Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spacing
U
فضای خالی قرار دادن بین حروف یا خط های متن چاپ شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spaces
U
فضای خالی بین حروف یا خط ها
space
U
فضای خالی بین حروف یا خط ها
right
U
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righted
U
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righting
U
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
weaving shed
U
[فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
alphabetize
U
قرار دادن به ترتیب حروف الفبا
prints
U
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
print
U
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
printed
U
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
erases
U
قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erase
U
قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erasing
U
قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erased
U
قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
kerning
U
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
formats
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
format
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
pickup reel
U
نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
free space
U
فضای خالی
vacuity
U
فضای خالی
void
U
فضای خالی
cavities
U
فضای خالی
space
U
فضای خالی
spaces
U
فضای خالی
bad break
U
فضای خالی
lacuna
U
فضای خالی
cavity
U
فضای خالی
blankest
U
سفید فضای خالی
blank
U
سفید فضای خالی
ullage
U
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
bossing
U
[فضای خالی زیر پنجره]
air-hole
U
[تهویه فضای خالی سرداب]
hyphenated
U
نوشته شده با فضای خالی
clearance
U
هوا فضای خالی فاصله
space
U
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
spaces
U
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
marks
U
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
double vault
U
[دو طاق با فضای خالی بین آنها]
mark
U
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
pitches
U
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
pitch
U
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
quadding
U
درج فضای خالی در متن برای پر کردن خط
margin
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margins
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
shift key
U
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift keys
U
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
cpi
U
تعداد حروف چاپ شده که در فضای یک اینچ جا می گیرد
code
U
سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
classifying
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
ante-choir
U
[فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
gutters
U
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
gutter
U
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
free
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
frees
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freeing
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
empties
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
freed
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
emptiest
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
dense index
U
لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
empty
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
gap
U
فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی
void
U
فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری
broken stowage
U
فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی
emptied
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
gaps
U
فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی
emptier
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
string
U
فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
list
U
لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
linear
U
لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
fill
U
پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
fills
U
پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
proportional spacing
U
سیستم چاپ که در آن هر حرف نسبت به اندازه اش فضای خالی بعد از خود دارد.
justifies
U
تغییر فضای بین کلمات یا حروف در متن به طوری که حاشیه راست و چپ مستقیم شود
justifying
U
تغییر فضای بین کلمات یا حروف در متن به طوری که حاشیه راست و چپ مستقیم شود
justify
U
تغییر فضای بین کلمات یا حروف در متن به طوری که حاشیه راست و چپ مستقیم شود
spaces
U
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
space
U
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
Huffman code
U
کد فشرده سازی داده که حروف ای که اغلب نرخ می دهند فضای بیت کمتری اشغال می کنند
chain
U
چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
ascii
U
حرفی که در لیست ASCII حروف قرار دارد
chains
U
چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
postured
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
ascender
U
مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
band printer
U
چاپگری که حروف آن روی قوپ فلزی متحرک قرار دارد
barrel printer
U
نوعی چاپگر که حروف روی لوله چرهان آن قرار دارند
interword spacing
U
فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
zones
U
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zone
U
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
extension
U
فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
extensions
U
فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
hyphens
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
counter shed
U
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
softest
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
parry
U
جا خالی دادن
dodge
U
جا خالی دادن
duck
U
جا خالی دادن
prints
U
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
thermal
U
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
print
U
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed
U
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
square away
U
سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
peripheral slots
U
شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
printwheel
U
چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود
form
U
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
formed
U
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
forms
U
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
overdraw
U
بیش از اعتبار حواله کردن برات خالی از وجه دادن
readout
U
وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
block letter
U
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
self-
U
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
identifier
U
مجموعه حروف برای اختلف دادن بین بلاکهای داده مختلف یا فایل ها
dot matrix
U
روش شکل دادن به حروف با استفاده ازنقاط درون ماتریسهای مستط یلی
Linotype
U
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
separated
U
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separate
U
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separates
U
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
blank
U
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blankest
U
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
lodge
U
قرار دادن
locates
U
قرار دادن
parks
U
قرار دادن
park
U
قرار دادن
located
U
قرار دادن
put
U
قرار دادن
underexpose
U
قرار دادن
posit
U
قرار دادن
placement
U
قرار دادن
sets
U
قرار دادن
placements
U
قرار دادن
locating
U
قرار دادن
set
U
قرار دادن
individuate
U
تک قرار دادن
lodges
U
قرار دادن
puts
U
قرار دادن
parked
U
قرار دادن
settles
U
قرار دادن
settle
U
قرار دادن
putting
U
قرار دادن
lodged
U
قرار دادن
lays
U
قرار دادن
row
U
قرار دادن
lay
U
قرار دادن
locate
U
قرار دادن
rowed
U
قرار دادن
rows
U
قرار دادن
setting up
U
قرار دادن
packs
U
قرار دادن
superpose
U
قرار دادن
relative location
U
قرار دادن
makes
U
قرار دادن
make
U
قرار دادن
pack
U
قرار دادن
inferior figures
U
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
routing indicator
U
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
compact
U
تنگ هم قرار دادن
model
U
نمونه قرار دادن
compacts
U
تنگ هم قرار دادن
to lead by the nose
U
الت قرار دادن
compacting
U
تنگ هم قرار دادن
encapsulating
U
در محفظهای قرار دادن
couch
U
درلفافه قرار دادن
couched
U
درلفافه قرار دادن
oppresses
U
درمضیقه قرار دادن
immurement
U
در دیوار قرار دادن
compacted
U
تنگ هم قرار دادن
couches
U
درلفافه قرار دادن
treat
U
موردعمل قرار دادن
modelled
U
نمونه قرار دادن
modeled
U
نمونه قرار دادن
encapsulate
U
در محفظهای قرار دادن
encapsulates
U
در محفظهای قرار دادن
subject
U
در معرض قرار دادن
incase
U
در صندوق قرار دادن
subjected
U
در معرض قرار دادن
utilised
U
مورداستفاده قرار دادن
models
U
نمونه قرار دادن
treats
U
موردعمل قرار دادن
subjecting
U
در معرض قرار دادن
treated
U
موردعمل قرار دادن
oppress
U
درمضیقه قرار دادن
subjects
U
در معرض قرار دادن
oppressing
U
درمضیقه قرار دادن
man
U
قرار دادن سرنشین
mans
U
قرار دادن سرنشین
lead by the nose
U
الت قرار دادن
impacts
U
زیرفشار قرار دادن
back-up
U
پشت قرار دادن
back up
U
پشت قرار دادن
utilize
U
در دسترس قرار دادن
impact
U
زیرفشار قرار دادن
laminate
U
رویهم قرار دادن
utilizes
U
مورداستفاده قرار دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com