Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
way of life
فعالیتهای روزانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
day fighter
U
هواپیمای رهگیری روزانه جنگنده رهگیر مخصوص عملیات روزانه
make work activities
U
فعالیتهای کاربر
nonmarket activities
U
فعالیتهای غیر بازاری
taxable activities
U
فعالیتهای مشمول مالیات
call-up
U
احضار برای فعالیتهای نظامی
overlap processing
U
اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
call-ups
U
احضار برای فعالیتهای نظامی
call up
U
احضار برای فعالیتهای نظامی
activity
U
رکورد فعالیتهای انجام شده
activities
U
رکورد فعالیتهای انجام شده
suspended animation
U
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
extracurricular
U
فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
aprFs-ski
U
فعالیتهای عمومی و سرگرمیهای موجود در پناهگاههای اسکی
entrepremership
U
اداره و سازماندهی فعالیتهای تجاری یا مقاطعه کاری
brain death
U
از کار افتادن مغز و کلیهی فعالیتهای مغزی
turning points
U
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning point
U
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
escapism
U
هر روش فکری که متضمن عزلت و گوشه گیری و فرار از فعالیتهای اجتماعی باشد
fellow traveler
U
کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
electronic journal
U
فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
by d.
U
روزانه
perdiem
U
روزانه
diurnal
U
روزانه
day by day
U
روزانه
diurnally
U
روزانه
quotidian
U
روزانه
day-to-day
<adj.>
U
روزانه
every single day
<adv.>
U
روزانه
day in, day out
<adv.>
U
روزانه
workaday
U
روزانه
on a daily basis
<adv.>
U
روزانه
per day
U
روزانه
each day
<adv.>
U
روزانه
dailies
U
روزانه
daily
<adj.>
<adv.>
U
روزانه
every day
<adv.>
U
روزانه
everyday
<adj.>
U
روزانه
habitude
U
عادت روزانه
day schools
U
مدرسهی روزانه
day in, day out
<adv.>
U
بطور روزانه
each day
<adv.>
U
بطور روزانه
every day
<adv.>
U
بطور روزانه
every single day
<adv.>
U
بطور روزانه
duily bread
U
نان روزانه
mean daily
U
متوسط روزانه
morning orders
U
برنامه روزانه
day school
U
مدرسهی روزانه
workout
U
ورزش روزانه
workouts
U
ورزش روزانه
victualling allowance
U
جیره روزانه
daily
<adj.>
<adv.>
U
بطور روزانه
purchase journal
U
دفترخرید روزانه
order of the day
U
برنامه روزانه
morning orders
U
دستورات روزانه
diurnal tide
U
کشند روزانه
diurnal load
U
بار روزانه
daily round
U
کارهای روزانه
daily round
U
گردش روزانه
journal
U
گزارش روزانه
daily pay
U
دستمزد روزانه
journals
U
دفتروقایع روزانه
journals
U
گزارش روزانه
dailgy food allowance
U
جیره روزانه
on a daily basis
<adv.>
U
بطور روزانه
journal
U
دفتروقایع روزانه
daily storage
U
مخزن روزانه
daily wage
U
مزد روزانه
day hospital
U
بیمارستان روزانه
backstreet
U
فعالیتهای غیر رسمی و مخفی و اغلب غیر قانونی
diaries
U
دفتر خاطرات روزانه
diaries
U
دفتر یادداشت روزانه
diary
U
دفتر یادداشت روزانه
watch and ward
U
حق نگهبانی روزانه و شبانه
breviary
U
کتاب نمازوادعیه روزانه
working day
U
ساعت کار روزانه
average daily traffic
[ADT]
U
متوسط ترافیک روزانه
rations
U
مقدار جیره روزانه
diary
U
دفتر خاطرات روزانه
log book
U
دفتر رخدادهای روزانه
log books
U
دفتر رخدادهای روزانه
rationed
U
مقدار جیره روزانه
dailgy food allowance
U
جیره غذایی روزانه
ration
U
مقدار جیره روزانه
logbook
U
گزارش روزانه سفرکشتی
extern
U
کمک پزشک روزانه
journal book
U
دفتر گزارش روزانه
utilization
U
کاربرد روزانه استفاده
daily flood peak
U
بیشینه روزانه سیل
daily flood peak
U
حداکثر سیل روزانه
daily bread
U
نان یارزق روزانه
plan of the day
U
برنامه روزانه ناو
semidiurnal tide
U
کشند نیم روزانه
daily routine
U
عادت جاری روزانه
day of supply
U
روز امادتدارکات روزانه
slumped
U
کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumping
U
کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumps
U
کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slump
U
کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
diarist
U
نویسندهء دفتر خاطرات روزانه
log
U
شرح روزانه جدول لگاریتم
diarists
U
نویسندهء دفتر خاطرات روزانه
muster book
U
دفتر ثبت وقایع روزانه
daylight traffic line
U
خط منع ایاب ذهاب روزانه
daybook
U
دفتر ثبت وقایع روزانه
table d'hote
U
خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
What is the charge per day?
U
کرایه روزانه چقدر است؟
daily progress report
U
گزارش روزانه پیشرفت کار
logs
U
شرح روزانه جدول لگاریتم
system log
U
گزارش روزانه عملیات سیستم
diary
U
دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
diaries
U
دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
daily range of soil temperature
U
دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
termograph
U
دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
The shops will be open daily except Sundays / excluding Sundays / outside of Sundays
[American E]
.
U
مغازه ها به جز یکشنبه ها روزانه باز خواهند بود.
ephermeris
U
جدول نجومی دفتریادداشت روزانه حشره یکروزه
cash register
U
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
pocket money .
U
پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
cash registers
U
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
daymark
U
علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
There's a question mark
[hanging]
over the day-care clinic's future.
[A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]
U
آینده درمانگاه مراقبت روزانه
[کاملا]
نامشخص است.
thrashing
U
1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود
service industries
U
فعالیتهای خدماتی اشتغالهای خدماتی
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives.
U
تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
log
U
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
logs
U
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
personal
U
امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
Schedule+
U
برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
e c e
U
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
work day
U
روز کار ساعت کار روزانه
A day to day program.
U
برنامه روز به روز ( روزانه )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com