Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
atmosphere
U
فضای اطراف هرجسمی
atmospheres
U
فضای اطراف هرجسمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
frame
U
و مرز اطراف فضای پنجره
margins
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margin
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
broken stowage
U
فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی
scrolls
U
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
scroll
U
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
bordered
U
فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
border
U
فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
bordering
U
فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
flowed
U
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flows
U
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flow
U
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
catapult
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
bin storage space
U
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
ullage
U
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
parties
U
اطراف
environs
U
اطراف
environment
U
اطراف
from the four winds
U
از اطراف
environments
U
اطراف
milieux
U
اطراف
milieu
U
اطراف
milieus
U
اطراف
architrave
U
گچبری اطراف در
about
U
در اطراف نزدیک
vicinity
U
در حدود در اطراف
pericardium
U
اطراف قلب
mess around
<idiom>
U
دو رو اطراف بازیکردن
go around
<idiom>
U
به اطراف سفرکردن
periderm
U
پوست اطراف
graveside
U
اطراف قبر
ambient noise
U
صدای اطراف
gravesides
U
اطراف قبر
pappus
U
کلاله اطراف گل
edge zone
U
اطراف لبه
wry
U
به اطراف چرخاندن
wryly
U
به اطراف چرخاندن
sides of the question
U
اطراف موضوع
sea chest
U
مکندههای اطراف ناو
seaward
U
اطراف دریا روبدریا
look round
U
اطراف کار را دیدن
black eyes
U
سیاهی اطراف چشم
black eye
U
سیاهی اطراف چشم
port
U
ریل اطراف ناو
barnyards
U
محوطهء اطراف انبار
quayside
U
زمین اطراف بارانداز
to look a bout
U
اطراف کار را پاییدن
touchline
U
خط اطراف زمین فوتبال
parties
U
متداعیین اطراف دعوی
barnyard
U
محوطهء اطراف انبار
greater
U
شهر و حومه و شهرکهای اطراف آن
reels
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeled
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
areola
U
محوطهء کوچک اطراف چیزی
balteus
U
[نواری در اطراف بالشتک قوسی]
reel
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
drop leaf
U
رومیزی اویخته از اطراف میز
sword dance
U
اجرای رقص در اطراف شمشیر
whisker
U
موی اطراف گونه وچانه
safe distance
U
مسافت امن اطراف مین
snaking
U
تورگیری اطراف توپ ناو
boundry lines
U
خطوط اطراف زمین والیبال
paraselene
U
روشنایی اطراف هاله ماه
(keep/have one's) ear to the ground
<idiom>
U
بادقت مراقب اطراف بودن
reeling
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
periosteal
U
واقع در اطراف ضریع استخوان
whiskery
U
موی اطراف گونه وچانه
heat muff
U
پوشش اطراف پنجه اگزوز
cross pointing
U
ارایش طنابهای اطراف ناو یااستنچی
plaster casts
U
گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
peristyle
U
ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
ambience
U
نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
ambient
U
متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
aureola
U
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
seminars
U
جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
mauls
U
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
mauling
U
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
cimbia
U
[نوار یا ابزار مغزی اطراف ستون]
mauled
U
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
maul
U
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
aureole
U
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
seminar
U
جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
burg
U
حصار یانرده اطراف خانه یاشهر
vibrissa
U
سبیل وموی اطراف دهان حیوان
thistledown
U
پرز اطراف گلهای خاربن یا ژاژ
albumens
U
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
plaster cast
U
گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
albumen
U
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
ambiance
U
نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
Gibbs surround
U
[معماری نواری اطراف چارچوب در، طاقچه و پنجره]
primary cluster
U
تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
gipsy bonnet
U
کلاه زنانه که اطراف ان برگههای پهن دارد
aerodynamic shape
U
شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
riviera
U
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
to be wary of saying something
U
در گفتن سخن ملاحظه اطراف کار راکردن
cladding
U
ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
splinter screen
U
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
to send things flying
U
[بخاطر ضربه]
به اطراف در هوا پراکنده شدن
fluffs
U
موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
facing distance
U
مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
fluff
U
موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
periodontics
U
مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
dead knot
U
گرهای که با عضوهای اطراف خود اتصال نداشته باشد
Is there an inexpensive restaurant around here?
U
آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
fluffed
U
موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
sprite
U
شی ای که اطراف صفحه نمایش در گرافیک کامپیوتری حرکت کند
to look round
U
اطراف کار را دیدن یا پاییدن امکان چیزیی راسنجیدن
riparian law
U
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
fluffing
U
موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
centered
U
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre
U
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centred
U
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
joysticks
U
وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
interrogatory
U
مجموعه سوالاتی که از شهودیا سایر اطراف دعوی در یک دادگاه میشود
apron
U
چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
aprons
U
چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
centers
U
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
axis
U
1-خط ی که چیزی اطراف آن می چرخد 2-خط مرجعی که پایه مختصات یک گراف است
tulip design
U
طرح گل لاله
[گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
joystick
U
وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
run around
U
تنظیم متن در اطراف یک شکل دریک صفحه چاپ شده
cell
U
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cells
U
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
center
U
سوراخ هایی که اطراف مرکز نوار کاغذی پانچ شده اند
ambitus
U
[اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
yoke
U
هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
albanega
U
[دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
legs
U
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
leg
U
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
scrolls
U
برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
atole
U
جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
scroll
U
برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
condensation cloud
U
ابر یا بخار غلیظی از قطرات که اطراف گوی اتشین اتمی رامی گیرد
interference
U
اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
CDs
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
elastic banding
U
روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
CD
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
black matrix
U
صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
y site
U
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
waste of manor
U
اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
boot
U
فضای ترانک
fornix
U
فضای مجوف
campuses
U
فضای باز
cellarage
U
فضای زیرزمین
clearance
U
فضای بیکار
campus
U
فضای باز
acceleration space
U
فضای شتاب
floor space
U
فضای اشکوب
floorage
U
فضای صحن
eucleadian space
U
فضای اقلیدسی
open
U
فضای باز
cavities
U
فضای خالی
cavities
U
فضای مجوف
cavity
U
فضای خالی
cavity
U
فضای مجوف
coordination sphere
U
فضای کوئوردیناسیون
covered space
U
فضای سر پوشیده
covered space
U
فضای پوشیده
cylinder capacity
U
فضای سیلندر
biosphere
U
فضای زیست
atmospheric environement
U
فضای جوی
deep space
U
فضای سه بعدی
opened
U
فضای باز
opens
U
فضای باز
dead space
U
فضای مرده
danger space
U
فضای خطرناک
dead space
U
فضای راکد
spaces
U
فضای خالی
lebensraum
U
فضای حیاتی
space
U
فضای خالی
expanse
U
فضای زیاد
expanses
U
فضای زیاد
mask
U
پوشاندن فضای
masks
U
پوشاندن فضای
aerospace
U
فضای هوایی
aerospace
U
فضای ماوراء جو
bad break
U
فضای خالی
reflector space
U
فضای بازتابی
vacuums
U
فضای تهی
vacuuming
U
فضای تهی
vacuumed
U
فضای تهی
vacuum
U
فضای تهی
out of doors
U
فضای ازاد
open area
U
فضای ازاد
phase space
U
فضای فاز
phase space
U
فضای فازی
psychological space
U
فضای روانی
lacuna
U
فضای خالی
life space
U
فضای زیست
vacuity
U
فضای خالی
out of door
U
فضای ازاد
clearance
U
فضای بازی
workspace
U
فضای کاری
airspace
U
فضای هوایی
free space
U
فضای خالی
free space
U
فضای ازاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com