English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
kill spring U فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unweight U کاستن فشار اسکی
webbing U نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
drafting U راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
pull the pace U جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
knee drop U فرود روی زانو و ساق پا وبرخاستن روی پا
suck wheels U رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
wheel sucker U دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
buckle U زانو شدن خمیدگی زانو
buckled U زانو شدن خمیدگی زانو
buckles U زانو شدن خمیدگی زانو
diversionary landing U فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
ease turn U سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
plunging fire U تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
to bend the knee U خم کردن زانو
genuflecting U زانو خم کردن
genuflected U زانو خم کردن
genuflection U خم کردن زانو
genuflect U زانو خم کردن
genuflexion U خم کردن زانو
genuflects U زانو خم کردن
declining U تنزل کردن کاستن
declines U تنزل کردن کاستن
declined U تنزل کردن کاستن
shorten U مختصر کردن کاستن
shortens U مختصر کردن کاستن
decline U تنزل کردن کاستن
shortened U مختصر کردن کاستن
upheave U بلندشدن
get up U بلندشدن
rise U بلندشدن
rises U بلندشدن
defuses U خنثی کردن از وخامت کاستن
defusing U خنثی کردن از وخامت کاستن
defused U خنثی کردن از وخامت کاستن
defuse U خنثی کردن از وخامت کاستن
to shoot up U قدکشیدن بلندشدن
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
alpha herculis U الفا- زانو زده الفا- بر زانو نشسته
oversleeps U دیر از خواب بلندشدن
oversleeping U دیر از خواب بلندشدن
oversleep U دیر از خواب بلندشدن
overslept U دیر از خواب بلندشدن
goose step U رژه روی بابدن راست و بدون خم کردن زانو
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
shave down U کوتاه کردن موی سر پیش ازمسابقه شنا جهت کاستن مقاومت در مقابل اب
rocket U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rockets U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketing U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketed U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
control surface U کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
decelerate U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
hug the rail U غلطیدن یا بلندشدن گوی کنارلبه خارجی میز بیلیارد درنتیجه پیچش گوی
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
forcing U قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
forces U قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
force U قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
course light U روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
To bring pressure to bear . To exert pressure . U اعمال فشار کردن
spewed U با فشار خارج کردن
spewing U با فشار خارج کردن
spews U با فشار خارج کردن
spew U با فشار خارج کردن
geniculation U زانو
elbow U زانو
elbowed U زانو
elbows U زانو
marrow bone U زانو
knees U زانو
trap U زانو
knee U زانو
marrow bones U زانو
mooreup U زانو
knee-deep U زانو رس
goose neck U زانو
pipe bend or knee U زانو
knee deep U زانو رس
gooseneck U زانو
hiza U زانو
knapper U زانو
kneeler U زانو زن
knee high U تا زانو
angle of arrival U زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
disquantity U کاستن
lightens U کاستن
pare U کاستن
reduces U کاستن
detract U کاستن
pares U کاستن
pared U کاستن
reduce U کاستن
detracted U کاستن
detracting U کاستن
detracts U کاستن
subrtraction U کاستن
draw off U کاستن
subtracted U کاستن
subtracting U کاستن
lessens U کاستن
lessening U کاستن
lessened U کاستن
subtracts U کاستن
lessen U کاستن
decreases U کاستن
decreased U کاستن
subtract U کاستن
abate U کاستن
abated U کاستن
reducing U کاستن
pull down U کاستن
extenuatextent U کاستن
discounted U کاستن
lightening U کاستن
lightened U کاستن
abating U کاستن
abates U کاستن
lighten U کاستن
decrease U کاستن
to tone down U کاستن
discounting U کاستن
lowers U کاستن از
discounts U کاستن
lowering U کاستن از
lowered U کاستن از
discount U کاستن
rebates U کاستن
lower U کاستن از
to fine down U کاستن
rebate U کاستن
to cut down U کاستن از
take a strain U وارد کردن فشار به طناب
diffusion U کم کردن از قدرت تخلیه فشار
knee hole U جای زانو
knee joint U مفصل زانو
knee piece U زانو بند
knee pan U کاسه زانو
knee joint U زانو زانویی
kneepan U کاسه زانو
tendimitis U ورم زانو
tendinitis U ورم زانو
marrow bone U قاب زانو
the water was overknee U اب از زانو میگذشت
marrow bones U قاب زانو
knee-high U بلند تا سر زانو
patella U کاسه زانو
patella U کشکک زانو
patellae U کاسه زانو
patellae U کشکک زانو
kneehole U جای زانو
cross legged U چهار زانو
kneeling position U وضعیت به زانو
knee cap U گنده زانو
weak-kneed U سست زانو
kneeled U زانو زدن
popliteal artery U شریان پس زانو
popliteal tendon U پی زیر زانو
popliteus U ماهیچه پس زانو
knee U زانو دارکردن
weak kneed U سست زانو
knees U زانو دارکردن
hock U ختمی پس زانو
hercules U زانو زده
kneecaps U کاسه زانو
overknee U از زانو گذرنده
herculis U زانو زده
scutum U کاسه زانو
down on your knees U زانو بزنید
kneels U زانو زدن
kneel U زانو زدن
kneecap U کاسه زانو
knee cap U کاسه زانو
cheapens U ازقیمت کاستن
to currail expensee U از هزینه کاستن
cheapened U ازقیمت کاستن
cheapening U ازقیمت کاستن
disvalue U ازارزش کاستن
softens U خوابانیدن کاستن
cheapen U ازقیمت کاستن
abirritate U ازحساسیت کاستن
diminishable U قابل کاستن
decompress U ازفشارهوا کاستن
decrement U کاستن پلهای
softened U خوابانیدن کاستن
soften U خوابانیدن کاستن
ingrate U تعدی کردن فشار وارد اوردن بر
hydromatic U کار کردن با فشار روغن هیدروماتیک
knee pain U زانو درد [پزشکی]
popliteal tendon U وتر پشت زانو پی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com