Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
therewith
U
فورا درنتیجه ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
instantaneously
U
فورا"
instantly
U
فورا"
here and now
<idiom>
U
فورا
fast
U
فورا
fasted
U
فورا
fastest
U
فورا
fasts
U
فورا
at call
U
فورا
at once
U
فورا
straightway
U
فورا
before you can say knife
U
فورا
straightaway
U
فورا
right off
U
فورا
right away
U
فورا
out of hand
U
فورا
expressly
U
فورا
immediately
U
فورا"
before you know it
U
فورا
forthwith
U
فورا
anon
U
فورا
instant
U
فورا
instants
U
فورا
right away
<idiom>
U
فورا ،بی درنگ
forthrights
U
فورا` بیدرنگ
scram
U
فورا برو
scrams
U
فورا برو
to snap at an invitation
U
دعوتی را فورا پذیرفتن
Simultaneously. In a jiffy.
U
درآن واحد ( فورا")
I must leave at once.
باید فورا بروم.
extemporizing
U
فورا تهیه کردن
extemporizes
U
فورا تهیه کردن
extemporised
U
فورا تهیه کردن
extemporises
U
فورا تهیه کردن
extemporising
U
فورا تهیه کردن
extemporized
U
فورا تهیه کردن
extemporize
U
فورا تهیه کردن
in this respect
<adv.>
U
درنتیجه
subsequently
<adv.>
U
درنتیجه
hence
<adv.>
U
درنتیجه
in this way
<adv.>
U
درنتیجه
insofar
<adv.>
U
درنتیجه
as a consequence
<adv.>
U
درنتیجه
thereupon
<adv.>
U
درنتیجه
thereat
<adv.>
U
درنتیجه
consequently
<adv.>
U
درنتیجه
at that
[at that provocation]
<adv.>
U
درنتیجه
as a result
<adv.>
U
درنتیجه
by impl
<adv.>
U
درنتیجه
in so far
<adv.>
U
درنتیجه
whereby
<adv.>
U
درنتیجه
in this sense
<adv.>
U
درنتیجه
for that reason
<adv.>
U
درنتیجه
as a result of this
<adv.>
درنتیجه
in this vein
<adv.>
U
درنتیجه
therefore
<adv.>
U
درنتیجه
thus
[therefore]
<adv.>
U
درنتیجه
for this reason
<adv.>
U
درنتیجه
by implication
<adv.>
U
درنتیجه
in consequence
<adv.>
U
درنتیجه
in this manner
<adv.>
U
درنتیجه
in this wise
<adv.>
U
درنتیجه
from
U
درنتیجه
in consequence of
U
درنتیجه
thereupon
U
درنتیجه
they fought with courage
U
درنتیجه
along of
U
درنتیجه
Suit the action to the word.
U
حرفی را فورا" عملی کردن
get down to brass tacks
<idiom>
U
فورا شروع به تصمیم گیری
Call an ambulance quickly.
فورا یک آمبولانس خبر کنید.
Call a doctor quickly.
فورا پزشک خبر کنید.
tabitude
U
ضعف درنتیجه تب دق
hereupon
U
درنتیجه این
even tual
U
درنتیجه اینده
what with
<idiom>
U
برای اینکه ،درنتیجه
tabescence
U
ضعف درنتیجه تب دق یا سل نخاع
in the wake of
<idiom>
U
درنتیجه ،شرح ذیل
Can you serve me immediately?
U
آیا ممکن است غذایم را فورا بیاورید؟
double or quits
U
بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
homogeny
U
همانندی درنتیجه داشتن یک اصل
senile keratosis
U
کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
it will wear to your shape
U
بپوشیدبهترمیشود درنتیجه پوشیدن قالب تن شما خواهد شد
quaker's meeting
U
انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
engram
U
اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
issue of fact
U
نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
center fire
U
اتش درنتیجه ضربه سوزن یاچخماق به مرکز فشنگ
engramme
U
اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
haplosis
U
تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
hear footsteps
U
عدم توجه به وفیفه درنتیجه نزدیک شدن حریف
avulsion
U
جدا شدن زمینی از یک ملک و پیوستن بملک دیگر درنتیجه سیل یا تغییرمسیررودخانه
lion heart
U
مواد فلزی که درنتیجه قال کردن معدن بدست می ایدوتااندازهای ناپاک است
income elasticity of demand
U
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
aliasing
U
اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
load module
U
یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
sense probe
U
مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
hug the rail
U
غلطیدن یا بلندشدن گوی کنارلبه خارجی میز بیلیارد درنتیجه پیچش گوی
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
anti servo tab
U
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
provided he goes at once
U
بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com