English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
umbilicus U فرورفتگی ناف مانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dips U فرورفتگی
fossa U فرورفتگی
downthrow U فرورفتگی
pocket U فرورفتگی
pockets U فرورفتگی
dip U فرورفتگی
immersion U فرورفتگی
howe U فرورفتگی
sinking U فرورفتگی
crater U فرورفتگی
craters U فرورفتگی
fovea U فرورفتگی
concavity U تقعر فرورفتگی
fossa U حفره فرورفتگی
denting U فرورفتگی در اثرضربه
dented U فرورفتگی در اثرضربه
bay U فرورفتگی دیوار
fovea centralis U فرورفتگی مرکزی
dent U فرورفتگی در اثرضربه
emboly U درهم فرورفتگی
dimply U دارای فرورفتگی
dents U فرورفتگی در اثرضربه
hosel U فرورفتگی سر چوب گلف
graben U فرورفتگی در پوسته زمین
corrosion pit U فرورفتگی در اثر خوردگی
arctic basin U فرورفتگی قطبین زمین
crater U دهانه اتشفشان فرورفتگی
dinge U فرورفتگی سطح گودکردن
craters U دهانه اتشفشان فرورفتگی
notch U چوبخط زدن فرورفتگی
notches U چوبخط زدن فرورفتگی
sand trap U فرورفتگی مصنوعی شن درمیدان گلف
inlets U فرورفتگی ورخنه کوچک دریچه ورودی رخنه
inlet U فرورفتگی ورخنه کوچک دریچه ورودی رخنه
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
inlaid work U [نقش تزئینی فقط با استفاده از یک نوع مواد در بریدگی، تورفتگی یا فرورفتگی دیوار]
dimples U هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
offsets U برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
dimple U هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
internal wrenching bolt U پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
fossiliferous U فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate U لایه مانند ورقه مانند
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
groove U شیار کردن فرورفتگی خان شیار
grooves U شیار کردن فرورفتگی خان شیار
brinell hardness U سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
and so on U و مانند ان
fulidal U اب مانند
pipelike U نی مانند
inimitable U بی مانند
after the example of U مانند
analog U مانند
analogous U مانند
anthoid U گل مانند
similar U مانند
feathery U پر مانند
tendinous U بی مانند
castellated U دژ مانند
aquiform U اب مانند
incomparable U بی مانند
threadlike U نخ مانند
thready U نخ مانند
encephaloid U مخ مانند
etcetera U و مانند ان
plumelike U پر مانند
similiar U مانند
tougher U پی مانند
tough U پی مانند
goatish U بز مانند
fluty U نی مانند
myrtle formed U اس مانند
frothy U کف مانند
toughest U پی مانند
simulant U مانند
reedy U نی مانند
unprecedented U بی مانند
reediest U نی مانند
reedier U نی مانند
filiform U نخ مانند
unprecedentedly U بی مانند
floriform U گل مانند
plumose U پر مانند
penniform U پر مانند
unequalled U بی مانند
etc U و مانند آن
uniquely U بی مانند
blotchy U لک مانند
womanlike U زن مانند
without an e. U بی مانند
unique U بی مانند
mammilary U مانند
mammilliform U مانند
impish U جن مانند
foggier U مانند مه
foggiest U مانند مه
unapproachable U بی مانند
gypsiferous U گچ مانند
unparalleled U بی مانند
lambdoid U مانند
capitate U مانند سر
capillaceous U مانند نخ
inapproachable U بی مانند
liplike U لب مانند
string U نخ مانند
analogue U مانند
analogues U مانند
foggy U مانند مه
vide U مانند
nearest U مانند
arundinaceous U نی مانند
argillaceous U رس مانند
neared U مانند
icily U یخ مانند
nearer U مانند
as U مانند
near U مانند
nearing U مانند
nears U مانند
near- U مانند
argillaceous U گل مانند
unequaled U بی مانند
ghosty U شبح مانند
gasiform U گاز مانند
ghostlike U شبح مانند
gladiate U شمشیر مانند
guttiform U قطره مانند
piny U کاج مانند
gasiform U بخار مانند
ke lighning U مانند برق
gelatiniform U دلمه مانند
inimitably U بطوربی مانند
plantlike U گیاه مانند
januslike U جانوس مانند
insectile U حشره مانند
gemmy U گوهر مانند
ghostlike U روح مانند
gummiferous U صمغ مانند
graminaceous U علف مانند
herbescent U گیاه مانند
haemoid U خون مانند
herblike U گیاه مانند
herby U مانند بوته
hoggish U خوک مانند
hyaline U شیشه مانند
haematoid U خون مانند
grasslike U علف مانند
graniform U دانه مانند
in his own similitude U مانند خودش
godlike U خدا مانند
ghosty U روح مانند
giantlike U غول مانند
granuliform U دانه مانند
granitic U خارا مانند
reniform U کلیه مانند
hamiform U قلاب مانند
fusiform U دوک مانند
chondroid U غضروف مانند
cuticular U پوست مانند
cystoid U مانند مثانه
deiform U خدا مانند
deltoid U مانند دال
deltoideus U مانند دال
dendriform U مانند درخت
dermatoid U پوست مانند
parchmenty U پوست مانند
dermoid U پوست مانند
dermoidal U پوست مانند
digitiform U انگشت مانند
disclike U صفحه مانند
discoid U قرص مانند
discoidal U صفحه مانند
discoidal U قرص مانند
disklike U صفحه مانند
culicoid U پشه مانند
cucullated U مانند خودیاباشلق
ctenoid U شانه مانند
cicatricial U مانند اثرزخم
cinderous U خاکستر مانند
cloistral U دیر مانند
collective goods U مانند جاده
columniform U ستون مانند
coralline U مرجان مانند
coralloid U مانند مرجان
coriaceous U چرم مانند
leatheroid U چرم مانند
corneous U شاخ مانند
coroniform U تاج مانند
corpuscular U گویچه مانند
corvine U کلاغ مانند
cowish U گاو مانند
crinoid U زنبق مانند
cryptand U حجره مانند
dollish U عروسک مانند
dreamful U خواب مانند
drossy U تفاله مانند
leaflike U برگ مانند
foliate U برگ مانند
forficate U قیچی مانند
fossate U گودال مانند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com