Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
venerable
U
قابل احترام ارجمند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
respectable
U
قابل احترام
estimably
U
بطور قابل احترام
lofty
U
ارجمند
high-pitched
U
ارجمند
good
U
ممتاز ارجمند
These qualities are esteemed by managers.
U
مدیران این
[نوع]
صفات را ارجمند می شمارند.
to esteem somebody or something
[for something]
U
قدر دانستن از
[اعتبار دادن به]
[ارجمند شمردن]
کسی یا چیزی
[بخاطر چیزی ]
regarded
U
احترام
regards
U
احترام
ennoblement
U
احترام
curtsies
U
احترام
honourableness
U
احترام
curtsey
U
احترام
disrespectable
U
بی احترام
curtsied
U
احترام
curtseying
U
احترام
regard
U
احترام
obeisance
U
احترام
reverentially
U
با احترام
greetings
U
احترام
respectfulness
U
احترام
revering
U
احترام
reveres
U
احترام
revered
U
احترام
revere
U
احترام
respectability
U
احترام
reverently
U
با احترام
curtsying
U
احترام
curtsy
U
احترام
honor
U
احترام
obeisances
U
احترام
tribute
U
احترام
tributes
U
احترام
greeting
U
احترام
worshipless
U
بی احترام
reverence
U
احترام
honouring
U
احترام کردن به
guard of honor
U
گارد احترام
deference
U
تمکین احترام
piping the side
U
احترام با سوت
honour
U
احترام کردن به
greeting
U
احترام کننده
homage
U
ادای احترام
salutes
U
احترام گذاشتن
veneration
U
احترام نیایش
saluting
U
احترام گذاشتن
respect
U
مراجعه احترام
saluting
U
احترام نظامی
respect
U
احترام گذاشتن به
respectful
U
پر احترام ابرومند
salutes
U
احترام نظامی
greetings
U
احترام کننده
deferential
U
از روی احترام
honoured
U
احترام کردن به
saluted
U
احترام گذاشتن
irreverence
U
عدم احترام
saluted
U
احترام نظامی
salute
U
احترام گذاشتن
to the color
U
شیپور احترام
salute
U
احترام نظامی
respects
U
مراجعه احترام
self esteem
U
احترام بنفس
self respect
U
احترام بخود
honoring
U
احترام کردن به
honours
U
احترام کردن به
honors
U
احترام کردن به
worshipful
U
شایسته احترام
to hold in respect
U
احترام کردن
irrespective
U
احترام نگذار
respects
U
احترام گذاشتن به
in deference to
U
به پاس احترام
to look up
U
احترام گذرادن
honored
U
احترام کردن به
look up to
<idiom>
U
احترام گذاشتن به
hold in respect
U
احترام گذاشتن به
As a mark of respect ( esteem) .
U
بعلامت احترام
venerator
U
احترام کننده
venerableness
U
احترام ارجمندی
honor
U
احترام کردن به
to hold in respect
U
احترام گزاردن به
venerability
U
احترام ارجمندی
reverence
U
احترام گذاردن
hand salute
U
احترام با دست
venerated
U
ستایش و احترام کردن
to do make or pay obeisance to
U
بکسی احترام گزاردن
respect
[for somebody or something]
U
احترام
[به کسی یا چیزی]
interment flag
U
پرچم احترام شهدا
to do homage
U
ادای احترام کردن
respectfulness
U
رعایت احترام وادب
respect
U
احترام محترم شمردن
officer of the guard
U
افسر گارد احترام
respects
U
احترام محترم شمردن
venerates
U
ستایش و احترام کردن
to pay homage
U
ادای احترام کردن
esteemed
U
فرد مورد احترام
In deference to public opinion.
U
به احترام افکار عمومی
pipe the side
U
تجمع گارد احترام
revere
U
احترام گذارندن حرمت
honorable
U
لایق احترام شرافتمندانه
venerating
U
ستایش و احترام کردن
national salute
U
احترام به پرچم ملی
violate
U
هتک احترام کردن
violated
U
هتک احترام کردن
violates
U
هتک احترام کردن
to render homage
U
ادای احترام کردن
reveres
U
احترام گذارندن حرمت
to the color
U
شیپور احترام پرچم
revered
U
احترام گذارندن حرمت
venerate
U
ستایش و احترام کردن
revering
U
احترام گذارندن حرمت
deferring
U
تسلیم شدن احترام گذاردن
defers
U
تسلیم شدن احترام گذاردن
side honors
U
مراسم ادای احترام در میزپاس
to render homage to somebody
U
به کسی ادای احترام کردن
to do homage to somebody
U
به کسی ادای احترام کردن
pipe the side
U
فرمان تجمع گارد احترام
to pay homage to somebody
U
به کسی ادای احترام کردن
time honored
U
مورد احترام بعلت قدمت
side boy
U
گارد احترام میز پاس
stand in awe of
<idiom>
U
احترام قائل شدن برای
defer
U
تسلیم شدن احترام گذاردن
irreverend
U
ناشایسته برای احترام گذاری
a person of high standing
U
آدمی بالا مقام
[پر احترام]
to hold somebody in esteem
U
برای کسی احترام قائل شدن
Ferdowsi is held in the greatest respect.
U
فردوسی مورد احترام فراوان است
You must have respect for your promises.
U
باید بقول خودتان احترام بگذارید
national salute
U
شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
One must uphold ones dignity.
U
احترام هر کسی دست خودش است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
gun salute
U
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
minute gun
U
توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
complimentary mourning
U
جامه ماتم که کسی برای احترام بمردهای که بااوخویشی ندارد بپوشد
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
sensible
U
قابل درک قابل رویت
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
attention to port
U
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
salvoes
U
شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvo
U
شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
to hold somebody in respect
[to hold somebody in high regard ]
U
کسی را محترم داشتن
[احترام گذاشتن به کسی]
unesco (= united nations educational
U
ه افزایش احترام ملل نسبت به عدالت و حکومت قانون وحقوق انسانی و ازادیهای اساسی انچنان که موردتصویب منشور ملل متحد است بشود
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
color salute
U
سلام پرچم احترام به پرچم
rifle salute
U
احترام با تفنگ سلام با تفنگ
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
salute
U
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluted
U
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salutes
U
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluting
U
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
ablest
U
قابل
abler
U
قابل
able
U
قابل
qualified
U
قابل
capable
U
قابل
thorough paced
U
قابل
solvable
U
قابل حل
incapable
U
نا قابل
good
U
قابل
dissoluble
U
قابل حل
apt
U
قابل
soluble
U
قابل حل
sensible
U
قابل حس
acceptor
U
قابل
discriminable
U
قابل تمیز
digestible
U
قابل هضم
transmutable
U
قابل تبدیل
diminishable
U
قابل کاستن
dirigible
U
قابل هدایت
traceable
U
قابل ردیابی
enforceable
U
قابل اجراء
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com