Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
downwash
U
فشار باد به سمت پایین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hypotension
U
فشار خون خیلی پایین
low blood pressure
U
فشار خون کم یا پایین
solids press down
U
دج ها سوی پایین فشار می اورند
Other Matches
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
down
U
سوی پایین بطرف پایین
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer
U
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
low voltage distribution system
U
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
low level
U
پایین
lowers
U
پایین تر
shitu
U
پایین
underneath
U
پایین
low
U
پایین
de-
U
پایین
beneath
U
پایین
beneath
U
پایین تر
lowering
U
پایین تر
down
U
پایین
neath or neath
U
پایین
subatmospheric
U
پایین تر از جو
submiss
U
پایین
subteen
U
پایین تر از سن 31
tailwater
U
پایین اب
bal
U
از مچ پا به پایین
lower
U
پایین
lowered
U
پایین تر
down stairs
U
پایین
neath or neath
U
پایین تر
lower
U
پایین تر
below
U
پایین
shortest
U
پایین تر
short
U
پایین تر
dowm
U
پایین
flattest
U
پایین
sub-
U
یا پایین تر
further down
U
پایین تر
bottoms
U
پایین
lower limit
U
حد پایین
infara
U
پایین تر
thereinafter
[archaic or formal]
<adv.>
U
در پایین
bottom
U
پایین
hereinafter
[formal]
<adv.>
U
در پایین
hereafter
<adv.>
U
در پایین
below
<adv.>
U
در پایین
vide infara
U
پایین
hypogenous
U
پایین رو
shorter
U
پایین تر
infara
U
پایین
lower most
U
پایین تر
flat
U
پایین
lower bound
U
کران پایین
low altitude
U
ارتفاع پایین
bottom up
U
از پایین به بالا
subordinated
U
فرعی پایین تر
subordinates
U
فرعی پایین تر
subordinating
U
فرعی پایین تر
descend
U
پایین امدن
low wing
U
بال پایین
bottommost
U
پایین ترین
descends
U
پایین امدن
look down
U
پایین امدن
downward
U
روبه پایین
low resolution
U
تفکیک پایین
shutting
U
پایین اوردن
low resolution
U
وضوح پایین
drive
U
ضربه از پایین
downward
U
پایین زیرین
the masses
U
دستههای پایین تر
shut
U
پایین اوردن
low activity
U
فعالیت پایین
the valley lies below
U
ده در پایین است
drives
U
ضربه از پایین
mean low water
U
اب پایین میانگین
shuts
U
پایین اوردن
to beat down
U
پایین اوردن
comedown
U
پایین رفتن
lower mast
U
دکل پایین
low level
U
در سطح پایین
to go down
U
پایین رفتن
depressions
U
پایین دادن
to get down
U
پایین رفتن
catabatic
U
پایین اینده
depression
U
پایین دادن
beneath
U
از زیر پایین تر از
to let down
U
پایین کردن
to sink in the scale
U
پایین رفتن
to set down
U
پایین اوردن
to reach down
U
پایین اوردن
lowest
U
پایین ترین
lower most
U
پایین ترین
lowermost
U
پایین ترین
bate
U
پایین اوردن
to look down
U
پایین امدن
lowpass
U
پایین گذار
up and down
U
بالا و پایین
lower limit
U
کران پایین
low pass
U
پایین گذر
low frequency
U
فرکانس پایین
low energy
U
انرژی پایین
degrade
U
پایین دادن
At lower levels.
U
در سطوح پایین تر
degrades
U
پایین دادن
to come down
U
پایین امدن
uoppon pyon soon koot
U
کف دست پایین
undermost
U
پایین ترین
lower threshold
U
استانه پایین
From top to bottom.
U
ازبالاتا پایین
downstairs
U
طبقه پایین
nether
U
زیر پایین
nether
U
واقع در پایین
low order
U
پایین رتبه
low order
U
مرتبه پایین
to bring down
U
پایین اوردن
downfield
U
میدان پایین
downfeed
U
تغذیه رو به پایین
downward stroke
U
ضربه رو به پایین
downstream
U
پایین دست
downstream
U
پایین رود
face down feed
U
خورد رو به پایین
down stroke
U
ضربه رو به پایین
downward compatible
U
سازگار رو به پایین
top-down
U
از بالا به پایین
alow
U
روبه پایین
lower classes
U
طبقه پایین
lower class
U
طبقه پایین
top down
U
از بالا به پایین
down draft
U
جریان رو به پایین
low
U
پایین اهسته
pushdown
U
پایین فشردنی
downward travel
U
ضربه رو به پایین
downward swing
U
نوسان رو به پایین
downward movement
U
حرکت رو به پایین
downward compatibility
U
سازگارمتمایل به پایین
downtrend
U
سیربطرف پایین
push down stack
U
پایین فشردنی
res
U
noitaloseR پایین
feet
U
پایین دامنه
low
U
پایین ضعیف
downmost
U
پایین ترین
breast
U
نورد پایین
download
U
بارگیری پایین
down current
U
جریان رو به پایین
lee
U
پایین باد
oars down
U
پارو پایین
go down
U
پایین رفتن
nutate
U
پایین افتادن
dim light
U
نور پایین
go dan barai
U
رد کردن از پایین
infrahuman
U
پایین تر از انسان
desceht
U
پایین امدن
submaxilla
U
ارواره پایین
subordinate
U
فرعی پایین تر
nutant
U
پایین افتاده
decurrent
U
پایین افتاده
nether world
U
جهان پایین
minor
U
پایین رتبه
neath or neath
U
پایین زیرین
prolapse
U
پایین افتادگی
let down
U
پایین کردن
prolapse
U
پایین افتادن
prolapsus
U
پایین افتادگی
foot
U
پایین بادبان
disrate
U
پایین اوردن
the lower world
U
جهان پایین
hereinbelow
U
ازاین پایین تر
overhand
U
از پایین ببالا
hereinbelow
U
در پایین این
on the down grade
U
پایین رونده
paraplegia
U
فلج پایین تنه
under
U
پایین تراز کمتر از
below the mark
U
پایین تر از میزان مقر ر
ratag
U
طبقات پایین اجتماع
understrapper
U
عامل پایین درجه
under-
U
پایین تراز کمتر از
foot
U
قسمت پایین چیزی
princeling
U
شاهزاده پایین رتبه
under arm stroke
U
ضربه پایین دست
swooping
U
بسرعت پایین امدن
underbody
U
پایین تنه لباس
top down development
U
توسعه از بالا به پایین
swoop
U
بسرعت پایین امدن
downward
U
به طرف یک موقعیت پایین تر
low temperature
U
درجه حرارت پایین
minor
U
پایین رتبه خرد
swooped
U
بسرعت پایین امدن
swoops
U
بسرعت پایین امدن
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...