Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gradus
U
فرهنگ عروضی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
onomasticon
U
فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
prosodic
U
عروضی
prosodial
U
عروضی
prosodiacal
U
عروضی
prosodial
U
ایین عروضی
prosodiacal
U
ایین عروضی
kultur
U
فرهنگ
cultures
U
فرهنگ
culturing
U
فرهنگ
lexicon
U
فرهنگ
lexicons
U
فرهنگ
lowbrow
U
بی فرهنگ
culture
U
فرهنگ
dictionaries
U
فرهنگ
dictionary
U
فرهنگ
enculturation
U
فرهنگ اموزی
urbiculture
U
شهر فرهنگ
wordbook
U
فرهنگ لغات
gazetteer
U
فرهنگ جغرافیایی
etymologicon
U
فرهنگ مشتقات
armenian
U
فرهنگ ارمنی
encyclopaedia
U
فرهنگ جامع
class culture
U
فرهنگ طبقهای
deculturation
U
فرهنگ زدایی
deculturation
U
فرهنگ باختگی
word book
U
فرهنگ لغات
graecism
U
فرهنگ یونانی
national culture
U
فرهنگ ملی
dictionary
U
فرهنگ لغات
iranism
U
فرهنگ ایرانی
walking dictionary
U
فرهنگ متحرک
ministry education
U
وزارت فرهنگ
glossary
U
فرهنگ لغات
ministry of education
U
وزارت فرهنگ
rhyming dictionary
U
فرهنگ قوافی
lexicon
[dictionary]
U
فرهنگ لغات
an a to a dictionary
U
ضمیمه فرهنگ
vocabularies
U
فرهنگ لغات
data dictionary
U
فرهنگ داده ها
Arabic
U
فرهنگ عربی
thesaurus
U
فرهنگ جامع
subcultures
U
فرهنگ فرعی
subcultures
U
خرده فرهنگ
subculture
U
فرهنگ فرعی
subculture
U
خرده فرهنگ
dictionary
U
فرهنگ لغات
dictionaries
U
فرهنگ لغات
vocabulary
U
فرهنگ لغات
educative
U
فرهنگ بخش
thesauruses
U
فرهنگ جامع
acculturate
U
فرهنگ پذیرفتن
folklore
U
فرهنگ قومی
lexicography
U
فرهنگ نویسی
acculturation
U
فرهنگ پذیری
abclution
U
فرهنگ ناپذیری
culture bound tests
U
ازمونهای فرهنگ- بسته
chung shin sooyak
U
فرهنگ اخلاقی تکواندو
an a to a dictionary
U
ذیل یاملحقات فرهنگ
culture fair tests
U
ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture free tests
U
ازمونهای فرهنگ- نابسته
glossaries
U
فرهنگ لغات دشوار
lexical
U
وابسته به فرهنگ لغات
lexical
U
وابسته به فرهنگ نویسی
dictionary program
U
برنامه فرهنگ لغات
eeglish persian dictionary
U
فرهنگ انگلیسی به فارسی
hellenist
U
متخصص فرهنگ یونان
glossary
U
فرهنگ لغات دشوار
vocabular
U
مربوط به فرهنگ لغات زبان
Brahmin
U
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
slavist
U
محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
slavicist
U
محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
it is ministerial to culture
U
وسیله ترقی فرهنگ است
germanist
U
دانشمند فرهنگ و زبان المانی
Brahmins
U
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
americanist
U
متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
lexicography
U
فرهنگ نویسی واژه نگاری
glossary
U
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
occidentalism
U
پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
glossaries
U
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
philistine
U
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistines
U
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
intercultural
U
وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
philistia
U
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
A dictionary tell you what words mean .
U
فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
culturist
U
فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
Indian style
U
[سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
Don't touch me!; Don't you touch me!
U
به من خیلی نزدیک نشو !
[یک متر در فرهنگ باختر]
This dictionary has many examples of how idioms are used .
U
این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
acculturate
نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
Don't touch me!; Don't you touch me!
U
وارد منطقه شخصی من نشو !
[یک متر در فرهنگ باختر]
humanism
U
مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
This dictionary is published(printed) in three volumes.
U
این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
occidentalist
U
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
lore
U
فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
gradus
U
فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
synonymize
U
الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
homestay
U
خانواده مهمان دار
[کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
sinologue
U
چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
sinologist
U
چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
Japonaiserie
U
[از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
grecism
U
طرز یونانی فرهنگ یونانی
tribial rugs
U
فرش های عشایری
[فرش های ایلی]
[اینگونه فرش ها ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه داشته و تابلوئی از زندگی ایشان را به نقش می کشد.]
atlases
U
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlas
U
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
floral design
U
طرح گل و بته
[قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...