Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
back pressure
U
فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
back pressure
U
فشار عقب نشینی
setbacks
U
فشار عقب نشینی
setback
U
فشار عقب نشینی
jet propulsion
U
نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
withdrawals
U
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal
U
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal
U
عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
exhaust
U
اگزوز
exhausts
U
اگزوز
turbocharger
U
انبار اگزوز
combustion/exhaust
U
اگزوز-خروجبخار
exhaust pipe
لوله اگزوز
branch pipe
U
پنجه اگزوز
exhaust system
U
سیستم اگزوز
tail pipe
U
لوله اگزوز
exhaust stroke
U
مرحله اگزوز
exhaust manifold
U
چندراهی اگزوز
exhaust
U
لوله اگزوز
stacked
U
لوله اگزوز
stacks
U
لوله اگزوز
stack
U
لوله اگزوز
exhaust cone
U
مخروطی اگزوز
exhausts
U
لوله اگزوز
tailpipe
U
لوله انتهایی اگزوز
exhaust gas admission
اگزوز ورود گاز
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
heat muff
U
پوشش اطراف پنجه اگزوز
back-firing
[detonating]
exhaust
U
لوله اگزوز آتش گیر
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
variable recoil
U
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
bayonet exhaust pipe
U
قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
barburetor heater
U
جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
muff
U
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed
U
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffing
U
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffs
U
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
recoil
U
پی نشینی
sedimentary
U
ته نشینی
subsidence
U
ته نشینی
settling
U
ته نشینی
sedinentation
U
ته نشینی
soirTes
U
شب نشینی
soirees
U
شب نشینی
precipitation
U
ته نشینی
evening party
U
شب نشینی
wake
U
شب نشینی
illuviation
U
ته نشینی
wakes
U
شب نشینی
nightlife
U
شب نشینی
waked
U
شب نشینی
soiree
U
شب نشینی
recoiling
U
پی نشینی
an eveing party
U
شب نشینی
sedimentation
U
ته نشینی
recoils
U
پی نشینی
recoiled
U
پی نشینی
adsorption
U
رو نشینی
deposit
U
ته نشینی
deposits
U
ته نشینی
sedimentation
U
ته نشینی
retrocedence
U
پس نشینی
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
retrocedence
U
عقب نشینی
recoils
U
عقب نشینی
fallback
U
عقب نشینی
urbanization
U
شهر نشینی
ruralize
U
ده نشینی کردن
sequestered life
U
گوشه نشینی
retreats
U
عقب نشینی
retrocession
U
عقب نشینی
solitariness
U
گوشه نشینی
hutment
U
کلبه نشینی
sedimentation pond
U
حوضچه ته نشینی
retreating
U
عقب نشینی
line of retreat
U
خط عقب نشینی
katabasis
U
عقب نشینی
silting
U
رسوب ته نشینی
retreated
U
عقب نشینی
suburbia
U
حومه نشینی
recoil
U
عقب نشینی
recoiled
U
عقب نشینی
cotenancy
U
هم اجاره نشینی
sanctuary
U
حق بست نشینی
retreat
U
عقب نشینی
recoiling
U
عقب نشینی
tenantry
U
اجاره نشینی
reclvsion
U
گوشه نشینی
nomadism
U
کوچ نشینی
eremitic life
U
گوشه نشینی
settlement
U
ته نشینی مسکن
eremitism
U
گوشه نشینی
settlements
U
ته نشینی مسکن
urbanism
U
شهر نشینی
electrostatic procipitation
U
ته نشینی الکترواستاتیک
seclusion
U
گوشه نشینی
to burn the midnight oil
شب نشینی کردن
recesses
U
عقب نشینی
to burn the midnighoil
U
شب نشینی کردن
break ground
U
عقب نشینی
recess
U
عقب نشینی
sanctuaries
U
حق بست نشینی
hypostatic
U
ناشی از ته نشینی
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer
U
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
retreating
U
عقب نشینی کردن
retirement
U
عقب نشینی اختیاری
scuttle
U
عقب نشینی روزنه
scuttled
U
عقب نشینی روزنه
sink
U
ته نشینی حفره یاگودال
withdraws
U
عقب نشینی کردن
To retreat. To withdraw.
U
عقب نشینی کردن
give ground
<idiom>
U
عقب نشینی کردن
withdraw
U
عقب نشینی کردن
drop back
<idiom>
U
عقب نشینی کردن
retreats
U
عقب نشینی کردن
retreat
U
عقب نشینی کردن
scuttling
U
عقب نشینی روزنه
scuttles
U
عقب نشینی روزنه
retreated
U
عقب نشینی کردن
sinks
U
ته نشینی حفره یاگودال
colonial
U
معماری کوچ نشینی
to fall back
U
عقب نشینی کردن
sedimentation analysis
U
تجزیه بروش ته نشینی
subornation
U
زیر پا نشینی اغواء
urbanistic
U
وابسته بشهر نشینی
urbanist
U
وابسته بشهر نشینی
backblast
U
شعله عقب نشینی
backblast
U
موج عقب نشینی
ebb current
U
عقب نشینی اب دریا
recoil mechanism
U
دستگاه عقب نشینی
recoil mechanism
U
مکانیسم عقب نشینی
to sound the retreat
U
شیپورعقب نشینی زدن
to lose ground
U
عقب نشینی کردن
blowback
U
عقب نشینی خودکار
blowback
U
ضربه عقب نشینی
to beat a retreat
U
کوس عقب نشینی
to give ground
U
عقب نشینی کردن
to beat a retreat
U
عقب نشینی کردن
short recoil
U
عقب نشینی کوتاه
long recoil
U
عقب نشینی طولانی
companionship
U
مصاحبت پهلو نشینی
pull away
U
عقب نشینی کردن
forced withrawal
U
عقب نشینی اجباری
rocket propulsion
U
فشارعقب نشینی موشک
recoilless rifle
U
تفنگ بدون عقب نشینی
long recoil
U
طول عقب نشینی زیاد
recoil system
U
سیستم عقب نشینی توپ
retreats
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreated
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreating
U
عقب نشینی کناره گیری
insula
U
دستگاه عمارت اجاره نشینی
retreating
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
to have a knock back
U
عقب نشینی کردن
[در موقعیتی]
retreat
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
counter recoil
U
برگشتن لوله پس از عقب نشینی
retreated
U
عقب نشینی کناره گیری
cloisters
U
صومعه گوشه نشینی کردن
retreat
U
عقب نشینی کناره گیری
cloister
U
صومعه گوشه نشینی کردن
crawfish
U
ازموضعی عقب نشینی کردن
they are in full retreat
U
سخت عقب نشینی می کنند
retreats
U
عقب نشینی کناره گیری
obmutescence
U
خاموش نشینی سکوت عمدی
variable slide
U
طول عقب نشینی متغیر
setback
U
نیروی عقب نشینی توپ
straddles
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddled
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddle
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
hermitic
U
وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
recoils
U
عقب نشینی کردن توپ
recoiling
U
عقب نشینی کردن توپ
recoiled
U
عقب نشینی کردن توپ
hightail
U
باسرعت عقب نشینی کردن
recoil
U
عقب نشینی کردن توپ
setbacks
U
نیروی عقب نشینی توپ
alluvial
U
ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
recoil operated
U
مجهز به دستگاه عقب نشینی
breakdown
U
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
breakdowns
U
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
a white collar job
U
کار پشت میز نشینی
recoil pit
U
چاله عقب نشینی لوله
to sound the retire
U
شیپور عقب نشینی زدن
to sound a retreat
U
شیپور عقب نشینی زدن
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
retreat
U
گوشه نشینی
[گروهی برای مدتی]
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
retires
U
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retire
U
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blenches
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
The army had to retreat from the battlefield.
U
ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
blenching
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com