English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
phygian U فریژی وابسته به یکی ازکشورهای باستانی اسیای صغیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ionian U وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
asia minor U اسیای صغیر
galatian U اهل غلاط در اسیای صغیر
troy U شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
classical U وابسته به ادبیات باستانی
paleographic U وابسته بخطوط باستانی
agonistical U وابسته به مسابقههای باستانی یونان
agonistic U وابسته به مسابقات باستانی یونان
dorian U وابسته به DORISیکی ازشهرهای باستانی یونانnightjar
classicists U دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classic U ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classicist U دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classics U ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
pulverizing mill U اسیای گردساز
pug mill U اسیای گل مخلوط کن
amazon U زنانی که در اسیای صغیرزندگی میکردند و با یونانیان می جنگیدند
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
underage U صغیر
infants U صغیر
infant U صغیر
Jun U صغیر
under age U صغیر
lesser U صغیر
little U صغیر
minor U صغیر
minor U صغیر کم
sheep sorrel U ترشک صغیر
lunette U ستاره صغیر
microcosm U عالم صغیر
lowlier U صغیر افتاده
lowliest U صغیر افتاده
lowly U صغیر افتاده
nonage U صغیر خردی
sedum U ابرون صغیر
the little entente U ائتلاف صغیر
epencephalon U دماغ صغیر
venial U گناه صغیر
cranberry U اس بری صغیر
discerning minor U صغیر ممیز
cranberries U اس بری صغیر
microcosms U عالم صغیر
grandbaby U نوه صغیر
indiscerning minor U صغیر غیر ممیز
under a U خردسال نابالغ صغیر
fool's parsley U جعفری زهری شوکران صغیر
antiques U باستانی
older U باستانی
oldest U باستانی
antiquarian U باستانی
old U باستانی
archaic <adj.> U باستانی
gray U باستانی
antique U باستانی
age-old U باستانی
antiquaries U باستانی
classically U باستانی
age old U باستانی
relics U باستانی
ancient U باستانی
traditionary U باستانی
relic U باستانی
antiquary U باستانی
norseman U اسکاندیناوی باستانی
classicism U سبک باستانی
ancient relics U اثار باستانی
aramaean U زبان باستانی
northman U اسکاندیناوی باستانی
primers U باستانی ابتدایی
primer U باستانی ابتدایی
in ancient times U در روزگار باستانی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
quarantines U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantined U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
ethiopic U زبان باستانی حبشه
diplomatics U شناسایی خطوط باستانی
the Classical World [the Ancient World] U جهان باستانی [تاریخ]
avestan U زبان باستانی ایران
classicize U درزمره ادبیات باستانی
paleograph U نسخه خطی باستانی
Antiquity U جهان باستانی [تاریخ]
classical U پیرو سبکهای باستانی
primeval U بسیار کهن باستانی
Monumental design U طرح آثار باستانی
in ancient times U در اوقات جهان باستانی
traditional U مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
classicalism U پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
classicality U مطابقت با ادبیات وصنایع باستانی
gaul U اهل کشور باستانی گل فرانسوی
pelta U سپر یونانیان ورومیان باستانی
veda U کتاب مقدس باستانی هند
traditionalism U سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
classicize U ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
persepolis U شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
reliquary U فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
reliquaries U فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
doge U لقب رئیس جمهوردرجمهوریهای باستانی venice aoneg
dithyramb U سرود درهم برهم ووحشیانه یونانیان باستانی
corinthian U اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان
mithra U نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
humanist U دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
catastasis U بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
Are there any antiquities here? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
Greek Revival U [سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
delphine classics U چاپ ادبیات باستانی لاتین که برای پسر مهتر لوئی چهاردهم درست شد
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
Ouroboros U نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
Ghiordes [Gordes] U شهر گردیز [جوردیز در آسیای صغیر که ریشه اصلی طرح های محرابی را به این شهر نسبت می دهند و تاریخ آن به دویست سال پیش باز می گردد.]
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
Ancient Greece U یونان باستانی [یونان جهان باستان]
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associated U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
purgation U روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
federates U وابسته
federated U وابسته
wedded U وابسته
affiliated U وابسته
federating U وابسته
federate U وابسته
akin U وابسته
thereof U وابسته به ان
adjectives U وابسته
pertinent U وابسته
affiliate U وابسته
affiliates U وابسته
interdependent U وابسته
aquatic U وابسته به اب
adjective U وابسته
related U وابسته
affiliating U وابسته
tuitionary U وابسته به
syncop U وابسته به غش
monitorial U وابسته به
appurtenant U وابسته
attache U وابسته
levitical U وابسته به
cantabrigian U وابسته به
carpal U وابسته به مچ
cephalic U وابسته به سر
israelitish U وابسته به
thereof=of that U وابسته به ان
hanger on U وابسته
commissarial U وابسته به
comprador U وابسته
congenerous U وابسته
febile U وابسته به تب
diphtheric U وابسته به
pertaining U وابسته
elfin U وابسته به جن
sexual organs U وابسته به
riverrine U وابسته به
attached U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
pyretic U وابسته به تب
attributable U وابسته به
plantar U وابسته به کف پا
pertianing U وابسته
germane U وابسته
belonging U وابسته ها
of kin U وابسته
dependent U وابسته
elysian U وابسته به
contingent U وابسته
dependants U وابسته
attendant U وابسته
attendants U وابسته
relevant U وابسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com