English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
soil strain U فشار زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cabin altitude U فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
Other Matches
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
low voltage distribution system U شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
pressured U فشار
zip U فشار
zipped U فشار
zips U فشار
zipping U فشار
water pressure U فشار اب
pressures U فشار
fantod U فشار
push U فشار
stroking U فشار با پا
strokes U فشار با پا
stroked U فشار با پا
stroke U فشار با پا
pushed U فشار
distraint U فشار
growing pains U فشار
tensions U فشار
compression U فشار
pressure sense U حس فشار
sense of pressure U حس فشار
pressure curve U خم فشار
impacts U فشار
impact U فشار
pressor U فشار زا
tension U فشار
stressing U فشار
brunt U فشار
constraint U فشار
isobars U تک فشار
total pressure U فشار کل
violence U فشار
pressure U فشار
pushes U فشار
thrusts U فشار
isobars U هم فشار
stresses U فشار
exertion U فشار
exertions U فشار
stress U فشار
isobar U هم فشار
isobar U تک فشار
back iron U بن فشار
back pressure U پی فشار
presses U فشار
barometric pressure U فشار جو
pressing U فشار
atmosphere U فشار جو
low pressure U فشار کم
strain U فشار
strains U فشار
hydraulic pressure U فشار اب
line of thrust U خط فشار
isopiestic U هم فشار
isobare U هم فشار
atmospheric pressure U فشار جو
atmospheres U فشار جو
press U فشار
thrusting U فشار
thrust U فشار
ice push U فشار یخ
bunt U فشار با سر
pressure vessel U فشار
pressuring U فشار
weight U فشار
high tension magneto U مگنت پر فشار
intermediate high voltage line U خط فشار متوسط
internal pressure U فشار درونی
group pressure U فشار گروهی
intake pressure U فشار ورودی
isobar surface U سطح هم فشار
head loss U افت فشار
intermediate pressure U فشار متوسط
beneath U تحت فشار
indicator U فشار سنج
pressure hull U بدنه ضد فشار
hydraulic pressure U فشار هیدرولیکی
platen U اهن فشار
pressure head U ارتفاع فشار
gage pressure U فشار مانومتری
platten U اهن فشار
insulation voltage U فشار ازمایش
impaction U فشار سخت
impact pressure U فشار اصابت
pressure above the atmosphere U فشار بالای جو
inclined compression U فشار مایل
hydrostatic pressure U فشار عمق
pressure gradient U گرادیان فشار
pressure gaverner U ناطم فشار
hydrostatic U مربوط به فشار اب
pressure adjustment U تنظیم فشار
flux density U تراکم فشار
gage pressure U فشار گیج
hydrostatic pressure U فشار ایستائی
pressure face U سمت فشار
pressure curve U منحنی فشار
pressure drop U افت فشار
load U فشار مسئولیت
incompressible U فشار ناپذیر
oppression U فشار افسردگی
loads U بار فشار
initial pressure U فشار ابتدایی
impluse voltage U فشار ضربهای
loads U فشار مسئولیت
gossypium U داروی فشار
inflationary pressure U فشار تورمی
load U بار فشار
pore pressure U فشار درونی
hydrostatic pressure U فشار ایستابی
induction voltage U فشار القائی
increase of pressure U افزایش فشار
hydrostatic pressure U فشار عمق اب
push U فشار دادن
pressures U فشار هوا
manifold pressure U فشار گازگاه
blood pressure U فشار خون
high pressure line U خط فشار قوی
pressure groups U گروه فشار
pressure group U گروه فشار
high tension line U خط فشار قوی
high voltage line U خط فشار قوی
molding pressure U فشار پرس
pushing U فشار دادن
high tension U فشار قوی
thrusts U ضربت فشار
manometer U فشار سنج
pressure U فشار هوا
pressuring U فشار هوا
thrusting U فشار محوری
thrusting U ضربت فشار
force U فشار دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com