English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dealer U فروشنده معاملات چی
dealers U فروشنده معاملات چی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vendor U فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendors U فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
option dealer U واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
dealings U معاملات
transactions U معاملات
internal transactions U معاملات داخلی
conveyancing U تسهیل معاملات
turn-over U گردش معاملات
real estate U معاملات زمین
option dealing U معاملات اختیاری
overseas trade U معاملات خارجی
injunctions U تحریم معاملات
boycotted U تحریم معاملات
boycott U تحریم معاملات
stoopage of trade U قطع معاملات
boycotts U تحریم معاملات
stoopage of trade U منع معاملات
boycotting U تحریم معاملات
volume of sales U گردش معاملات
treament of aliens U معاملات بیگانگان
unauthorized transaction U معاملات فضولی
injunction U تحریم معاملات
purchase tax U مالیات بر معاملات
foreign exchange transaction U معاملات ارزی
credit transaction U معاملات استمهالی
credit transaction U معاملات موجل
commercial transactions U معاملات تجارتی
arm's length U معاملات ازاد
arbitrage U معاملات ارز
turnover U گردش معاملات
turnover U حجم معاملات
futures U معاملات سلف
sales {pl} U گردش معاملات
volume of sales U حجم معاملات
foreign exchange transactions U معاملات ارزی
sales {pl} U حجم معاملات
dealing for money U معاملات پولی
exchange transactions U معاملات برواتی
external transaction U معاملات خارجی
turn-over U حجم معاملات
agiotage U معاملات احتکاری بروات
realtor U دلال معاملات ملکی
spot market U بازار معاملات نقدی
realtors U دلال معاملات ملکی
speculated U معاملات قماری کردن
invisibles U معاملات غیرقابل رویت
land agent U دلال معاملات ملکی
real estate agency U بنگاه معاملات املاک
speculating U معاملات قماری کردن
speculates U معاملات قماری کردن
hazardous U معاملات قماری اتفاقی
swopping U معاملات سلف ارز
opening of negotiations U افتتاح مذاکرات [معاملات]
swops U معاملات سلف ارز
swopped U معاملات سلف ارز
swaps U معاملات سلف ارز
swapped U معاملات سلف ارز
swap U معاملات سلف ارز
brokered U واسطه معاملات بازرگانی
speculate U معاملات قماری کردن
broker U واسطه معاملات بازرگانی
brokers U واسطه معاملات بازرگانی
brokering U واسطه معاملات بازرگانی
bargained U چانه زنی در معاملات معامله
bargains U چانه زنی در معاملات معامله
speculated U معاملات پرخطر انجام دادن
speculate U معاملات پرخطر انجام دادن
My capital is locked up in land. U سرمایه ام در معاملات زمین گیراست
speculating U معاملات پرخطر انجام دادن
bargaining U چانه زنی در معاملات معامله
bargain U چانه زنی در معاملات معامله
speculates U معاملات پرخطر انجام دادن
exchanged U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanging U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanges U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
lawmerchant U قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
speculating U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
wheeler-dealers U دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
speculates U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
wheeler-dealer U دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
speculate U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculated U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
the iron interest U کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
procuration fee U حق دلالی در معاملات استقراضی و رهن حق التحریر اسناد رسمی
suppliers U فروشنده
sales clerks U فروشنده
sales man U فروشنده
alienator U فروشنده
sales woman U فروشنده زن
shopman U فروشنده
sales clerk U فروشنده
supplier U فروشنده
bargainer U فروشنده
salesgirl U فروشنده
frontsman U فروشنده
salespersons U فروشنده
vender U فروشنده
monger U فروشنده
salesperson U فروشنده
salesgirls U فروشنده
sellers U فروشنده
salespeople U فروشنده
dealer U فروشنده
dealers U فروشنده
vendor U فروشنده
vendors U فروشنده
saleswoman U زن فروشنده
seller U فروشنده
salesmen U فروشنده
saleswomen U زن فروشنده
salesman U فروشنده
runner U فروشنده سیار
traveling salesman U فروشنده سیار
saleswomen U بانوی فروشنده
traveling man U فروشنده سیار
tallyman U فروشنده اقساطی
sellers surplus U مازاد فروشنده
seller's option U انتخاب فروشنده
seller's option U اختیار فروشنده
seller's market U بازار فروشنده
runners U فروشنده سیار
sales man U فروشنده سیار
marginal seller U فروشنده نهائی
supplier evaluation U ارزیابی فروشنده
computer vendor U فروشنده کامپیوتر
caveat venditor U اخطار به فروشنده
saleswoman U بانوی فروشنده
salesclerk U فروشنده مغازه
computer salesman U فروشنده کامپیوتر
duopoly U در انحصار دو فروشنده
counter jumper U فروشنده دکان
supplier at arm's length U فروشنده آزاد [اقتصاد]
stationer U فروشنده لوازم التحریر
ironmonger U فروشنده اهن الات
trinketer U فروشنده جواهر بدلی
herbalist U فروشنده گیاهان طبی
haberdashers U فروشنده لباس مردانه
haberdasher U فروشنده لباس مردانه
third party vendor U فروشنده دسته سوم
outfitter U فروشنده لوازم شکار
herbalists U فروشنده گیاهان طبی
outfitters U فروشنده لوازم شکار
ironmongers U فروشنده اهن الات
stationers U فروشنده لوازم التحریر
plumassier U فروشنده پرهای ارایشی
tipsters U فروشنده اطلاعات در شرطبندی
touted U فروشنده اطلاعات شرطبندی
ex warehouse U تحویل در انبار فروشنده
herborist U فروشنده گیاهان طبی
herbist U فروشنده گیاهان طبی
tipster U فروشنده اطلاعات در شرطبندی
hardwareman U فروشنده افزارواسباب فلزی
touting U فروشنده اطلاعات شرطبندی
bottlegger U فروشنده مشروب قاچاق
aytomobile dealer U فروشنده یا دلال اتومبیل
tout U فروشنده اطلاعات شرطبندی
counterbid U جواب خریداربه فروشنده
cutler U فروشنده الات برنده
caveat venditor U ملتفت بودن فروشنده
touts U فروشنده اطلاعات شرطبندی
offeror U فروشنده عرضه کننده
corsetiere U فروشنده شکم بند زنانه
stapler U فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
tipster U فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
staplers U فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
asking price U قیمت مورد مطالبهی فروشنده
tipsters U فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
value added reseller U فروشنده تکمیلی دسته دوم
suppliers rating U درجه بندی نمودن فروشنده ها
clerks U کارمند دفتری فروشنده مغازه
hawker U فروشنده دوره گرد وجار زن
clerk U کارمند دفتری فروشنده مغازه
gold import point U طلای خالص به فروشنده میدهد
hawkers U فروشنده دوره گرد وجار زن
private treaty U معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
drysalter U فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی
price taker U خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
conveyancing U در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
represented U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represent U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
vendors U کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
vendor U کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
represents U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
caveat venditor U یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
seller's market U بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
right of stoppage in transitu U حق امتناع از تسلیم مال التجاره در حال حمل برای فروشنده
del credere U ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
tie in sales U حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
ex works U یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
ex ship U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد و درکشتی به خریدارتحویل میدهد
discount register U دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
ex quay U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
free carrier U یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
particular lien U حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
delivered at frontier U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد
blotter U دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotters U دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com