Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 42 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
salvoes of applause
U
فریادهای افرین ازچند سو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to take ones choice
U
یکی ازچند شق رابرگزیدن یااختیارکردن
warning cries
U
فریادهای هشدار
alarm calls
U
فریادهای هشدار
distress calls
U
فریادهای درماندگی
polytonal
U
وابسته به استفاده ازچند کلید یا چند لحن موسیقی در یک وهله
acclamatory shaus
U
فریادهای تحسین امیز
animal distress calls
U
فریادهای درماندگی حیوان
acclamation
U
افرین
hurrary
U
افرین
well done
U
افرین
bravo
U
افرین
huzza
U
افرین
huzzah
U
افرین
taste maker
U
سلیقه افرین
creator the world
U
جهان افرین
world creating
U
جهان افرین
demiurge
U
جهان افرین
hurrah
U
مرحبا افرین
hurray
U
افرین مرحبا
acclamable
U
شایان افرین
acclaimed
U
افرین گفتن
acclaiming
U
افرین گفتن
acclaims
U
افرین گفتن
applaud
U
افرین گفتن
applauded
U
افرین گفتن
applauding
U
افرین گفتن
applauds
U
افرین گفتن
catastrophic
U
فاجعه افرین
acclaim
U
افرین گفتن
accaimer
U
افرین کننده
cheers
U
فریادوهلهله افرین هورا
problem child
U
کودک مشکل افرین
problem behavior
U
رفتار مشکل افرین
insightful learning
U
یادگیری بینش افرین
plaudit
U
صدای افرین تمجید
omnific
U
همه چیز افرین
cheered
U
فریادوهلهله افرین هورا
cheer
U
فریادوهلهله افرین هورا
demiurgeous
U
وابسته به جهان افرین یااهریمن
demiurgic
U
وابسته به جهان افرین یااهریمن
policy maker
U
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com