Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
observational techniques
U
فنون مشاهده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
know how
U
فنون
tactics
U
فنون
poetics
U
فنون شاعری
projective techniques
U
فنون فرافکن
representative arts
U
فنون نمایشی
liberal art
U
فنون ذوقی
tactics
U
روشها و فنون جنگی
liberal art
U
هنرها یا فنون ازاد
technology
U
فنون شگرد شناسی
virtuosity
U
استعدادهنرهای زیبا یا فنون
technologies
U
فنون شگرد شناسی
strategies
U
فنون سوق الجیشی استراتژی
strategy
U
فنون سوق الجیشی استراتژی
tacticians
U
با تدبیر متخصص فنون جنگی
tactician
U
با تدبیر متخصص فنون جنگی
military strategy
U
فنون سوق الجیشی نظامی
techniques
U
فنون انجام کار یا تولید وسیله
technique
U
فنون انجام کار یا تولید وسیله
kata
U
فنون کلاسیک و منتخب جودو فرم
throw
U
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throws
U
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing
U
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
skull practice
U
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
seeing
U
مشاهده
course line shot
U
مشاهده در خط
observation
U
مشاهده
observantion
U
مشاهده
observations
U
مشاهده
logistics
U
شعبهای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکرکشی بحث میکند
observation error
U
خطای مشاهده
apperceive
U
مشاهده کردن
perceiving
U
مشاهده کردن
perceives
U
مشاهده کردن
perceived
U
مشاهده کردن
perceive
U
مشاهده کردن
beheld
U
مشاهده شده
beheld
U
مشاهده کرده
observes
U
مشاهده کردن
animadversion
U
مراقبت مشاهده
faculty of observation
U
قوه مشاهده
perceptivity
U
قوه مشاهده
observational
U
مبنی بر مشاهده
observability
U
مشاهده پذیری
naturalistic observation
U
مشاهده طبیعی
unseen
U
مشاهده نشده
twing
U
مشاهده کردن
observing
U
مشاهده کردن
see
U
مشاهده کردن
sees
U
مشاهده کردن
beholding
U
مشاهده کردن
behold
U
مشاهده کردن
observer
U
مشاهده کننده
objective
U
قابل مشاهده
objectives
U
قابل مشاهده
beholds
U
مشاهده کردن
ovservation
U
قوه مشاهده
observed
U
مشاهده کردن
observe
U
مشاهده کردن
observers
U
مشاهده کننده
participant observer
U
مشاهده گر شرکت کننده
perceivable
U
مشاهده کردنی دیدنی
perception of an object
U
مشاهده یا دیدن چیزی
perceptiveness
U
بینایی قوه مشاهده
histories
U
صفحاتی که مشاهده شده
participant observation
U
مشاهده توام با مشارکت
observational error
U
خطای مشاهده
[ریاضی]
observable quantity
U
کمیت مشاهده پذیر
observed frequency
U
بسامد مشاهده شده
observed score
U
نمره مشاهده شده
ovservation
U
مشاهده رصد کردن
sight the anchor
U
مشاهده کردن لنگر
perceptions
U
مشاهده قوه ادراک
perception
U
مشاهده قوه ادراک
a posteriori
U
مبنی بر تجربه و مشاهده
empirically
U
از روی مشاهده و تجربه
imperceptible
U
غیر قابل مشاهده
spots
U
مشاهده کردن گلوله ها
spot
U
مشاهده کردن گلوله ها
imperceptibly
U
بطور غیرقابل مشاهده
indiscernibly
U
بطور غیرقابل مشاهده
history
U
صفحاتی که مشاهده شده
reviewed
U
مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
reviewing
U
مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
review
U
مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
identifies
U
مشاهده کردن شناسایی کنید
reviews
U
مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
identify
U
مشاهده کردن شناسایی کنید
identified
U
مشاهده کردن شناسایی کنید
imperceptibility
U
غیر قابل مشاهده بودن
identifying
U
مشاهده کردن شناسایی کنید
see for oneself
U
از نزدیک مشاهده کردن بچشم خود دیدن
confucion symbols
U
علاپم کنفسیون که صرفا در فرش چین مشاهده می شود
incidental images
U
تصویرهایی که مشاهده انهانتیجه تاثیراتی است که ازچشم ناپدیدگشته اند
periscopes
U
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
periscope
U
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
homosphere
U
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
hidden
U
پاک کننده خط وطی که در هنگام مشاهده شکل دوبعدی یک شی سه بعدی نباید دیده شوند
system follow up
U
ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
Internet
U
جستجوگر وب سافت ماکروسافت که در حال حاضر آماده است و به کاربر امکان مشاهده صفحه وب را میدهد
diamonds
U
شکل موجهای ضربهای که معمولا در جریان خروجی راکتها بصورت لوزیهای پشت سر هم قابل مشاهده است
finder
U
واسط کاربر گرافیکی به Macintosh اجازه دادن به کابر به مشاهده فایل ها و شروع برنامههای کاربردی با استفاده از Mouse
System Monitor
U
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
thumbnail
U
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnails
U
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
news reader
U
نرم افزاری که به کاربر امکان مشاهده لیست گروههای خبری و خواندن مقالات چاپ شده در هر گروه یا ارسال آن مقاله را میدهد
observer
U
نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observers
U
نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
gastroscope
U
اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
sensing
U
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
high oblique
U
عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
browses
U
مشاهده داده در پایگاه داده ها یا سیستم online
browsed
U
مشاهده داده در پایگاه داده ها یا سیستم online
browse
U
مشاهده داده در پایگاه داده ها یا سیستم online
presentment
U
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
tree
U
مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
systems analysis
U
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
transparently
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
garden design
U
طرح باغی
[با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.]
observation
U
دیدبانی کردن مشاهده کردن
observations
U
دیدبانی کردن مشاهده کردن
indiscernible
U
غیرقابل مشاهده غیرقابل تشخیص
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
observe
U
مراعات کردن مشاهده کردن
observing
U
مراعات کردن مشاهده کردن
observes
U
مراعات کردن مشاهده کردن
observed
U
مراعات کردن مشاهده کردن
Windows Explorer
U
امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...