Perdic | فشار جرئی یا سهمی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	partial pressure U	فشار جرئی یا سهمی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	vapor pressure U	فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
	parabolic U	سهمی گون سهمی شکل
	sagittate U	سهمی
	parabolas U	سهمی
	styloid U	سهمی
	parabola U	سهمی
	sagittal U	سهمی
	parabolic arch U	قوس سهمی
	parabolic arch U	طاق سهمی
	sageittal suture U	درز سهمی
	partial variance U	پراکنش سهمی
	styloid process U	زائده سهمی
	partial rienforcement U	تقویت سهمی
	parabolic U	سهمی وار
	sagittal plane U	صفحه سهمی
	partial correlation U	همبستگی سهمی
	cabin pressure U	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
	partial regression equation U	معادلات رگرسیون سهمی
	parabolic variation U	تغییرات سهمی شکل
	parabolic mirror U	اینه سهمی وار
	parabolic lens U	عدسی سهمی وار
	nominal value U	قیمت اسمی سهمی
	to hold a share in a business U	در شرکتی سهمی داشتن
	pressurized cabin U	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
	compensating relief valve U	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
	sagittal U	وابسته به درز سهمی جمجمه
	sagittary U	سهمی وابسته به تیر اندازی
	ex. dividend	سهمی که پس از پرداخت سود آن فروخته شده
	pitot static system U	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
	pore pressure U	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
	differential effects U	اثرتغییر شرایط استاندارد روی سهمی گلوله
	portions U	سهمی که والدین به یکی از فرزندانشان از مالشان بدهند
	portion U	سهمی که والدین به یکی از فرزندانشان از مالشان بدهند
	level point U	سطح دریا نقطه هم افق مسیر سهمی گلوله
	trajectory scorer U	وسیله ارزیابی دقت و صحت مسیر سهمی گلوله
	paraboloid U	شکل سه بعدی حاصل ازدوران یک سهمی حول محورکانونی
	trajectory shift U	انحراف مسیر سهمی گلوله ازمسیر استانداد بالیستیکی
	cabin pressurization safety valve U	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
	compressor pressure ratio U	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
	isopiestic U	دارای فشار یکسان خط هم فشار
	low head plant U	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
	piezoelectric U	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
	energy absorber U	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
	high voltage transformer U	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
	impluse level U	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
	pitot pressure U	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
	clear one's ears U	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
	low voltage distribution system U	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
	hypobaric U	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
	maximum ordinate U	حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
	ostensible U	شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
	distraint U	فشار
	barometric pressure U	فشار جو
	pressure vessel U	فشار
	back pressure U	پی فشار
	back iron U	بن فشار
	pressures U	فشار
	isobars U	تک فشار
	sense of pressure U	حس فشار
	pressure sense U	حس فشار
	pressure U	فشار
	bunt U	فشار با سر
	pressured U	فشار
	thrusting U	فشار
	pressor U	فشار زا
	ice push U	فشار یخ
	weight U	فشار
	isobare U	هم فشار
	isopiestic U	هم فشار
	line of thrust U	خط فشار
	low pressure U	فشار کم
	thrusts U	فشار
	thrust U	فشار
	pressure curve U	خم فشار
	pressuring U	فشار
	fantod U	فشار
	atmospheric pressure U	فشار جو
	hydraulic pressure U	فشار اب
	pressing U	فشار
	violence U	فشار
	zips U	فشار
	zipping U	فشار
	impact U	فشار
	zip U	فشار
	impacts U	فشار
	compression U	فشار
	tension U	فشار
	constraint U	فشار
	stressing U	فشار
	total pressure U	فشار کل
	zipped U	فشار
	stroked U	فشار با پا
	stress U	فشار
	strokes U	فشار با پا
	stroking U	فشار با پا
	press U	فشار
	water pressure U	فشار اب
	tensions U	فشار
	brunt U	فشار
	exertion U	فشار
	exertions U	فشار
	strain U	فشار
	atmospheres U	فشار جو
	atmosphere U	فشار جو
	strains U	فشار
	isobar U	تک فشار
	isobar U	هم فشار
	isobars U	هم فشار
	growing pains U	فشار
	stresses U	فشار
	stroke U	فشار با پا
	push U	فشار
	presses U	فشار
	pushes U	فشار
	pushed U	فشار
	eyestrain U	فشار باصره
	forced draft U	هوای با فشار
	gage pressure U	فشار گیج
	gossypium U	داروی فشار
	group pressure U	فشار گروهی
	flux density U	تراکم فشار
	gage pressure U	فشار مانومتری
	head loss U	افت فشار
	hydrostatic pressure U	فشار عمق اب
	hydrostatic pressure U	فشار عمق
	hydrostatic pressure U	فشار ایستابی
	impact pressure U	فشار اصابت
	impaction U	فشار سخت
	impluse voltage U	فشار ضربهای
	inclined compression U	فشار مایل
	incompressible U	فشار ناپذیر
	hydrostatic pressure U	فشار ایستائی
	hydrostatic U	مربوط به فشار اب
	high pressure U	فشار زیاد
	high pressure area U	منطقه پر فشار
	high pressure line U	خط فشار قوی
	high tension line U	خط فشار قوی
	high voltage line U	خط فشار قوی
	high tension U	فشار قوی
	high tension magneto U	مگنت پر فشار
	hydraulic pressure U	فشار هیدرولیکی
	high potential U	فشار قوی
	equilibrium pressure U	فشار تعادلی
	confined water U	سفره اب با فشار
	constant pressure U	فشار ثابت
	contact pressure U	فشار تماسی
	contact pressure U	فشار تماس
	cost push U	فشار قیمت
	cost push U	فشار هزینه
	critical pressure U	فشار بحرانی
	deflationary pressure U	فشار انقباضی
	compressive stress U	فشار تراکمی
	carebaria U	احساس فشار در سر
	center of pressure U	مرکز فشار
	central head U	فشار مرکزی
	pressure of time U	فشار زمانی
	centre of pressure U	مرکز فشار
	ciderpress U	سیب فشار
	time pressure U	فشار زمانی
	cold water test pressure U	ازمایش فشار اب
	hydraulic pressure test U	ازمایش فشار اب
	deflationary pressure U	فشار ضدتورمی
	diastolic pressure U	فشار دیاستولی
	effective pressure U	فشار موثر
	electric tension U	فشار الکتریکی
	end thrust U	فشار محوری
	equilibrium vapor pressure U	فشار به حد تعادل
	excess pressure U	فشار اضافی
	external pressure U	فشار خارجی
	ciderpress U	میوه فشار
	edge pressure U	فشار لبه
	economic pressure U	فشار اقتصادی
	diffraction loading U	منتجه فشار
	direct pressure U	فشار مستقیم
	discharge pressure U	فشار تخلیه
	drag loading U	فشار کششی
	drag mark U	محل فشار
	dynamic pressure U	فشار دینامیکی
	dynamic pressure U	فشار پویا
	earth pressure U	فشار خاک
	external pressure U	فشار برونی
	overpressure U	فشار بیش از حد
	platen U	اهن فشار
	platten U	اهن فشار
	pore pressure U	فشار درونی
	pressure above the atmosphere U	فشار بالای جو
	pressure adjustment U	تنظیم فشار
	to squeeze to death U	با فشار کشتن
	to press up U	با فشار بالابردن
	pressure drop U	افت فشار
	pressure face U	سمت فشار
	pressure head U	ارتفاع فشار
	piston pressure U	فشار پیستون
	piezometry U	فشار سنجی
	overvoltage U	فشار زیاد
	overvoltage U	ازدیاد فشار
	vapor pressure U	فشار بخار
	uplift pressure U	فشار بالابرنده
	under the stimulus of hunger U	از فشار گرسنگی
	partial pressure U	فشار جزئی