repudiating
U
انکار کردن
repudiate
U
انکار کردن
recants
U
انکار کردن
renounces
U
انکار کردن
reneging
U
انکار کردن
disclaims
U
انکار کردن
disclaiming
U
انکار کردن
disclaimed
U
انکار کردن
disclaim
U
انکار کردن
reneged
U
انکار کردن
gainsaid
U
انکار کردن
irrefutable
U
انکار ناپذیر
renouncing
U
انکار کردن
forswearing
U
باسوگند انکار کردن
negative
U
رد یا تکذیب یا انکار کردن
negatives
U
رد یا تکذیب یا انکار کردن
forswear
U
باسوگند انکار کردن
forswears
U
باسوگند انکار کردن
renunciative
U
ناشی از انکار نفس
renunciatory
U
ناشی از انکار نفس
atheism
U
انکار وجود خدا
atheistic
U
وابسته به انکار خدا
denies
U
انکار یا حاشا کردن
deny
U
انکار یا حاشا کردن
denied
U
انکار یا حاشا کردن
negatory
U
مبنی بر نفی یا انکار
negation of statement
U
انکار یا تکذیب گفتهای
denying
U
انکار یا حاشا کردن
he has a good mind
U
که انکار را انجام دهد
disclaim all liability
U
کلیه بدهیها را انکار کردن
self abnegating
U
انکار کننده نفس خود
the odds are that he will doit
U
احتمال دارد که انکار را بکند
how nicely he did it
U
چقدرخوب انکار را انجام داد
owning to his i. to do that
U
نظر به عجزاواز کردن انکار
disparaged
U
انکار فضیلت چیزی راکردن
disparage
U
انکار فضیلت چیزی راکردن
disparages
U
انکار فضیلت چیزی راکردن
estoppel
U
عدم امکان انکار پس از اقرار
to make
[deny]
an allegation
U
تهمتی زدن
[ را انکار کردن]
issue of fact
U
نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
there is no p of doing it
U
کردن انکارهیچ امکان ندارد هیچ نمیتوان انکار راکرد
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
estopel
U
عملی که باعث میشود عامل از طرح دعوی یاادعا یا تکذیب و انکار
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
estoppel
U
اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
sensible
U
قابل درک قابل رویت
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
forsakes
U
رها کردن انکار کردن
forsake
U
رها کردن انکار کردن
forsaking
U
رها کردن انکار کردن
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
capable
U
قابل
thorough paced
U
قابل
incapable
U
نا قابل
sensible
U
قابل حس
acceptor
U
قابل
apt
U
قابل
ablest
U
قابل
qualified
U
قابل
abler
U
قابل
soluble
U
قابل حل
dissoluble
U
قابل حل
solvable
U
قابل حل
good
U
قابل
able
U
قابل
evocable
U
قابل احضار
diffusible
U
قابل انتشار
dilatable
U
قابل اتساع
exactable
U
قابل تحمیل
detonatable
U
قابل انفجار
erectile
U
قابل نعوظ
inventible
U
قابل اختراع
diminishable
U
قابل کاستن
evaporable
U
قابل تبخیر
distributable
U
قابل توزیع
distillable
U
قابل تقطیر
disputable
U
قابل بحث
displaceable
U
قابل تغییر
dislikeable
U
قابل تنفر
dislikable
U
قابل تنفر
discoverable
U
قابل کشف
discussible
U
قابل بحث
discussable
U
قابل بحث
discriminable
U
قابل تمیز
dividable
U
قابل تقسیم
dubitable
U
قابل تردید
dirigible
U
قابل هدایت
inventible
U
قابل جعل
erodible
U
قابل فرسایش
erodible
U
قابل سایش
eradicable
U
قابل استیصال
enforcible
U
قابل اجرا
eludible
U
قابل گریز
effaceable
U
قابل زدودن
effable
U
قابل تغییر
discountable
U
قابل کسر
fit to eat
U
قابل خوردن
fracturable
U
قابل انکسار
fungible
U
قابل تعویض
fusil
U
قابل ذوب
fusile
U
قابل ذوب
gasifiable
U
قابل تبخیرgasworks
generable
U
قابل تعمیم
generable
U
قابل تولید
get at able
U
قابل حصول
fracturable
U
قابل شکست
fortifiable
U
قابل استحکام
fixed format
U
قابل ثابت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com