Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
repeating field
U
فیلد مکرر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
key
ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
KSAM
U
ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
fields
U
فیلد
field
U
فیلد
fielded
U
فیلد
card field
U
فیلد کارت
control field
U
فیلد کنترل
data field
U
فیلد داده ها
derived field
U
فیلد مشتق
field template
U
قالب فیلد
field template
U
الگوی فیلد
field privilege
U
امتیاز فیلد
chain field
U
فیلد اتصال
field name
U
نام فیلد
field definition
U
تعریف فیلد
calculated field
U
فیلد محاسبه
sort field
U
فیلد مرتب سازی
bis
U
مکرر
manyfold
U
مکرر
eternal
U
مکرر
eternity
U
مکرر
eternities
U
مکرر
repetitious
U
مکرر
repeated
U
مکرر
repetitive
U
مکرر
continual
U
مکرر
fielded
U
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
explicit reference
U
خص مثل فیلد یا دگمهای با نام یکتا
field
U
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
fields
U
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
lengths
U
تعداد حروف ذخیره شده در یک فیلد
length
U
تعداد حروف ذخیره شده در یک فیلد
compulsiveness
U
مکرر کاری
resorts
U
ملاقات مکرر
repeating decimal
U
اعشاری مکرر
catalexia
U
مکرر خوانی
resorted
U
ملاقات مکرر
resort
U
ملاقات مکرر
crepitation
U
انفجار مکرر
frequent visiting
U
دیدنی مکرر
old hat
U
آشنا و مکرر
tautologize
U
مکرر گویی
times without number
U
بطور مکرر
repeating fraction
U
کسر مکرر
recurrenge
U
وقوع مکرر
rebuy
U
خرید مکرر
rebroadcast
U
برنامه مکرر
multiple ionization
U
یونش مکرر
all the time
<idiom>
U
به طور مکرر
unfrequented
U
غیر مکرر
markers
U
کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
marker
U
کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
fielding
U
ترتیب محل دهی فیلد در یک رکورد و فایل
haunt
U
خطور مراجعه مکرر
haunts
U
خطور مراجعه مکرر
theatergoer
U
شخصی که مکرر به تئاترمیرود
recurring decimal
U
اعشاری مکرر
[ریاضی]
repeating label
U
برچسب یا مطلب مکرر
constants
U
فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
constant
U
فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
knowledge
U
دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
fielded
U
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
fields
U
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field
U
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
addressing
U
دستیابی سریع به داده به علت وجود آن در فیلد آدرس
repeat
U
مکرر کردن تکرار شدن
age
U
شکستن جسم با فشارهای مکرر
ages
U
شکستن جسم با فشارهای مکرر
commuter
U
رفت و آمد کنندهی مکرر
commuters
U
رفت و آمد کنندهی مکرر
repeats
U
مکرر کردن تکرار شدن
delimiting
U
فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
delimits
U
فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
delimits
U
فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
delimiting
U
فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
delimited
U
فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
delimited
U
فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
delimit
U
فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
delimit
U
فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
member
U
1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد
members
U
1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد
immediate
U
دستیابی سریع به داده چرا که در فیلد آدرس دستور قرار دارد
pattern
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
wear down
<idiom>
U
زوارچیزی دررفتن ،بااستفاده مکرر خراب شدن
patterns
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
keep after
<idiom>
یادآوری مکرر به کسی برای انجام کاری.
That's old hat!
<idiom>
U
این که آشنا و مکرر
[پیش پا افتاده ]
است!
to frequent a place
U
بجایی بطور مکرر رفت و آمد کردن
minor sort key
U
یک فیلد داده که منبع دومی ازتمایزات را که به وسیله انهارکوردها مرتب می شوندفراهم میکند
globetrotters
U
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
globetrotter
U
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
shadow page
U
محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
shadow memory
U
محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
avianize
U
ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
resorts
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorted
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resort
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
scarpbook
U
عملکردی که متن و تصاویر رابرای استفاده مکرر درمستندات ذخیره میکندمجموعه مرقع
formats
U
قالب فرم خالی یا صفحه مکرر ذخیره شده در یک ترمینال تا مکررا ارسال شود
format
U
قالب فرم خالی یا صفحه مکرر ذخیره شده در یک ترمینال تا مکررا ارسال شود
four address instruction
U
دستور برنامه که حاوی چهار آدرس است در فیلد آدرس
overstriking
U
توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
relational database
U
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database management system
U
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
major sort key
U
یک فیلد حاوی اطلاعات که توسط ان اکثر اقلام داده هامی توانند تشخیص داده شده و مرتب شوند
cycled
U
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle
U
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycles
U
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
gall
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
frequenting
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequented
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequent
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequents
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
procedure
U
بخش کوچک کد دستورات کامپیوتری که حاوی تابع مکرر است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
aggregate
U
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregates
U
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
flag
U
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flags
U
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com