English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tensile U قابل انبساط
expandable U قابل انبساط
expansile U قابل انبساط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ductile U قابل انبساط شکل پذیر
expanding cement U سیمانی که زیر اب سفت میشود سیمان قابل انبساط
expansibly U بطور قابل انبساط
Other Matches
distension U انبساط
distensions U انبساط
pleasures U انبساط
strain U انبساط
strains U انبساط
distentions U انبساط
pleasure U انبساط
dilatation U انبساط
stretches U انبساط
stretch U انبساط
extensions U انبساط
extension U انبساط
expansion loop U خم انبساط
expansion U انبساط
stretched U انبساط
dilatation U درز انبساط
creep limit U حد انبساط دائمی
heat expansion U انبساط حرارت
dilatation U انبساط حرارتی
free expansion U انبساط ازاد
dilatability U انبساط پذیری
expandability U قابلیت انبساط
expansibility U قابلیت انبساط
cubical expansion U انبساط حجمی
evolution of heat U انبساط حرارتی
expansion U گسترش انبساط
expansion diaphragm U دیاگرام انبساط
diastole U انبساط قلبی
coefficient of expansion U ضریب انبساط
dilation of time U انبساط زمان
expansion rate U اهنگ انبساط
expansion point U درز انبساط
expansion of universe U انبساط جهان
expansion coefficient U ضریب انبساط
expansion heat U حرارت انبساط
inextensibility U انبساط ناپذیری
expansion joint U درز انبساط
companding U انبساط تراکم
expansiveness U انبساط پذیری
tensions U قوه انبساط
tension U قوه انبساط
thermal expansion U انبساط حرارتی
distensibility U قابلیت انبساط
inextension U عدم انبساط
distensible U انبساط پذیر
expansion U انبساط بسط
nephelauxetic effect U اثر انبساط ابرالکترونی
elater U خاصیت انبساط و گسترش
brake expander mechanism U مکانیزم انبساط ترمز
dilatability U قابلیت انبساط یا اتساع
thermal coefficient of expansion U ضریب انبساط حرارتی
expansible U کش امدنی انبساط پذیر
coefficient of thermal expansion U ضریب انبساط حرارتی
characteristic expansion time U زمان شاخص انبساط
invar struts U قطعات فلزی ضد انبساط
d.muscle U ماهیچه انبساط دهنده
strain limit U حد تناسب میان تنش و انبساط
extensometer U دستگاه اندازه گیری انبساط
dilatometer U دستگاه اندازه گیری انبساط حرارتی
diastasis U استراحت قلب در فاصله بین انقباض و انبساط
volume change of concrete U تغییر حجم بتن حاصل ازانقباض و انبساط
fixed bridge U پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
invar U الیاژی از نیکل و اهن باضریب انبساط حرارتی نزدیک صفر
achalasia U عدم انبساط عضلات مجاری بدن و باقی ماندن انها در حال انقباض دائم
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
joule kelvin effect U انبساط گاز با فشار زیاد ازمجرای کنترل سوخت یا پلاک منفذدار که با کاهش دماهمراه است
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
sensible U قابل درک قابل رویت
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
achievable U قابل وصول قابل تفریق
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
compensating port U مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
able U قابل
good U قابل
apt U قابل
dissoluble U قابل حل
incapable U نا قابل
solvable U قابل حل
thorough paced U قابل
capable U قابل
qualified U قابل
abler U قابل
acceptor U قابل
ablest U قابل
sensible U قابل حس
soluble U قابل حل
inflamable U قابل اشتعال
separable U قابل تفکیک
multiplicable U قابل تکثیر
multipliable U قابل تکثیر
knowable U قابل دانستن
moveable U قابل تغییر
irrecusable U غیر قابل رد
moot U قابل بحث
numerable U قابل شمارش
observable U قابل مراعات
omissible U قابل حذف
inhabitable U قابل سکنی
negotiable U قابل مذاکره
detectable U قابل کشف
inflexional U قابل صرف
nota bene U قابل توجه
negotiable U قابل معامله
inflective U قابل صرف
negotiable U قابل انتقال
imaginable U قابل درک
apparent U قابل رویت
inferable U قابل استنباط
namable U قابل ذکر
regrettable U قابل تاسف
enforceable U قابل اجرا
irrigable U قابل ابیاری
enforceable U قابل اجراء
digestible U قابل هضم
merchantable U قابل فروش
investigable U قابل رسیدگی
livable U قابل زیستن
interconvertible U قابل تبدیل
livable U قابل معاشرت
insurable U قابل بیمه
justifiable U قابل توجیه
limsy U قابل انحناء
inventible U قابل اختراع
limpsy U قابل انحناء
judicable U قابل قضاوت
justiciable U قابل دادرسی
trustworthy U قابل اعتماد
kenspeckle U قابل شناسایی
leviable U قابل تحمیل
licensable U قابل اجازه
noticeable U قابل توجه
inventible U قابل جعل
pivoting U قابل چرخش
limit of inflammability U حد قابل اشتعال
limpsey U قابل انحناء
livable U قابل زندگی
liveable U قابل زیستن
liveable U قابل معاشرت
inquirable U قابل تحقیق
minable U قابل استخراج
drinkable U قابل اشامیدن
mistakable U قابل اشتباه
eligible U قابل انتخاب
negotiating U قابل انتقال
negotiates U قابل انتقال
negotiated U قابل انتقال
negotiate U قابل انتقال
inoculable U قابل تلقیح
inheritable U قابل توارث
inspirable U قابل تنفس
mibeable U قابل استخراج
liveable U قابل زندگی
machinable U قابل تراش
macroscopic U قابل رویت
maintainable U قابل نگاهداری
medicable U قابل معالجه
meltable U قابل ذوب
mentionable U قابل ذکر
merchantable U قابل معامله
selectively U قابل انتخاب
selective U قابل انتخاب
mobilizable U قابل تجهیز
open cheque U چک قابل انتقال
persuadable U قابل تشویق
objectionable U قابل اعتراض
reflexible U قابل انعکاس
refractile U قابل انکسار
refrangible U قابل انکسار
vulnerable U قابل حمله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com