English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
toreutics U فن حکاکی وقلم زنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
line drawings U نقاشی با مداد وقلم
line drawing U نقاشی با مداد وقلم
engraving U حکاکی
carving U حکاکی
in intaglio U با حکاکی
gravure U حکاکی
stylography U حکاکی
glyptics U حکاکی
engravings U حکاکی
graving tool U قلم حکاکی
glyptic U مربوط به حکاکی
cutting chisel U قلم حکاکی
burin U قلم حکاکی
scribes U حکاکی کردن
scribe U حکاکی کردن
woodcut U حکاکی روی چوب
lithographs U حکاکی روی سنگ
lithograph U حکاکی روی سنگ
intagliated U حکاکی شده منقوش
lithography U حکاکی بر روی سنگ
inscribing U حکاکی کردن نشاندن
inscribe U حکاکی کردن نشاندن
inscribed U حکاکی کردن نشاندن
inscribes U حکاکی کردن نشاندن
die sinking and engraving machine U دستگاه فرز حدیده و حکاکی
stylograph U قلم حکاکی وگراور سازی
corn-cob U حکاکی روی ظرف چوبی
stilus U قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
styluses U قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
stylus U قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
carving knife U چاقوی حکاکی یا گوشت بری
carving knives U چاقوی حکاکی یا گوشت بری
lithograph U حکاکی روی سنگ حجاری
lithographs U حکاکی روی سنگ حجاری
styli U قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
woodcut U گراوور چوبی حکاکی بر لوحه چوبین
lion U [حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
scrimshaw U اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
photoglyph U صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
intaglio U تصویر حکاکی شده روی سنگ یا مواد سخت
integrated circuit U مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
microchips U مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
microchip U مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
inscribed U حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribes U حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribing U حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
lithoglyptics U کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
inscribe U حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
glyptography U شناسائی نقشهای جواهر حکاکی در روی جواهر
engrave U کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraved U کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraves U کنده کاری کردن در حکاکی کردن
insculp U حکاکی کردن گراور کردن
printed circuit U ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
printed circuit board U ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com