English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dyeability U قابلیت رنگرزی الیاف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
over dyeing U [رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
vat dyeing U رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
bath dye U حمام رنگرزی الیاف
curing time U مدت زمان پخت الیاف در رنگرزی
brushability U قابلیت رنگرزی
bleeding [running] U رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
flock U [الیاف ریز و خرد شده که قابلیت ریسندگی دارند.]
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
burl [nep] U گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
filament U الیاف [بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
wool sorting U دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
synthetic fibers U الیاف شیمیایی [الیاف مصنوعی]
nep U پرز [تل] [گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
interoperability U قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution U قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity U خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility U قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
flotation U قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
serviceability U قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
swimming capability U قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
electromagnetic compatability U قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
accession U قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability U قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
ductility U قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance U قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
dyeing vat U خم رنگرزی
colouration U فن رنگرزی
colouring [British] U فن رنگرزی
colouration [British] U فن رنگرزی
coloration U فن رنگرزی
coloring [American] U فن رنگرزی
coloration [American] U فن رنگرزی
dyeing U رنگرزی
intinction U رنگرزی
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
unevenness dyeing U رنگرزی نایکنواخت
solid-shade dyeing U رنگرزی یکنواخت
unevenness dyeing U رنگرزی ناهمگون
stainer U ماده رنگرزی
undyed <adj.> U رنگرزی نشده
jet dyeing machine U ماشین رنگرزی جت
dyeing machine U ماشین رنگرزی
dyeing bath U حمام رنگرزی
strain hardenability U قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
dyestuff U مواد رنگی و رنگرزی
dyed-in-the-wool U پیش از بافت رنگرزی شده
tinctorial U لونی وابسته به رنگ یا رنگرزی
oxydizing agents U مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
heat setting U ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
caustic soda U سود سوزآور [ماده قلیایی در رنگرزی]
disperse U [درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
carbonet hardness U درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
essential elements U [پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
fibers U الیاف
Esparak U گیاه اسپرک [که در تهیه رنگینه های زرد در رنگرزی استفاده می شود.]
setting time U [مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
undyed <adj.> U الیاف خام
man-made fiber U الیاف مصنوعی
acetate fibers U الیاف استاتی
man-made fiber U الیاف شیمیایی
ramie U الیاف گیاه
ravel U از هم جداکردن الیاف
to unravel woven [knitted] fabric U از هم جداکردن [الیاف]
vulcanized fiber U الیاف وولکانیده
glass fibers U الیاف شیشه
fiber optics U الیاف نوری
vegetable fiber U الیاف گیاهی
fibrillation U تشکیل الیاف
raffia U الیاف رافیا
processed silk U ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
orientation of fibers U نظم و یکنواختی الیاف در نخ
shrinkage U جمع شدن الیاف
Manila U از الیاف گیاهی نساجی
piassava U الیاف نخل پیاساوا
decorticate U بصورت الیاف در اوردن از
stripping of dye U رنگبری کردن از الیاف
cotton-carder U جدا کننده الیاف
crepe paper U کاغذ الیاف درشت
bleaching U رنگ زدایی الیاف
viscose rayon U الیاف سلولزی مصنوعی
manila rope U الیاف یا طناب مانیلا
coir U الیاف سخت وزبر
hydrophobic U [الیاف مصنوعی ضد جذب آب]
tin mordent U دندانه قلع [در رنگرزی] [که بیشتر اثر سفیدکنندگی داشته و رنگ های روشن را بوجود می آورد.]
fascicule U دسته یا مجموعه کوچک الیاف
density U تراکم الیاف [در یک مساحت معین]
adhesion of fibers U خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
polyester U الیاف یاپارچه پولی استر
acetate rayon process U فرایند تهیه الیاف استاتی
fascicle U دسته یامجموعه کوچک الیاف
flaxy filaments U رشته هایا الیاف کتان
yarn U الیاف داستان افسانه امیز
tow U پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
tows U پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
fasciculus U دسته یا مجموعه کوچک الیاف
yarns U الیاف داستان افسانه امیز
spun glass U شیشه مذاب الیاف مانند
plucker U ماشین الیاف بازکن پشم
abrash U دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
cellulose U الیاف سلولز [در پنبه کنف و غیره]
mildew U کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
protein fiber U الیاف پروتئینی [مانند ابریشم و پشم]
vegetable fiber U الیاف سلولزی [مثل پنبه و کنف]
oakum U الیاف قیراندود کنف مخصوص درزگیری
carding U موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
oakum U پس مانده الیاف شاهدانه کنف لایی
henequen U الیاف محکم وزرد رنگ گیاه صباره
close grain U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grained U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
kapok U الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
natural fiber U الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
ingrain U نخی که قبلا الیاف ان رنگ شده است
dacron U نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
tip fading U [رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
blade U کاردک تیز جهت بریدن الیاف اضافی
flocculus U دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
yacht rope U طناب ساخته شده از الیاف نرم و سفید مانیل
aniline U رنگ شیمایی آنیلینی که ارزان قیمت بوده ولی ثبات رنگی خوبی ندارد لذا مناسب رنگرزی فرش نیست
hydrogen bonding U پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
chrome dyes U کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
fustic wood U [نوعی چوب درخت توت که رنگ زردی از چوب آن برای رنگرزی پشم به دست می آید.]
patina U [جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
carding brush U شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
sliver U فتیله نخ [الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
unidirectional composite U ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
braided U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braids U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braid U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
acrylic fibers U الیاف مصنوعی اکریلیک [گاه در فرش بصورت تقلبی به جای پشم استفاده می شود]
single yarn U نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
S-twist [S-spun] U نخ چپ تاب [جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
ferrous sulfate U دندانه آهن [جهت تولید رنگ های تیره تر و کاهش تردی و شکنندگی الیاف پشم]
madder U گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
calendaring U قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
denier U دنیر [واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
staple U [الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
hank U طول مشخصی از نخ [بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
jute U کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
braid shield U روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
moult U [پودنما شدن فرش در اثر از دست دادن پرزها، ریزش الیاف از سطح فرش]
scissored wool U پشم مقراضی [پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.]
carpet beetle U نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
mohair U کرک [نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
bungee U ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
fragment U [فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
carpet moth U بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
lanolin U لانولین [ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
binders U اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
binder U اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
abilities U قابلیت
capacity U قابلیت
capacities U قابلیت
capability U قابلیت
adaptability U قابلیت
habilitation U قابلیت
solvability U قابلیت حل
solubility U قابلیت حل
contemptibility U قابلیت
fitness U قابلیت
ability U قابلیت
qualification U قابلیت
competence U قابلیت
competence U قابلیت
skill U قابلیت
eligibility U قابلیت
credential U قابلیت
susceptibility U قابلیت
pregnability U قابلیت تسخیر
solubility U قابلیت انحلال
severability U قابلیت تقسیم
severability U قابلیت سواشدن
applicability U قابلیت استفاده
serviceability U قابلیت تعمیر
maneuverability U قابلیت مانور
serializability U قابلیت تسلسل
vendibility U قابلیت فروش
portability U قابلیت انتقال
usefulness U قابلیت اجرا
survivability U قابلیت باززیستی
suability U قابلیت تعقیب
practicableness U قابلیت عبور
stretchability U قابلیت بسط
usability U قابلیت اجرا
stickability U قابلیت محافظت
magnetic susceptibility U قابلیت مغناطیسی
malleability U قابلیت انعطاف
stickability U قابلیت مقاومت
potability U قابلیت شرب
manageability U قابلیت اداره
salability U قابلیت فروش
retractility U قابلیت انقباض
presentability U قابلیت ارائه
permeability U قابلیت تراوایی
readability U قابلیت خواندن
application [applicability] U قابلیت استفاده
portability U قابلیت ترابری
pliability U قابلیت خمیدگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com