Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
antique shop
U
فروشگاه اشیاء عتیقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
antique
U
عتیقه
antiques
U
عتیقه
antique dealer
U
عتیقه فروش
antiquarian
U
عتیقه شناس
relics
U
عتیقه یادگار
relic
U
عتیقه یادگار
antiquary
U
عتیقه شناس
curio
U
چیزغریب عتیقه
antique statue
U
مجسمه عتیقه
curios
U
چیزغریب عتیقه
pothunter
U
تاجر عتیقه
antiquaries
U
عتیقه شناس
reliquary
U
محفظه عتیقه باقیمانده
reliquaries
U
محفظه عتیقه باقیمانده
dating rugs
[antique]
U
فرش عتیقه
[قدیمی]
bric-a-brac
U
[اشیا عتیقه و هنری کوچک]
cognoscente
U
متخصص در اثار هنری عتیقه شناس
thing
U
اشیاء
consumer goods
U
اشیاء مصرفی
hidden objects
U
اشیاء پنهان
still life
U
نقش اشیاء
odds and ends
<idiom>
U
اشیاء جوروباجور
means objects
U
اشیاء وسیله
equipollent
U
اشیاء هم قوه
prohibited goods
U
اشیاء ممنوع
turnery
U
اشیاء تراشیدنی
valuable goods
U
اشیاء بهادار
valuable goods
U
اشیاء باارزش
reliquaries
U
جعبه اشیاء متبرکه
achate
U
اشیاء خریداری شده
bric a brac
U
اشیاء کهنه وعتیقه
reliquary
U
جعبه اشیاء متبرکه
gew gaw
U
اشیاء قشنگ بی مصرف
harnessed
U
اشیاء تهیه کردن
harness
U
اشیاء تهیه کردن
harnessing
U
اشیاء تهیه کردن
sacrilege
U
سرقت اشیاء مقدسه
plinking
U
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
catchall
U
فرف یامخزن اشیاء گوناگون
abandonee
U
صاحب اشیاء ترک شده
microstructure
U
ساختمان میکروسکپی اشیاء یابافت ها
Are there any antiquities here?
U
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
phantasmagorias
U
منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
avoirdupois
U
اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
phantasmagoria
U
منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
scrimshaw
U
اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
safe deposit
U
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
doppler radar
U
رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
comparator
U
دستگاه اندازه گیری وسنجش وقیاس اشیاء
anthropopathism
U
اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
canteen
U
فروشگاه
salesroom
U
فروشگاه
canteens
U
فروشگاه
store
U
فروشگاه
storing
U
فروشگاه
shopped
U
فروشگاه
shop
U
فروشگاه
shops
U
فروشگاه
micrometer caliper
U
پرگار مخصوص اندازه گیری اشیاء خیلی ریز
false parallax
U
تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
department store
U
فروشگاه بزرگ
supermarkets
U
فروشگاه بزرگ
department stores
U
فروشگاه بزرگ
outlets
U
دررو فروشگاه
hypermarket
U
فروشگاه بسیاربزرگ
ship's service
U
فروشگاه ناو
outlet
U
دررو فروشگاه
sea stores
U
فروشگاه دریایی
hypermarkets
U
فروشگاه بسیاربزرگ
supermarket
U
فروشگاه بزرگ
army stores
U
فروشگاه ارتش
computer store
U
فروشگاه کامپیوتر
flea market
U
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea markets
U
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
periscopes
U
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
periscope
U
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
The store across the street.
U
فروشگاه آنطرف خیابان
off-licence
U
فروشگاه نوشابههای الکلی
off-licences
U
فروشگاه نوشابههای الکلی
I walked past the shop ( store ) .
U
از جلوی فروشگاه گذشتم
canteen
U
فروشگاه یا رستوران سربازخانه
pro shop
U
فروشگاه باشگاه حرفهای
canteens
U
فروشگاه یا رستوران سربازخانه
exchanges
U
تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchanging
U
تبدیل ارز فروشگاه پادگان
quartermasters
U
فروشگاه وسایل سررشته داری
the forthcoming book
U
کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
exchanged
U
تبدیل ارز فروشگاه پادگان
commissaries
U
فروشگاه مخصوص کارمندان یک اداره
quartermaster
U
فروشگاه وسایل سررشته داری
ten cent store
U
فروشگاه دارای کالاهای ارزان
exchange
U
تبدیل ارز فروشگاه پادگان
commissary
U
فروشگاه مخصوص کارمندان یک اداره
post exchange
U
فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
shadow factor
U
ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
spasur
U
سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
commissary store annex
U
شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
to have a look round
[around]
the shops
[British E]
U
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
floorwalker
U
بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
to have a look round
[around]
the stores
[American E]
U
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to check out that new clothing store
U
نگاهی به آن فروشگاه لباس تازه انداختن
canteen
U
فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
canteens
U
فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
You name it , they have it in thes department store.
U
هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
certificate of gains or losses
U
سند مصدق سود و زیان فروشگاه
assembly lines
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
stroke writer
U
ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
fetish
U
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetishes
U
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
extensions
U
طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
general stores
U
فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
extension
U
طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
storewide
U
شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
chain stores
U
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain store
U
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
budget account
حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود
commissaries
U
فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
commissary
U
فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
z scale
U
نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
sprites
U
اشیاء کوچک و با وضوح بالاکه روی مانیتور بطورمستقل از متن یا گرافیک دیگرمی توان حرکت داده شوند
dog down
U
بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
conceptual tool
U
وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
spectrozonal photography
U
عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
hyperfocal distance
U
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
rack
U
آویز فرش
[قالبی فلزی که در فروشگاه جهت آویزان کردن فرش و نمایش آن بکار می رود.]
moments
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com