Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
magnetic leakage flux
U
فوران پراکنده نشتی مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
magnetic skin effect
U
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic flow
U
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic leakage
U
پراکندگی فوران مغناطیسی
dispersion
U
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
divided fire
U
زیر اتش گرفتن چند هدف به طور همزمان تیر پراکنده اتش پراکنده
scatters
U
پراکنده شدن پراکنده کردن
scatter
U
پراکنده شدن پراکنده کردن
geysers
U
فوران تندوناگهانی داشتن یا کردن فوران کردن
geyser
U
فوران تندوناگهانی داشتن یا کردن فوران کردن
magnetic induction
U
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
leakage current
U
جریان نشتی
bleederresistor
U
مقاومت نشتی
leakage drop
U
افت نشتی
stray current
U
جریان نشتی
grid leak
U
مقاومت نشتی شبکه
earth leakage current
U
جریان نشتی زمین
grid leak condenser detector
U
اشکارسازی با خازن ومقاومت نشتی
earth leakage indicator
U
دستگاه نشاندهنده نشتی زمین
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
ferromagnetic material
U
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
degauss
U
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition
U
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
record
U
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
differential compression check
U
ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
magnetic blowout
U
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
jetting
U
فوران
outbursts
U
فوران
spurt
U
فوران
spurted
U
فوران
spurts
U
فوران
solid jet
U
فوران پر
jet
U
فوران
effusions
U
فوران
effusion
U
فوران
jetted
U
فوران
eruption
U
فوران
spout
U
فوران
spouted
U
فوران
jets
U
فوران
spouting
U
فوران
spurting
U
فوران
spouts
U
فوران
outburst
U
فوران
irruption
U
فوران
permalloy
U
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
spewing
U
فوران کردن
spout
U
فوران کردن
spouted
U
فوران کردن
spouts
U
فوران کردن
effusive
U
فوران کننده
annular jet
U
فوران حلقوی
spouting
U
فوران کردن
gushes
U
فوران جوش
gush
U
فوران جوش
spews
U
فوران کردن
spew
U
فوران کردن
spewed
U
فوران کردن
gushed
U
فوران جوش
jet
U
مرمری فوران
jetted
U
مرمری فوران
erumpent
U
فوران کننده
eruptive
U
فوران کننده
jets
U
مرمری فوران
jetting
U
مرمری فوران
solar prominences
U
فوران خورشیدی
molecular effusion
U
فوران مولکولی
irrupt
U
فوران کردن
the paroxysm of a volcano
U
فوران اتش فشان
ink ject printer
U
چاپگر با فوران جوهر
eruption of a geyser
U
فوران چشمه اب گرم
eruct
U
بشدت فوران کردن
partially drowned jet
U
فوران نیمه مستغرق
spurts
U
فوران کردن جهش کرد ن
waterspout
U
لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند
waterspouts
U
لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند
spurting
U
فوران کردن جهش کرد ن
spurted
U
فوران کردن جهش کرد ن
spurt
U
فوران کردن جهش کرد ن
erupted
U
فوران کردن جوش دراوردن
erupt
U
فوران کردن جوش دراوردن
erupting
U
فوران کردن جوش دراوردن
erupts
U
فوران کردن جوش دراوردن
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic deflector
U
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic ritation
U
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic reluctance
U
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
scattered
U
پراکنده
dispersoid
U
پراکنده
sparsely
U
پراکنده
sparse
U
پراکنده
scatterd
U
پراکنده
diffusing
U
پراکنده
diffuses
U
پراکنده
diffused
U
پراکنده
diffuse
U
پراکنده
far-flung
U
پراکنده
far flung
U
پراکنده
dissipated
U
پراکنده
geyser
U
چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
geysers
U
چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
magnetic stray field
U
میدان پراکنده
fragmentary delusion
U
هذیان پراکنده
logorrhea
U
پراکنده گویی
disperses
U
پراکنده کردن
disperse
U
پراکنده کردن
dispersing
U
پراکنده شدن
disperse
U
پراکنده شدن
interspersing
U
پراکنده کردن
dispersed
U
پراکنده کردن
intersperses
U
پراکنده کردن
dispersed
U
پراکنده شدن
interspersion
U
پراکنده کردن
disperses
U
پراکنده شدن
dispersing
U
پراکنده کردن
scatterings
U
چیزهای پراکنده
sparse population
U
جمعیت کم یا پراکنده
straggly
U
پراکنده اواره
distributed practices
U
تمرینهای پراکنده
intersperse
U
پراکنده کردن
scatter plot
U
ترسیم پراکنده
scatter program
U
نمودار پراکنده
seme
U
افشانده پراکنده
outspread
U
بسط پراکنده
dissipative
U
پراکنده سازنده
scatter read
U
پراکنده خوانی
scattered radiation
U
تشعشع پراکنده
disject
U
پراکنده کردن
scatterer
U
پراکنده ساز
stray current
U
جریان پراکنده
wild shot
U
تیر پراکنده
sporadically
U
پراکنده انفرادی
dashes
U
پراکنده کردن
dash
U
پراکنده کردن
interspersed
U
پراکنده کردن
dashed
U
پراکنده کردن
scattering
U
پراکنده کردن
sporadic
U
پراکنده انفرادی
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
diaspora
U
جماعت یهودیان پراکنده
energy dissipation
U
پراکنده سازی انرژی
scattered clouds
U
ابرهای پراکنده
[هواشناسی]
zigzag leakage flux
U
شار پراکنده زیگزاگ
dispersal
U
پراکندگی پراکنده سازی
magnetic flux density
U
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
cloudy with sunny intervals
<idiom>
U
پراکنده و تا اندازه ای آفتابی
[هواشناسی]
sunny with cloudy intervals
<idiom>
U
پراکنده و تا اندازه ای آفتابی
[هواشناسی]
effuse
U
پخش کردن پراکنده و متفرق
round up
U
جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
riot act
قانون پراکنده ساختن اجتماعات آشوب طلب
to rally scattered troops
U
جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
to send things flying
U
[بخاطر ضربه]
به اطراف در هوا پراکنده شدن
haze
U
غبارها یا ذرات ریزی که دراتمسفر پراکنده شده اند
lyophobic
U
دارای عدم تجانس با مایعی که دران پراکنده شده
puff ball
U
یکجورسماروغ که چون تخم دان گوی مانندان شکسته شودتخم ان پراکنده میشود
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic flux
U
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
magnetic nuclear resonance
U
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
aluminum pigmented dope
U
لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
material dispersion
U
پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع
fanning
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
grid magnatic angle
U
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
magnetic tape recording
U
ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
meddles
U
پراکنده کردن جماع کردن
scatters
U
پراکنده کردن پخش کردن
scatter
U
پراکنده کردن پخش کردن
meddle
U
پراکنده کردن جماع کردن
meddled
U
پراکنده کردن جماع کردن
Kurdish rug
U
فرش کردی
[مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
magnetized
U
مغناطیسی
magnetic
U
مغناطیسی
magnetic head
U
هد مغناطیسی
antimagnetic
U
ضد مغناطیسی
magnetic bridge
U
پل مغناطیسی
magnetic tick
U
تق مغناطیسی
magnetical
U
مغناطیسی
magnetic cartridge
U
پیکاپ مغناطیسی
magnetic materials
U
اجسام مغناطیسی
retentivity
U
پایداری مغناطیسی
magnetic pickup
U
پیکاپ مغناطیسی
magnetic materials
U
مواد مغناطیسی
magnetic media
U
رسانه مغناطیسی
magnetic microscope
U
میکروسکپ مغناطیسی
magnetic media
U
ابزارمیانی مغناطیسی
magnetic buzzer
U
طنان مغناطیسی
compass azimuth
U
گرای مغناطیسی
magnetic bubbles
U
حبابهای مغناطیسی
magnetic moment
U
گشتاور مغناطیسی
magnetic card
U
کارت مغناطیسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com