Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The pressure of the atmosphere
U
فشار جو ؟( اتمسفر )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
click
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
click
U
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
clicked
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicked
U
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
clicks
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicks
U
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
press
U
فشار
press
U
چاپ فشار
press
U
ماشین فشار
press
U
دستگاه فشار
press
U
فشار روی دفاع
press
U
فشار دادن
press
U
فشار دادن با انگشتان
presses
U
فشار
presses
U
چاپ فشار
presses
U
ماشین فشار
presses
U
دستگاه فشار
presses
U
فشار روی دفاع
presses
U
فشار دادن
presses
U
فشار دادن با انگشتان
strain
U
فشار
strains
U
فشار
lobbied
U
گروه فشار
lobbies
U
گروه فشار
lobby
U
گروه فشار
diffusion
U
کم کردن از قدرت تخلیه فشار
pop
U
بی مقدمه فشار اوردن
popped
U
بی مقدمه فشار اوردن
pops
U
بی مقدمه فشار اوردن
atmosphere
U
فشار جو
atmosphere
U
واحد فشار هوا
atmospheres
U
فشار جو
atmospheres
U
واحد فشار هوا
attack
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacked
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
poke
U
فشار با نوک انگشت حرکت
poked
U
فشار با نوک انگشت حرکت
pokes
U
فشار با نوک انگشت حرکت
poking
U
فشار با نوک انگشت حرکت
ram
U
راندن با فشار
ram
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rammed
U
راندن با فشار
rammed
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rams
U
راندن با فشار
rams
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
compressor
U
ماشین فشار
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors
U
ماشین فشار
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
zip
U
فشار
zipped
U
فشار
zipping
U
فشار
zips
U
فشار
violence
U
فشار
constraint
U
فشار
drafting
U
راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
blow
U
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
blows
U
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
stress
U
فشار
stress
U
فشار روانی
stress
U
فشار اوردن بر
stresses
U
فشار
stresses
U
فشار روانی
stresses
U
فشار اوردن بر
stressing
U
فشار
stressing
U
فشار روانی
stressing
U
فشار اوردن بر
static
U
فشار ثابت هوا
stroke
U
فشار با پا
stroked
U
فشار با پا
strokes
U
فشار با پا
stroking
U
فشار با پا
nip
U
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nipped
U
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nips
U
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
voltage
U
فشار الکتریکی
voltages
U
فشار الکتریکی
blowing
U
خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
decompression
U
کاسته شدن فشار اب در صعودغواص
impact
U
فشار
impacts
U
فشار
bar
U
واحد فشار
bars
U
واحد فشار
compression
U
فشار
tension
U
فشار
tension
U
بحران تحت فشار قرار دادن
tensions
U
فشار
tensions
U
بحران تحت فشار قرار دادن
propulsion
U
فشار بسوی جلو
propulsion
U
فشار به سمت جلو
push
U
نشاندن فشار دادن
push
U
فشار
push
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
push
U
فشار دادن
pushed
U
نشاندن فشار دادن
pushed
U
فشار
pushed
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushed
U
فشار دادن
pushes
U
نشاندن فشار دادن
Other Matches
boost pressure
U
فشار گاز بالاتراز اتمسفر که از سوپرشارژ کردن موتورناشی میشود
cassion discase
U
تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
aerosphere
U
اتمسفر
atmosphere
U
اتمسفر
atmospheres
U
اتمسفر
standard atmosphere
U
اتمسفر
vents
U
مجرایی به اتمسفر
free atmosphere
U
اتمسفر ازاد
furnace atmosphere
U
اتمسفر کوره
atmosphere
U
اتمسفر استاندارد جو
atmospheres
U
اتمسفر استاندارد جو
venting
U
مجرایی به اتمسفر
vented
U
مجرایی به اتمسفر
vent
U
مجرایی به اتمسفر
standard atmosphere
U
اتمسفر استاندارد
isothermal atmosphere
U
اتمسفر همدما
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
controlled atmosphere
U
اتمسفر کنترل شده
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
thermosphere
U
خارجی ترین لایه اتمسفر
international standard atmosphere
U
اتمسفر استاندارد بین المللی
exosphere
U
خارجی ترین لایه اتمسفر
troposphere
U
پایین ترین بخش اتمسفر
chemosphere
U
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
aurora
U
پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
inversion
U
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
inversions
U
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
reversing layer
U
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
bang
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
airspace
U
حجم اتمسفر محدود بین سطح ارتفاع معین و زمین
photosphere
U
لایه خارجی اتمسفر خورشیدکه بسیار داغ و درخشنده میباشد
ozonosphere
U
لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
virtual gravity
U
شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند
carburizing
U
گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
homosphere
U
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
heterosphere
U
قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
satelloid
U
ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
re entry vehicle
U
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
chapman region
U
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer
U
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
low voltage distribution system
U
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
isobars
U
هم فشار
ice push
U
فشار یخ
fantod
U
فشار
pressures
U
فشار
weight
U
فشار
isobars
U
تک فشار
pressure
U
فشار
bunt
U
فشار با سر
pressured
U
فشار
pressure curve
U
خم فشار
isopiestic
U
هم فشار
distraint
U
فشار
hydraulic pressure
U
فشار اب
isobare
U
هم فشار
back pressure
U
پی فشار
thrusting
U
فشار
barometric pressure
U
فشار جو
line of thrust
U
خط فشار
pressing
U
فشار
low pressure
U
فشار کم
back iron
U
بن فشار
pressor
U
فشار زا
atmospheric pressure
U
فشار جو
pressuring
U
فشار
thrusts
U
فشار
thrust
U
فشار
isobar
U
تک فشار
total pressure
U
فشار کل
pressure vessel
U
فشار
water pressure
U
فشار اب
exertion
U
فشار
pushes
U
فشار
sense of pressure
U
حس فشار
isobar
U
هم فشار
brunt
U
فشار
exertions
U
فشار
growing pains
U
فشار
pressure sense
U
حس فشار
gage pressure
U
فشار مانومتری
gage pressure
U
فشار گیج
pressure of time
U
فشار زمانی
time pressure
U
فشار زمانی
eyestrain
U
فشار باصره
flux density
U
تراکم فشار
hydraulic pressure
U
فشار هیدرولیکی
dynamic pressure
U
فشار پویا
forced draft
U
هوای با فشار
gossypium
U
داروی فشار
group pressure
U
فشار گروهی
brush pressure
U
فشار زغال
high tension magneto
U
مگنت پر فشار
hydrostatic
U
مربوط به فشار اب
high tension
U
فشار قوی
high voltage line
U
خط فشار قوی
high tension line
U
خط فشار قوی
head loss
U
افت فشار
high pressure area
U
منطقه پر فشار
carebaria
U
احساس فشار در سر
high potential
U
فشار قوی
high pressure
U
فشار زیاد
high pressure line
U
خط فشار قوی
hydrostatic pressure
U
فشار ایستائی
compressive stress
U
فشار تراکمی
cost push
U
فشار هزینه
critical pressure
U
فشار بحرانی
deflationary pressure
U
فشار انقباضی
deflationary pressure
U
فشار ضدتورمی
diastolic pressure
U
فشار دیاستولی
ciderpress
U
میوه فشار
cost push
U
فشار قیمت
hydraulic pressure test
U
ازمایش فشار اب
confined water
U
سفره اب با فشار
constant pressure
U
فشار ثابت
contact pressure
U
فشار تماسی
contact pressure
U
فشار تماس
cold water test pressure
U
ازمایش فشار اب
diffraction loading
U
منتجه فشار
direct pressure
U
فشار مستقیم
discharge pressure
U
فشار تخلیه
effective pressure
U
فشار موثر
electric tension
U
فشار الکتریکی
end thrust
U
فشار محوری
equilibrium pressure
U
فشار تعادلی
equilibrium vapor pressure
U
فشار به حد تعادل
excess pressure
U
فشار اضافی
external pressure
U
فشار خارجی
edge pressure
U
فشار لبه
center of pressure
U
مرکز فشار
ciderpress
U
سیب فشار
drag loading
U
فشار کششی
drag mark
U
محل فشار
centre of pressure
U
مرکز فشار
dynamic pressure
U
فشار دینامیکی
earth pressure
U
فشار خاک
economic pressure
U
فشار اقتصادی
central head
U
فشار مرکزی
external pressure
U
فشار برونی
hydrostatic pressure
U
فشار عمق اب
molding pressure
U
فشار پرس
pressure hull
U
بدنه ضد فشار
to squeeze to death
U
با فشار کشتن
to press up
U
با فشار بالابردن
to bear pressure upon
U
فشار اوردن بر
platten
U
اهن فشار
pore pressure
U
فشار درونی
pressure above the atmosphere
U
فشار بالای جو
pressure adjustment
U
تنظیم فشار
thrust of the arch
U
فشار طاق
platen
U
اهن فشار
torisonal strain
U
فشار پیچشی
torsional strain
U
فشار پیچشی
osmotic pressure
U
فشار اسمزی
overpressure
U
فشار بیش از حد
overvoltage
U
فشار زیاد
overvoltage
U
ازدیاد فشار
partial pressure
U
فشار جزئی
partial pressure
U
فشار جزیی
piezometry
U
فشار سنجی
piston pressure
U
فشار پیستون
stress of poverty
U
فشار بینوایی
pressure curve
U
منحنی فشار
static pressure
U
فشار ایستایی
radiation pressure
U
فشار تشعشع
pulse pressure
U
فشار نبض
pressure wave
U
موج فشار
pressure transducer
U
مبدل فشار
pressure face
U
سمت فشار
pressure tendency
U
گرایش فشار
pressure surface
U
سطح فشار
pressure gaverner
U
ناطم فشار
pressure gradient
U
گرادیان فشار
reduced pressure
U
فشار کاهیده
reservoir pressure
U
فشار مخزن
pressure drop
U
افت فشار
static head
U
فشار ایستایی
starting pressure
U
فشار استارت
standard atmospheric pressure
U
فشار متعارفی جو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com