Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
poke check
U
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
ingrate
U
تعدی کردن فشار وارد اوردن بر
to press against any thing
U
بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
disengage
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengaging
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
flea flicker
U
پاس اشفته برای گیج کردن حریف
disengages
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
angle block
U
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
stunting
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
underhook
U
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
armlock
U
گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
skate off
U
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
take over
U
بدست اوردن توپ از چنگ حریف بعلت خطا
to bear pressure upon
U
فشار اوردن بر
overlaid
U
فشار اوردن
stress
U
فشار اوردن بر
stressing
U
فشار اوردن بر
stresses
U
فشار اوردن بر
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
squeezing
U
زور اوردن فشار
pops
U
بی مقدمه فشار اوردن
popped
U
بی مقدمه فشار اوردن
squeeze
U
زور اوردن فشار
squeezes
U
زور اوردن فشار
pop
U
بی مقدمه فشار اوردن
squeezed
U
زور اوردن فشار
loops
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
to overstrain oneself
U
زیاد بخود فشار اوردن
thrusts
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusting
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
indian check
U
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
stacked
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
gather shot
U
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
shiver
U
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shivering
U
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shivered
U
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
side sweep and over under
U
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
deke
U
گول زدن حریف برای تغییرمحل
direct free kick
U
مکث مهاجم برای فریفتن حریف
force
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forcing
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
terrtorialize
U
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
basket hanger
U
بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
dummies
U
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummy
U
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
jargonize
U
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
zone ride
U
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
jujitsu
U
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujutsu
U
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujitsu
U
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
appeal play
U
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
standstill
U
در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
safety
U
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
head and arm
U
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
cross stroke
U
فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
gain ground
U
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
to give reasons for a thing
U
دلیل برای چیزی اوردن
to push for an answer
[in reference to something]
U
برای پاسخ فشار آوردن
[در رابطه با چیزی]
boost control
U
سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
ignition over voltage
U
فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
to pick on
U
برای کارهای دشواربرگزیدن بستوه اوردن
to make a study of something
U
برای بدست اوردن چیزی کوشیدن
attacked
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attack
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
webbing
U
نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
cabin supercharger
U
کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
land hunger
U
از برای بدست اوردن یاملک حرص ملاکی
hawking
U
شکارباباز سرفه برای بیرون اوردن خلط
cupidity
U
حرص واز برای بدست اوردن مال
to have a bone to pick
U
بهانه یا دلیل برای دعوایااستیضاح بدست اوردن
hemostat
U
اسباب یا دارویی برای بند اوردن خونریزی
water dog
U
سگ تربیت شده برای اوردن مرغ ابی
clicked
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
click
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicks
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
oxygen bottle
U
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
cabin blower
U
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
pull the pace
U
جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
away
U
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
to take out a patent
U
حق ثبت شده برای استفاده ازاختراعی بدست اوردن
pickup
U
انداختن چوب و نخ بعقب برای بیرون اوردن ماهی از اب
horizontal clock system
U
طریقه هواسنجی برای به دست اوردن جهت باد
lawn bowling point
U
یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
windlasses
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlass
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
mezereum
U
پوست ماذریون که در داروسازی برای اوردن خوی و پیشاب میدهند
guarding
U
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards
U
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard
U
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
cartridge actuated device
U
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
trapoze
U
سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
wheel sucker
U
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
warping
U
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
cruise control
U
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
austempering
U
تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
foreground processing
U
اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند
wobble pump
U
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
clinch
U
بغل کردن حریف
dribbles
U
رد کردن توپ از حریف
dribble
U
رد کردن توپ از حریف
dribbled
U
رد کردن توپ از حریف
clinching
U
بغل کردن حریف
marks
U
نشانه کردن حریف
dribbling
U
رد کردن توپ از حریف
mark
U
نشانه کردن حریف
clinched
U
بغل کردن حریف
clinches
U
بغل کردن حریف
put the ball on the floor
U
رد کردن توپ از حریف
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
squeezes
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
hooking
U
سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
interference
U
سد کردن غیرمجاز راه حریف
shoulder block
U
سد کردن حریف با ضربه شانه
squeezing
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
parry
U
دفع کردن حمله حریف
parried
U
دفع کردن حمله حریف
parrying
U
دفع کردن حمله حریف
to overcrow one's rival
U
از پیروزی بر حریف شادی کردن
squeezed
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
finger hold
U
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
squeeze
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
simple leg ride
U
شگک خراب کردن حریف
parries
U
دفع کردن حمله حریف
slingshots
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
pressure breathing
U
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
sweat out
U
بازحمت حریف را از میدان بدر کردن
triple team
U
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
overplaying
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplays
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
hip check
U
سد کردن راه حریف با کمر وباسن
overplayed
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplay
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
change of engagement
U
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
kneeing
U
خطای سد کردن راه حریف بازانو
near all
U
نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
hook check
U
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
wraparound check
U
سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
to row back
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
face off
U
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
jabbed
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbing
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jab
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabs
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
governmentalize
U
تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
speared
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
clipped
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clip
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clippings
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
ceding parry
U
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
to turn the tables on any one
U
وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
clips
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
spearing
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
spears
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
spear
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
straight arm
U
حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
charactristics
U
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
high leg attack and shoulder control
U
زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
double leg pick up
U
زیر و عوض کردن دست و افت کامل حریف کشتی
protection
U
سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
forcing
U
قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
force
U
قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
forces
U
قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
clinched
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
spewing
U
با فشار خارج کردن
To bring pressure to bear . To exert pressure .
U
اعمال فشار کردن
spew
U
با فشار خارج کردن
spewed
U
با فشار خارج کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com