English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
turquoise U فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
turquoises U فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
turquois U فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
alum U سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
aluminium U فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
aluminum U فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
turquose U فیروزه
odontolite U فیروزه استخوانی
turquoise <adj.> U رنگ فیروزه ای
odontolite U دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
sulfate U سولفات
cooper sulphate U سولفات مس
sulphate U سولفات
sulphur U سولفات
sulphate U توتیا سولفات
glauber salt U سولفات دوسود
sulphate of magnesium U سولفات دومنیزی
epsom salt U سولفات دومنیزی
sulfate U توتیا سولفات
sulphate of soduim U سولفات دو سود
glauber's salt U سولفات دوسود
glaubers salts U سولفات دوسود
barium sulfate U سولفات باریم
hydrosulphate U سولفات ابدار
glauber's salt U سولفات سدیم
glauber salt U سولفات سدیم
potassium sulfate U سولفات پتاسیم
barite U سولفات باریم طبیعی
soaking charge U بار سولفات زدای
aluminium U الومینیوم
alaminum U الومینیوم
alumina U اکسید الومینیوم
aluminous U مربوط به الومینیوم
aluminiferous U الومینیوم دار
aluminous U محتوی الومینیوم
aluminum alloy U الیاژ الومینیوم
aluminum coat U روکش الومینیوم
aluminum oxide U اکسید الومینیوم
aluminous U الومینیوم دار
aluminium foil U کاغذ الومینیوم
artificial aging U افزایش استحکام الومینیوم
anodization U پوشش الومینیوم از اکسیدالومینیوم
aluminize U روکش ساختن از الومینیوم
bauxite U هیدروکسید الومینیوم بوکسیت
alumina U گل پاک یا اکسید الومینیوم
sapphire U سیلیکات الومینیوم و منیزیم
sapphires U سیلیکات الومینیوم و منیزیم
copper mordant U دندانه سولفات مس جهت بوجود آوردن رنگ سبز
kainite U نمک طبیعی که دارای سولفات دو پاطاس وسولفات دومنیزی .....
aluminize U روکش بااب الومینیوم دادن
alclad U نوعی ورقه از الیاژ الومینیوم
kyanite U سیلیکات الومینیوم بفرمول 5SIO2AL
aluminum coating by spraying amalgamate U روکش الومینیوم کردن امیختن
alkali U قلیایی
alkalis U قلیایی
basic U قلیایی
alkalic U قلیایی
basics U قلیایی
alkaline U قلیایی
lye U اب قلیایی
thallium U عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
basic dye U رنگ قلیایی
alkyd resin U صمغ قلیایی
alkaline battery U باتری قلیایی
alkalescence U خاصیت قلیایی
alkalize U قلیایی کردن
alkali earth U زمین قلیایی
alkali halide U هالید قلیایی
alkalify U قلیایی شدن
alkali metal U فلز قلیایی
alkalify U قلیایی کردن
alkaline earth U زمین قلیایی
gourd U کدوی قلیایی
alkalinity U خصلت قلیایی
alkaline solution U محلول قلیایی
alkaline earth U قلیایی خاکی
alkalinize U قلیایی کردن
gourds U کدوی قلیایی
basic slag U سرباره قلیایی
basify U قلیایی کردن
euclase U بریلیوم و الومینیوم برنگ سبز روشن یا ابی
pyronine U رنگهای قلیایی زرد
alkaline earth metal U فلز قلیایی خاکی
alkaline earth oxide U فلز قلیایی خاکی
piperine U ماده قلیایی فلفل
caustic alkali metal U فلز قلیایی سوزاور
basic pig iron U اهن خام قلیایی
basic open hearth furnace U کوره باز قلیایی
basic lining U پوشش یا استر قلیایی
alkaline U دارای خاصیت قلیایی
alkalescent U دارای خاصیت قلیایی
narceine U شبه قلیایی افیون
natron U نمک قلیایی طبیعی
alodine U نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
bandolite U ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
beryl U سیلیکات بریلیوم و الومینیوم رنگ ابی متمایل به سبز
bate U خیساندن چرم درماده قلیایی
procaine U نمک قلیایی بیحس کننده
hyoscyamine U مادهء شبه قلیایی سیکران
caustic soda U سود سوزآور [ماده قلیایی در رنگرزی]
anodize U روش ساخت و عملیات مربوط به الومینیوم و الیاژهای ان توسط اکسیداسیون اندیک
alumetize U الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
alkalis U قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق
alkali U قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق
aluminum pigmented dope U لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
zoisite U دارای بلورهای هرمی شکل مرکب از سلیکات قلیایی وا لومینیومی
icebox rivet U میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
aluminum paste U تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
harmotome U سیلیکات ابدار الومینیوم وباریم که بلورهای ان بصورت جفت وصلیبی برنگهای مختلف یافت میشود
nitralloy U قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
torpex U نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود
sulphate of quinine U گنه گنه سولفات دوکنین
ptomaine U مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com