Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acholia
U
فقدات یا کمبود صفرا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
short handed
U
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
short-handed
U
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
yellow bile
U
صفرا
antibilious
U
ضد صفرا
antibilious
U
صفرا بر
bile
U
صفرا
galls
U
صفرا
gall
U
صفرا
choler
U
صفرا
acholic
U
فاقد صفرا
antibilious
U
صفرا شکن
cholagogue
U
مسهل صفرا
gall bladders
U
کیسهی صفرا
gallbladder
U
کیسه صفرا
acholous
U
فاقد صفرا
gallstones
U
سنگ کیسه صفرا
gallstone
U
سنگ کیسه صفرا
acholic
U
دارای نقص صفرا
acholous
U
دارای نقص صفرا
deficits
U
کمبود
deficit
U
کمبود
shortfalls
U
کمبود
shortfall
U
کمبود
shortsage
U
کمبود
shortcomings
U
کمبود
deficiency
U
کمبود
deficiencies
U
کمبود
shortages
U
کمبود
leakage
U
کمبود
shortcoming
U
کمبود
leakages
U
کمبود
shortage
U
کمبود
oxygen deficit
U
کمبود اکسیژن
underpopulation
U
کمبود جمعیت
credit tightness
U
کمبود اعتباری
lacks
U
کمبود نیازمندی
scurvy
U
کمبود ویتامین C
hard up
<idiom>
U
کمبود پول
lacking
U
فقدان کمبود
leakage
U
کمبود و کسری
lacked
U
کمبود نیازمندی
deficient
U
دارای کمبود
lack
U
کمبود نیازمندی
anoxia
U
کمبود اکسیژن
leakages
U
کمبود و کسری
leakage
U
کمبود کسر
leakages
U
کمبود کسر
time trouble
U
کمبود وقت
understaffed
U
دچار کمبود کارمند
lack of confidence
U
کمبود اعتماد به نفس
lack of self-confidence
U
کمبود اعتماد به نفس
leukopenia
U
کمبود گویچههای سفیدخون
shortcoming
U
نکته ضعف کمبود
defective
U
دارای کمبود معیوب
immune defect
U
کمبود ایمنی
[پزشکی]
shortcomings
U
نکته ضعف کمبود
scorbutic
U
ناشی از کمبود ویتامین C
short supply
U
اماد کمبود دار
dearth
U
قحط و غلا کمبود
electron deficient molecules
U
مولکولهای با کمبود الکترون
beriberi
U
بیماری کمبود ویتامن B
avitaminosis
U
کمبود ویتامینها در بدن
immunodeficiency
U
کمبود ایمنی
[پزشکی]
labor shortage
U
کمبود نیروی کار
hypoxia
U
کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
deficits
U
کسر موازنه کمبود سرمایه
attenuation
U
کاهش یا کمبود قدرت سیگنال
deficit
U
کسر موازنه کمبود سرمایه
mulnutrition
U
کمبود مواد غذائی در بدن
degradation
U
کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
xerophthalmia
U
رمد چشم مرضی در اثر کمبود ویتامین A
deficit
U
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
The room is stuffy.
U
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
deficits
U
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
charges
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
degradation
U
کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
tare and tret
U
وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
nonaligned
U
نوک خواندن که در همان محل رسانه مغناطیسی نیست که نوک نوشتن بود. تولید کمبود کیفیت سیگنال
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com