Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
corrosion
U
فساد تدریجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
atmospheric corrosion
U
فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
corrsion
U
فساد تدریجی فساد
gas degeneration
U
فساد تدریجی گازی
Other Matches
roll back
U
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
phase
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phased
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phases
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
gradual
U
تدریجی
gradatory
U
تدریجی
gradational
U
تدریجی
slow
U
تدریجی
slowed
U
تدریجی
slower
U
تدریجی
slowest
U
تدریجی
slowing
U
تدریجی
progressive
U
تدریجی
step by step
U
تدریجی
piecemeal
U
تدریجی
imperceptible
U
تدریجی
slows
U
تدریجی
step wise
U
تدریجی
step-by-step
U
تدریجی
vices
U
فساد
vice
U
فساد
vice-
U
فساد
vises
U
فساد
degeneration
U
فساد
turpitude
U
فساد
corruptness
U
فساد
putridness
U
فساد
pyosis
U
فساد
guilty pleasure
U
فساد
rottenness
U
فساد
vileness
U
فساد
vitiation
U
فساد
putrefaction
U
فساد
vice
[immorality]
U
فساد
cottuptness
U
فساد
decadency
U
فساد
depravation
U
فساد
depravement
U
فساد
morbidity
U
فساد
morbidness
U
فساد
necrosis
U
فساد
pravity
U
فساد
debauchment
U
فساد
festers
U
فساد
decadence
U
فساد
decays
U
فساد
degeneracy
U
فساد
decaying
U
فساد
decayed
U
فساد
decay
U
فساد
pus
U
فساد
immorality
U
فساد
invalidity
U
فساد
festering
U
فساد
festered
U
فساد
fester
U
فساد
spoils
U
فساد
spoiling
U
فساد
spoiled
U
فساد
depravity
U
فساد
corruption
U
فساد
dissolution
U
فساد
mortification
U
فساد
spoil
U
فساد
scale down
U
کاهش تدریجی
fail softly
U
با خرابی تدریجی
fail soft
U
تخریب تدریجی
fail soft
U
با خرابی تدریجی
piecemeal
U
بتدریج تدریجی
quantizer
U
تدریجی کننده
evanescence
U
زوال تدریجی
delelopment
U
تکامل تدریجی
quantize
U
تدریجی کردن
graduality
U
تدریجی بودن
progress payments
U
پرداخت تدریجی
instillation
U
ریزش تدریجی
insti
U
تلقین تدریجی
piecemeal
U
بطور تدریجی
insti
U
ریزش تدریجی
progressive burning
U
سوزش تدریجی
progressive paralysis
U
فلج تدریجی
gradualness
U
تدریجی بودن
partial shipment
U
حمل تدریجی
glaucoma
U
کوری تدریجی
living death
U
مرگ تدریجی
step by step excitation
U
تحریک تدریجی
evolution
U
تکامل تدریجی
gradation
U
انتقال تدریجی
erosion
U
تحلیل تدریجی
progressive assambly
U
نصب تدریجی
progressive relaxation
U
ارمیدگی تدریجی
gradations
U
انتقال تدریجی
indecomposable
U
فساد ناپذیر
inherent vice
U
فساد ذاتی
corruption on the earth
U
فساد فی الارض
Moral decadence .
U
فساد اخلاق
phthisis
U
فساد بافتها
perverseness
U
هرزگی فساد
perishableness
U
فساد پذیری
passible
U
فساد پذیر
incorruption
U
فساد ناپذیری
scorbutus
U
فساد خون
corruptibility
U
قابلیت فساد
corruptible
U
فساد پذیر
invalidity
U
بطلان فساد
sodom
U
مرکز فساد
factionist
U
اهل فساد
spoilable
U
فساد پذیر
the origin of evil
U
منشا فساد
corruptive
U
فساد امیز
decadently
U
در حال فساد
putrescencty
U
گندیدگی فساد
Anti – corruption campaign .
U
مبارزه با فساد
putrescence
U
گندیدگی فساد
graduates
U
تغییر تدریجی کردن
gradual
U
شیب تدریجی واهسته
progressional
U
دارای پیشرفت تدریجی
graduating
U
تغییر تدریجی کردن
graduate
U
تغییر تدریجی کردن
insinuation
U
نفوذ دخول تدریجی
evanescence
U
فقدان تدریجی ناپایداری
evolution
U
تحول تکامل تدریجی
process
U
پیشرفت تدریجی ومداوم
instilment
U
ریزش و تلقین تدریجی
intergradation
U
محو سازی تدریجی
progressive burning
U
سوختن تدریجی خرج
processes
U
پیشرفت تدریجی ومداوم
corruptibly
U
بطور فساد پذیر
The corruption in government offices .
U
فساد دردستگاههای دولتی
dry rot
U
فساد اجتماعی واخلاقی
bacteriolysis
U
فساد و تحلیل میکرب
antimateriel agent
U
عامل فساد اماد
suppurate
U
فساد جمع شدن
preservatives
U
جلوگیری کننده از فساد
preservative
U
جلوگیری کننده از فساد
decadence
U
فساد اغاز ویرانی
lysis
U
سقوط وزوال تدریجی مرض
evolutionism
U
اصول ترقی و تکامل تدریجی
abklingen
U
محو شدن تدریجی احساس
progressive cookery
U
پخت تدریجی غذای یکان
lacquer preservative
U
لاک جلوگیری کننده از فساد
To wallow in vice .
U
درمنجلاب فساد غوطه ور بودن
incorruptible
U
فساد نا پذیر منحرف نشدنی
adulterant
U
مایه تقلب و فساد متقلب
frequency drift
U
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
striptease
U
رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
lysate
U
محصول زوال وفساد تدریجی سلول
abiotrophy
U
تحلیل و فساد عضوبدون علت مشهود
gangrene
U
فساد عضو براثر نرسیدن خون
winder
U
گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
escalation
U
افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
dysgenics
U
مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
cacogenesis
U
فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
acidosis
U
فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
accrual
U
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
lamb's tongue
U
[کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
humoralism
U
اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
turpis causa
U
عوض نامشروع و غیر قانونی که باعث فساد عقد میشود
scalogram
U
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
chokes
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
scallywag
U
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
choke
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
gums
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
creep
U
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creeps
U
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
gum
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
There was too muh greed in the past, and now the chickens are coming hoe to roost with crime and corruption soaring.
U
در گذشته طمع ورزی زیاد بود و حالا با افزایش جنایت و فساد باید تاوان پس دهیم.
muck rack
U
کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
light and heavy system
U
روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
hangovers
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
degressive burning
U
اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
data processing
U
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
undesireable discharge
U
اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
revisionism
U
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com