Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
karate
U
فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
judo
U
فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
d. armour
U
اسلحه دفاع
passive
U
دفاع بدون تیراندازی
passives
U
دفاع بدون تیراندازی
controvrsism
U
روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
inspection arms
U
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
robber
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
bandit
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
brigand
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
preyer
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
heister
[American E]
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
raider
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
cone flower
U
گل ژاپونی
japonica
U
به ژاپونی
Japanese
U
ژاپونی
rudbeckia
U
گل ژاپونی
black eyed susan
U
گل ژاپونی
yellow daisy
U
گل ژاپونی
samisch variation
U
واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
rudbeckia
U
جنس گل ژاپونی
japonica
U
گلابی ژاپونی
japanese iris
U
زنبق ژاپونی
funkia
U
سوسن ژاپونی
geisha
U
رقاصه ژاپونی
geishas
U
رقاصه ژاپونی
kaki
U
خرمالوی ژاپونی
tatami
U
نمد ژاپونی
schleman defence
U
دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence
U
دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
japonica
U
گل چای ژاپونی کاملیا
kago
U
تخت روان ژاپونی
shichi dan
U
دان 7 کاراته
go dan
U
دان 5 کاراته
kanza
U
سرداور کاراته
sho dan
U
دان 1 کاراته
ju dan
U
دان 01 کاراته
san dan
U
دان 3 کاراته
shitu ryu
U
سبکی در کاراته
roku dan
U
دان 6 کاراته
ni dan
U
دان 2 کاراته
kihon
U
تکنیک کاراته
ku dan
U
دان 9 کاراته
hachi dan
U
دان 8 کاراته
yo dan
U
دان 4 کاراته
japanize
U
بسبک ژاپونی تزئین نمودن
tatemi
U
محل مسابقه کاراته
hajime
U
اغاز مبارزه کاراته
kempo
U
تکنیک قدیم کاراته
tatemi
U
میدان مبارزه کاراته
fukushin
U
کمک داور کاراته
minaei
U
از اصطلاحات داوری کاراته
hant
U
شور داوران کاراته
shushin
U
داور وسط کاراته
keilo
U
ضربهای در کاراته بانوک انگشتان جمع شده
defense
U
دفاع وزارت دفاع
one on one
U
دفاع یارگری دفاع تک به تک
self defense
U
دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
weapon
U
اسلحه
weapons
U
اسلحه
armless
U
بی اسلحه
unarmed
U
بی اسلحه
bare handed
U
بی اسلحه
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
arm
U
اسلحه گرم
armorer
U
اسلحه ساز
firearm
U
اسلحه گرم
maximum range
U
بردنهایی اسلحه
light armed
U
سبک اسلحه
armory
U
اسلحه خانه
armourer
U
اسلحه ساز
Elaborate
U
اسلحه بزرگ
pieces
U
اسلحه گرم
repeating firearm
U
اسلحه خودکار
piece
U
اسلحه گرم
trigger
U
ماشه اسلحه
triggered
U
ماشه اسلحه
triggers
U
ماشه اسلحه
cold steel
U
اسلحه سرد
misfired
U
گیرکردن اسلحه
weaponry
U
اسلحه سازی
stoppage
U
گیر در اسلحه
shooting iron
U
اسلحه گرم
safety lock
U
ضامن اسلحه
weaponary
U
مربوط به اسلحه
holster
U
جلد اسلحه
firearms
U
اسلحه گرم
fire arms
U
اسلحه ی گرم
side arm
U
اسلحه کمری
side arms
U
اسلحه کمری
stoppages
U
گیر در اسلحه
armouries
U
اسلحه خانه
armouries
U
اسلحه قوزخانه
armoury
U
اسلحه خانه
armoury
U
اسلحه قوزخانه
single shot
U
اسلحه تک تیر
holsters
U
جلد اسلحه
thumbs
U
شستی اسلحه
heavy armed
U
سنگین اسلحه
weapon
U
اسلحه حربه
weapons
U
اسلحه حربه
ordnance
U
اسلحه ومهمات
antiaircraft
U
اسلحه ضد هوایی
arm of precision
U
اسلحه دقیق
misfire
U
گیرکردن اسلحه
misfires
U
گیرکردن اسلحه
thumbing
U
شستی اسلحه
thumb
U
شستی اسلحه
Ten firearms .
U
ده قبضه اسلحه
thumbed
U
شستی اسلحه
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
gunrunner
U
قاچاقچی اسلحه و مهمات
disassemble
U
بازکردن اسلحه یا موتور
ordnance
U
مربوط به اسلحه و مهمات
stock
U
دسته ابزار و اسلحه
hold-ups
U
با اسلحه سرقت کردن
armor bearer
U
حامل اسلحه زرهدار
velite
U
سرباز سبک اسلحه
chambers
U
خزانه فشنگ در اسلحه
ranging
U
تنظیم کردن اسلحه
chamber
U
خزانه فشنگ در اسلحه
magazines
U
مخزن خشاب اسلحه
magazine
U
مخزن خشاب اسلحه
To lay down ones arms .
U
اسلحه رابزمین گذاشتن
to decommission weapons
U
اسلحه ها را غیردایر کردن
poppers
U
اسلحه صدا دار
to decommission weapons
U
اسلحه ها را از کار انداختن
hold-up
U
با اسلحه سرقت کردن
hold up
U
با اسلحه سرقت کردن
armorer
U
نگهبان اسلحه زراد
muzzle
U
دهانه لوله اسلحه
popper
U
اسلحه صدا دار
to sight gun
U
نشان کردن اسلحه
missiles
U
اسلحه پرتاب کردنی
missile
U
اسلحه پرتاب کردنی
muzzling
U
دهانه لوله اسلحه
cleaning rod
U
سمبه نظافت اسلحه
armory
U
کارخانهء اسلحه سازی
lift fire
U
زیادکردن برد اسلحه
muzzles
U
دهانه لوله اسلحه
light infantry
U
پیاده سبک اسلحه
biathlon
U
اسکی صحرانوردی با اسلحه
muzzled
U
دهانه لوله اسلحه
firing pin
U
سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
freed
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
freeing
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
gunfighter
U
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
free
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
bore
U
قطر داخلی لوله اسلحه
clang
U
صدای بهم خوردن اسلحه
gun running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
gun-running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
clanged
U
صدای بهم خوردن اسلحه
bores
U
قطر داخلی لوله اسلحه
clangs
U
صدای بهم خوردن اسلحه
frees
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
to be packing
[heat]
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
caliber
U
قطر داخلی لوله اسلحه
shooting position
U
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
To drow ( pull ) a gun on some one .
U
بروی کسی اسلحه کشیدن
cant
U
اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
light horse
U
سوار نظام سبک اسلحه
to call to arms
U
اعلام دست به اسلحه کردن
clanging
U
صدای بهم خوردن اسلحه
arm
U
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
to carry a weapon
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
to pack a weapon
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
hussar
U
سرباز سواره نظام سبک اسلحه
brigand
U
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
boresight
U
میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
tacit
U
تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
big bore
U
اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
flatlings
U
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
brigands
U
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
flatling
U
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
doubled
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
barrel
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
doubled up
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
phalanx
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
barrels
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
phalanxes
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
contraband of war
U
قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
to frisk
[a person]
U
دست روی بدن کسی کشیدن
[در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
breaks
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
break
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
czech defence
U
دفاع چک
munition
U
دفاع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com