Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
manifest
U
فهرست بارها لیست وسایل
manifested
U
فهرست بارها لیست وسایل
manifesting
U
فهرست بارها لیست وسایل
manifests
U
فهرست بارها لیست وسایل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
load manifest
U
لیست بارها
register
U
لیست یا فهرست
registering
U
لیست یا فهرست
registers
U
لیست یا فهرست
log
U
فهرست لیست پیمودن
logs
U
فهرست لیست پیمودن
rigging warrant
U
فهرست وسایل
excess listing
U
لیست وسایل انفرادی مازاد
priority
U
لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
priorities
U
لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
moderated list
U
لیست پستی که تمام موضوعات آن پیش از ارسال به کاربران لیست خوانده میشود
subscribe
U
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribed
U
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribing
U
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribes
U
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
vehicle summary
U
فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
blacklisting
U
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklists
U
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklist
U
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisted
U
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
concordance
U
فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
concordances
U
فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
active list
U
فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
rotas
U
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rota
U
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
unmoderated list
U
لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
picking list
U
فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
waiting lists
U
فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
waiting list
U
فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
part list
U
فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
push up list
U
لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
circular list
U
لیست مدور لیست حلقوی
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
glossary
U
فهرست معانی فهرست لغات
glossaries
U
فهرست معانی فهرست لغات
stacked
U
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks
U
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack
U
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
freuqently
U
بارها
frequently
U
بارها
often
<adv.>
U
بارها
oftentimes
U
بارها
many times
<adv.>
U
بارها
frequently
<adv.>
U
بارها
a lot of times
<adv.>
U
بارها
oft
U
بارها
often
U
بارها
regularly
[often]
<adv.>
U
بارها
on any number of occasions
<adv.>
U
بارها
many a time
U
بارها
oft
[archaic, literary]
<adv.>
U
بارها
repulsion of charges
U
نیروی دافعه بارها
cross loading
U
سر شکن کردن بارها
cross loading
U
مخلوط کردن بارها
I have visited Europe time and again.
بارها اروپا را دیده ام.
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
terminals
U
محل پیاده وسوار کردن بارها
terminal
U
محل پیاده وسوار کردن بارها
dictionary
U
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries
U
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
strap
U
باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
straps
U
باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
indexed
U
فهرست فهرست اعلام
indexes
U
فهرست فهرست اعلام
index
U
فهرست فهرست اعلام
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
footing
U
قسمتی از پی ساختمان که بارها رامستقیما" به خاک منتقل میکند
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
stowage plan
U
طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
source
U
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
station number
U
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
kit
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
list
U
لیست
tabled
U
لیست
tabling
U
لیست
table
U
لیست
tables
U
لیست
linked list
U
لیست پیوندی
linked list
U
لیست پیوسته
list of targets
U
لیست اماجها
black list
U
لیست سیاه
list of targets
U
لیست هدفها
chained list
U
لیست زنجیرهای
payroll
U
لیست حقوق
dense list
U
لیست متراکم
actions
U
لیست امکانات
action
U
لیست امکانات
inventory
U
لیست موجودی
circular list
U
لیست دایرهای
check lists
U
لیست مرجع
chained list
U
لیست زنجیری
target list
U
لیست اماجها
program listing
U
لیست برنامه
waiting lists
U
لیست انتظار
parts list
U
لیست قطعات
waiting list
U
لیست انتظار
parts list
U
لیست اجزاء
price list
U
لیست قیمت
promotion list
U
لیست ترفیعات
sequential list
U
لیست ترتیبی
source listing
U
لیست منبع
trig list
U
لیست مثلثاتی
wage bill
U
لیست حقوق
list
U
لیست گرفتن
rolls of honour
U
لیست افتخار
symmetric list
U
لیست متقارن
roll of honour
U
لیست افتخار
target list
U
لیست هدفها
pay roll
U
لیست حقوق
listing
U
لیست گیری
money list
U
لیست حقوق
sublist
U
زیر لیست
list processing
U
لیست پردازی
linear list
U
لیست خطی
two way list
U
لیست دو طرفه
list processing
U
پردازش لیست
listings
U
لیست گیری
list structure
U
ساختار لیست
rolls
U
فهرست
cataloged
U
فهرست
file
U
فهرست
tabling
U
فهرست
catalog
U
فهرست
filed
U
فهرست
rosters
U
فهرست
concordance
U
فهرست
cataloging
U
فهرست
b.d catalogue
U
فهرست بی . دی
roll
U
فهرست
phraseology
U
فهرست
repertory
U
فهرست
list
U
فهرست
rolled
U
فهرست
directory
U
فهرست
concordances
U
فهرست
directories
U
فهرست
roster
U
فهرست
checklist
U
فهرست
catalogued
U
فهرست
indexes
U
فهرست
kalendar
U
فهرست
catalogues
U
فهرست
indexed
U
فهرست
indexless
U
بی فهرست
cataloguing
U
فهرست
inventory
U
فهرست
tables
U
فهرست
catalogue
U
فهرست
tabled
U
فهرست
slip
U
فهرست
slipped
U
فهرست
table
U
فهرست
slips
U
فهرست
index
U
فهرست
catalogs
U
فهرست
contents
U
لیست موضوعات در یک فایل
cataloguing
U
لیست قطعات کاتالوگ
emptier
U
لیست بدون عضو
empties
U
لیست بدون عضو
emptiest
U
لیست بدون عضو
catalogues
U
لیست قطعات کاتالوگ
catalogued
U
لیست قطعات کاتالوگ
catalogue
U
لیست قطعات کاتالوگ
cataloging
U
لیست قطعات کاتالوگ
cataloged
U
لیست قطعات کاتالوگ
catalogs
U
لیست قطعات کاتالوگ
empty
U
لیست بدون عضو
manifests
U
قطعنامه لیست مسافرین
pushdown list
U
لیست پایین فشردنی
emptied
U
لیست بدون عضو
indexed list
U
لیست شاخص دار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com