English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
torisonal strain U فشار پیچشی
torsional strain U فشار پیچشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
curved design U پیچشی
torsional strength U استحکام پیچشی
chopped U ضربه پیچشی
torsional resistance U مقاومت پیچشی
torsional moment U گشتاور پیچشی
front strain U کرنش پیچشی
coil spring U فنر پیچشی
torsional load U بار پیچشی
torsional instability U ناپایداری پیچشی
torsional force U نیروی پیچشی
twistor U حافظه پیچشی
torsional vibration U ارتعاش پیچشی
torsional vibration U نوسان پیچشی
coriolis U اثر پیچشی
torsional stress U تنش پیچشی
chop U ضربه پیچشی
torque U گشتاور پیچشی
torque U لنگر پیچشی
torsional modulus U مدول پیچشی
modulus of torsion U مدول پیچشی
torsional ballance U بالانس پیچشی
kick serve U سرویس پیچشی
torsion spring U فنر پیچشی
torsional angle U زاویه پیچشی
torsion balance U ترازوی پیچشی
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
stalling torque U گشتاور پیچشی ناتوان
drop worm shaft U محور پیچشی سقوطی
running torque U گشتاور پیچشی حرکت
driving torque U گشتاور پیچشی گرداننده
torque converter U مبدل گشتاور پیچشی
torsional fatigue strength U استحکام فرسودگی پیچشی
torque U نیروی پیچشی گشتاوری
no load torque U گشتاور پیچشی بی باری
torsion dynamometer U توان سنج پیچشی
synchronizing torque U گشتاور پیچشی همزمان
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
torque regulator U تنظیم کننده گشتاور پیچشی
torsion bar U بار پیچشی اهرم تعلیق
starting torque U گشتاور پیچشی راه انداز
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
compound bending U خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
contra rotating U دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
rosette border U حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
low voltage distribution system U شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
Afshan [all-over pattern] U طرح افشان [با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
Herati border U طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
pressured U فشار
barometric pressure U فشار جو
low pressure U فشار کم
thrusts U فشار
hydraulic pressure U فشار اب
isobars U هم فشار
weight U فشار
isobare U هم فشار
isopiestic U هم فشار
isobars U تک فشار
line of thrust U خط فشار
pressure U فشار
ice push U فشار یخ
thrusting U فشار
pressure curve U خم فشار
back iron U بن فشار
pressure sense U حس فشار
sense of pressure U حس فشار
pressuring U فشار
back pressure U پی فشار
thrust U فشار
pressures U فشار
pressing U فشار
pressor U فشار زا
atmospheric pressure U فشار جو
fantod U فشار
zip U فشار
zipped U فشار
zipping U فشار
zips U فشار
violence U فشار
constraint U فشار
total pressure U فشار کل
stress U فشار
stresses U فشار
stressing U فشار
presses U فشار
strains U فشار
strain U فشار
atmosphere U فشار جو
bunt U فشار با سر
atmospheres U فشار جو
pressure vessel U فشار
isobar U هم فشار
water pressure U فشار اب
stroke U فشار با پا
stroked U فشار با پا
isobar U تک فشار
pushed U فشار
pushes U فشار
distraint U فشار
growing pains U فشار
brunt U فشار
exertion U فشار
exertions U فشار
press U فشار
push U فشار
tension U فشار
strokes U فشار با پا
compression U فشار
impacts U فشار
impact U فشار
stroking U فشار با پا
tensions U فشار
central head U فشار مرکزی
high tension U فشار قوی
incompressible U فشار ناپذیر
increase of pressure U افزایش فشار
centre of pressure U مرکز فشار
center of pressure U مرکز فشار
induction voltage U فشار القائی
high tension line U خط فشار قوی
high pressure line U خط فشار قوی
high pressure area U منطقه پر فشار
impaction U فشار سخت
hydrostatic pressure U فشار ایستابی
hydrostatic U مربوط به فشار اب
hydrostatic pressure U فشار ایستائی
ciderpress U میوه فشار
hydraulic pressure U فشار هیدرولیکی
impluse voltage U فشار ضربهای
ciderpress U سیب فشار
carebaria U احساس فشار در سر
hydrostatic pressure U فشار عمق اب
hydrostatic pressure U فشار عمق
impact pressure U فشار اصابت
high tension magneto U مگنت پر فشار
inclined compression U فشار مایل
high pressure U فشار زیاد
dynamic pressure U فشار دینامیکی
edge pressure U فشار لبه
effective pressure U فشار موثر
electric tension U فشار الکتریکی
end thrust U فشار محوری
critical pressure U فشار بحرانی
cost push U فشار هزینه
equilibrium pressure U فشار تعادلی
deflationary pressure U فشار انقباضی
economic pressure U فشار اقتصادی
deflationary pressure U فشار ضدتورمی
drag mark U محل فشار
dynamic pressure U فشار پویا
drag loading U فشار کششی
earth pressure U فشار خاک
discharge pressure U فشار تخلیه
direct pressure U فشار مستقیم
diffraction loading U منتجه فشار
diastolic pressure U فشار دیاستولی
equilibrium vapor pressure U فشار به حد تعادل
cost push U فشار قیمت
excess pressure U فشار اضافی
hydraulic pressure test U ازمایش فشار اب
cold water test pressure U ازمایش فشار اب
gage pressure U فشار گیج
gage pressure U فشار مانومتری
gossypium U داروی فشار
group pressure U فشار گروهی
head loss U افت فشار
forced draft U هوای با فشار
flux density U تراکم فشار
high voltage line U خط فشار قوی
external pressure U فشار خارجی
external pressure U فشار برونی
eyestrain U فشار باصره
contact pressure U فشار تماس
contact pressure U فشار تماسی
constant pressure U فشار ثابت
confined water U سفره اب با فشار
compressive stress U فشار تراکمی
high potential U فشار قوی
inflationary pressure U فشار تورمی
pressure wave U موج فشار
static head U فشار ایستایی
static pressure U فشار ایستایی
stress of poverty U فشار بینوایی
thrust of the arch U فشار طاق
to bear pressure upon U فشار اوردن بر
to press up U با فشار بالابردن
to squeeze to death U با فشار کشتن
yerk U فشار دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com