Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fob
U
فریب دادن جیب جلیقه مخصوص ساعت وغیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
horologe
U
ساعت مچی ودیواری وغیره
woodprint
U
کلیشه یا قالب چوبی مخصوص قلمکار وغیره
talking books
U
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
talking book
U
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
shook
U
روکش چوب مخصوص جعبه یا مبل وغیره
glove compartments
U
جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
silkaline
U
پارچه ابریشمی سبک وحریرنمای مخصوص پرده وغیره
glove compartment
U
جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
pushpin
U
سنجاق سرگرد مخصوص نصب روی نقشه وغیره
lotions
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotion
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
ferris wheel
U
گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
beguiles
U
فریب دادن
bobbing
U
فریب دادن
beguiled
U
فریب دادن
delude
U
فریب دادن
deluding
U
فریب دادن
bobs
U
فریب دادن
fool
U
فریب دادن
beguile
U
فریب دادن
fooling
U
فریب دادن
fooled
U
فریب دادن
cozen
U
فریب دادن
dissimulating
U
فریب دادن
dissimulates
U
فریب دادن
bob
U
فریب دادن
shortchange
U
فریب دادن
hornswoggle
U
فریب دادن
feed someone a line
<idiom>
U
فریب دادن
cheated
U
فریب دادن
cheats
U
فریب دادن
diddle
U
فریب دادن
diddled
U
فریب دادن
diddles
U
فریب دادن
diddling
U
فریب دادن
illude
U
فریب دادن
fools
U
فریب دادن
thimblerig
U
فریب دادن
hum
U
فریب دادن
hummed
U
فریب دادن
hums
U
فریب دادن
impose upon
U
فریب دادن
doin
U
فریب دادن
deceived
U
فریب دادن
practice deceit
[American]
U
فریب دادن
practise deceit
[British]
U
فریب دادن
deceives
U
فریب دادن
cheat
U
فریب دادن
deceiving
U
فریب دادن
hocus
U
فریب دادن
befool
U
فریب دادن
gull
U
فریب دادن
gulls
U
فریب دادن
deceive
U
فریب دادن
deludes
U
فریب دادن
dissimulated
U
فریب دادن
mislead
U
فریب دادن
hoodwink
U
فریب دادن
baffle
U
فریب دادن
dissimulate
U
فریب دادن
mystify
U
فریب دادن
bluff
U
فریب دادن
deceives
U
فریب دادن حریف
deceive
U
فریب دادن حریف
jink
U
فریب دادن حریف
jape
U
طعنه فریب دادن
deceived
U
فریب دادن حریف
deceiving
U
فریب دادن حریف
mislead
U
باشتباه انداختن فریب دادن
misleads
U
باشتباه انداختن فریب دادن
humbugs
U
فریب دادن بامبول زدن
hoodwinked
U
فریب دادن اغفال کردن
to entice a person into
U
کسی را فریب دادن یا اغواکردن
dissimulate
U
دورویی کردن فریب دادن
humbug
U
فریب دادن بامبول زدن
dissimulates
U
دورویی کردن فریب دادن
dissimulating
U
دورویی کردن فریب دادن
hoodwinking
U
فریب دادن اغفال کردن
mump
U
زیر لب گفتن فریب دادن
hoodwink
U
فریب دادن اغفال کردن
dissimulated
U
دورویی کردن فریب دادن
hoodwinks
U
فریب دادن اغفال کردن
To pull the wool over someones eyes .
U
سر کسی را شیره مالیدن ( فریب دادن )
victimising
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimised
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimises
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimize
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimizing
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimized
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimizes
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
sundial
U
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundials
U
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
To air the clothes (bed-sheets etc).
U
آفتابب دادن لباس ،( ملحفه وغیره )
smokehouse
U
محل دود دادن گوشت ماهی وپوست دباغی وغیره
undeceive
U
مبرا از فریب و تزویر کردن از فریب اگاهانیدن
look off
U
فریب دادن مدافع با نگاه به سمت مخالف پیش از پرتاب توپ
flag
U
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flags
U
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
Look at the watch.
U
نگاه کنید به ساعت
[مچی]
ببینید ساعت چند است.
warm boot
U
فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
By my watch it's five to nine.
U
طبق ساعت
[مچی]
من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time
U
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
waist coat
U
جلیقه
fecket
U
جلیقه
underwaist
U
جلیقه
waistcoats
U
جلیقه
vests
U
جلیقه
waistcoat
U
جلیقه
vest
U
جلیقه
My curfew is at 11.
U
من ساعت ۱۱ باید خانه باشم.
[چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
To stay the course .
U
تا آخر ماندن ( به مسابقه و مبارزه وغیره تا آخر ادامه دادن )
life vest
جلیقه نجات
vest pocket
U
جیب جلیقه
vestlike
U
جلیقه مانند
life jacket
U
جلیقه نجات
battle dress
U
جلیقه جنگی
stole
U
جلیقه نجات
hunting horn
U
بوق مخصوص علامت دادن به شکارچیان
mae west
U
جلیقه نجات فشاری
smoking room
U
اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock.
U
او
[مرد]
عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
spindles
U
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindle
U
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
standard time
U
ساعت بین المللی ساعت استاندارد
grid ticks
U
علایم مخصوص نشان دادن چندشبکهای بودن نقشه
life jacket
U
سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
livery stable
U
اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
ablegate
U
مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
waistcoats
U
لباس زیر شبیه جلیقه نیم تنه یا ژیلت
waistcoat
U
لباس زیر شبیه جلیقه نیم تنه یا ژیلت
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
synchronous
U
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
typeface
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
clockwise
U
مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
o'clock
U
ساعت از روی ساعت
transmission
U
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions
U
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
ties
U
بند پارچهای جلیقه نجات بند
tie
U
بند پارچهای جلیقه نجات بند
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield
U
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
cozenage
U
فریب
deception
U
فریب
swindle
U
فریب
deceptions
U
فریب
frauds
U
فریب
defraud
U
فریب
fiction
U
فریب
intake
U
فریب
dubiety
U
فریب
intakes
U
فریب
swindles
U
فریب
swindled
U
فریب
beguilement
U
فریب
lurching
U
فریب
illusions
U
فریب
feinting
U
فریب
humbuggery
U
فریب
humbugs
U
فریب
lurches
U
فریب
flim flam
U
فریب
lurch
U
فریب
illusion
U
فریب
enticement
U
فریب
humbug
U
فریب
fraudulency
U
فریب
feinted
U
فریب
delusions
U
فریب
delusion
U
فریب
cautel
U
فریب
dissimulation
U
فریب
lurched
U
فریب
inveglement
U
فریب
deceit
U
فریب
hocus
U
فریب
allurement
U
فریب
bamboozlement
U
فریب
feints
U
فریب
feint
U
فریب
gull
U
فریب
gulls
U
فریب
sophistry
U
فریب
inveiglement
U
فریب
jape
U
فریب
tricklery
U
فریب
maces
U
فریب
temptation
U
فریب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com