English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
graben U فرورفتگی در پوسته زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
arctic basin U فرورفتگی قطبین زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
crust U پوسته زمین
earth's crust U پوسته زمین
crusts U پوسته زمین
earth crust U پوسته زمین
crust of the earth U پوسته یا قشر زمین
diabase U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
dunite U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
syenite U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
andesite U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
geotectonic U مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
plutonism U فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
catastrophism U اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
geochemistry U علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
plutonic theory U فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
neptunist U کسیکه عقیده داردکه خارههای پی در پی پوسته زمین بوسیله اب درست شده اند
banjo axle U پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation U پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
pelliculate U پوسته پوسته شامه دار
flake U جرقه پوسته پوسته شدن
flaking U جرقه پوسته پوسته شدن
flaked U جرقه پوسته پوسته شدن
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
scabrous U زبر پوسته پوسته
scabs U پوسته پوسته شدن
desquamate U پوسته پوسته شدن
scab U پوسته پوسته شدن
exfoliate U پوسته پوسته شدن
sinking U فرورفتگی
craters U فرورفتگی
pockets U فرورفتگی
pocket U فرورفتگی
immersion U فرورفتگی
dip U فرورفتگی
fossa U فرورفتگی
howe U فرورفتگی
downthrow U فرورفتگی
crater U فرورفتگی
fovea U فرورفتگی
dips U فرورفتگی
denting U فرورفتگی در اثرضربه
concavity U تقعر فرورفتگی
dented U فرورفتگی در اثرضربه
bay U فرورفتگی دیوار
fovea centralis U فرورفتگی مرکزی
fossa U حفره فرورفتگی
dimply U دارای فرورفتگی
dents U فرورفتگی در اثرضربه
dent U فرورفتگی در اثرضربه
emboly U درهم فرورفتگی
dinge U فرورفتگی سطح گودکردن
umbilicus U فرورفتگی ناف مانند
corrosion pit U فرورفتگی در اثر خوردگی
craters U دهانه اتشفشان فرورفتگی
notches U چوبخط زدن فرورفتگی
crater U دهانه اتشفشان فرورفتگی
notch U چوبخط زدن فرورفتگی
hosel U فرورفتگی سر چوب گلف
sand trap U فرورفتگی مصنوعی شن درمیدان گلف
inlet U فرورفتگی ورخنه کوچک دریچه ورودی رخنه
inlets U فرورفتگی ورخنه کوچک دریچه ورودی رخنه
inlaid work U [نقش تزئینی فقط با استفاده از یک نوع مواد در بریدگی، تورفتگی یا فرورفتگی دیوار]
internal wrenching bolt U پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
dimple U هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
dimples U هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
offsets U برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
dish U پوسته
flaking U پوسته
testa U پوسته
shell U پوسته
dishes U پوسته
membrance U پوسته
patagium U پوسته
cortices U پوسته
cortex U پوسته
leprose U پوسته پوسته
flaked U پوسته
flake U پوسته
scurf U پوسته
shelly U پوسته پوسته
shuck U پوسته
single skinned U یک پوسته
stator U پوسته
sludge U پوسته یخ
cod U پوسته
incrustation U پوسته
incrustment U پوسته
case U پوسته
membranes U پوسته
membrane U پوسته
cases U پوسته
putamen U پوسته
cryosphere U یخ پوسته
bushing U پوسته
shells U پوسته
encrustations U پوسته
crust U پوسته
crusts U پوسته
encrustation U پوسته
mantles U پوسته
layers U پوسته
layer U پوسته
sleeves U پوسته
sleeve U پوسته
film U پوسته
earth crust U پوسته
filmed U پوسته
esquillage U پوسته
mantle U پوسته
skinning U پوسته
shelling U پوسته
skins U پوسته
skinned U پوسته
skin U پوسته
flaky U پوسته پوسته
upper crust U پوسته
wythe U پوسته
chaff U پوسته
skinning U پوسته ریخته گی
soft shelled U نرم پوسته
curing membrane U پوسته نگهبان
scutum U پوسته استخوانی
valence shell U پوسته والانس
skin friction U مقاومت پوسته
cupola shell U پوسته کوپل
corrugated skin U پوسته موجدار
soft shell U نرم پوسته
soft skin U پوسته نرم
crankcase U پوسته موتور
cooling shell U پوسته سردکننده
skins U پوسته ریخته گی
skinned U پوسته ریخته گی
descaling U پوسته زدایی
pelliculate U دارای پوسته
pellicular U پوسته دار
pellicle U پوسته نازک
membran U پوسته دار
ion sheath U پوسته یونی
oxide skin U پوسته اکسید
rawhide U پوسته خام
rawhides U پوسته خام
outer shell U پوسته والانس
bush U پوسته داخلی
skin U پوسته ریخته گی
rinded U پوسته دار
bushes U پوسته داخلی
acetate film U پوسته استاتی
sublevel U زیر پوسته
damp proof membrane U پوسته نمبند
electron shell U پوسته الکترون
snail حلزون با پوسته
crusty U پوسته مانند
encrustation U پوسته بندی
erratic scab U پوسته جوش
energy shell U پوسته انرژی
endocarp U پوسته هسته
encrustations U پوسته بندی
slough U پوسته خارجی
wing skin U پوسته بال
pods U پوسته محافظ
pod U پوسته محافظ
subsell U زیر پوسته
electron sheath U پوسته الکترونی
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
groove U شیار کردن فرورفتگی خان شیار
grooves U شیار کردن فرورفتگی خان شیار
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
brinell hardness U سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com