Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
westernization
U
فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
europeanism
U
فرنگی مابی
occidentalism
U
پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
shamanism
U
پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
west
U
مغرب زمین
occident
U
مغرب زمین
zephyr
U
باد مغرب نسیم باد مغرب
zephyrs
U
باد مغرب نسیم باد مغرب
gallicism
U
فرانسوی مابی
sacerdotalism
U
کشیش مابی
italianism
U
ایتالیایی مابی
priestliness
U
کشیش مابی
anglicization
U
انگلیسی مابی
englishism
U
انگلیس مابی
priestliness
U
کاهن مابی
germanomania
U
جنون المان مابی
gallomaniac
U
دیوانه فرانسوی مابی
gallomania
U
جنون فرانسوی مابی
bossy
U
متمایل به ریاست مابی
bossiness
U
متمایل به ریاست مابی
sacerdotage
U
کشیش مابی جماعت کشیشان
sunsets
U
مغرب
sunset
U
مغرب
occident
U
مغرب
west
<adj.>
U
مغرب
west
U
مغرب
hesper
U
ستاره مغرب
Morocco
U
کشور مغرب
vespers
U
نماز مغرب
westwards
U
در جهت مغرب
evening pragen
U
نماز مغرب
westward
U
در جهت مغرب
westbound
U
مسافر مغرب
wester
U
باد مغرب
westerly
U
در جهت مغرب
culture
U
تمدن
rugged
U
بی تمدن
cultures
U
تمدن
culturing
U
تمدن
uncivil
U
بی تمدن
uncivilly
U
بی تمدن
kultur
U
تمدن
civilisations
U
تمدن
civilization
U
تمدن
civilizations
U
تمدن
lobo
U
گرگ مغرب امریکا
favonian
U
وابسته به باد مغرب
vesperal
U
شامگاهی نماز مغرب
civilizable
U
تمدن پذیر
westwards
U
بسوی باختر بطرف مغرب
westward
U
بسوی باختر بطرف مغرب
westerner
U
غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerners
U
غربی وابسته به مغرب یا باختر
western
U
غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerns
U
غربی وابسته به مغرب یا باختر
westernized
U
تمدن غربی را پذیرفتن
hun
U
مخرب تمدن المانی
westernising
U
تمدن غربی را پذیرفتن
westernizing
U
تمدن غربی را پذیرفتن
westernize
U
تمدن غربی را پذیرفتن
westernises
U
تمدن غربی را پذیرفتن
westernised
U
تمدن غربی را پذیرفتن
florescence
U
حد اعلای تمدن یک قوم
westernizes
U
تمدن غربی را پذیرفتن
white civilization
U
تمدن نژاد سفید
decivilize
U
از تمدن خارج کردن
minoan
U
مربوط به تمدن باستان عصرمفرغ جزیره کرت
colony
U
موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم
[مانند زندان]
anglicism
U
اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
imitations
U
پیروی
imitation
U
پیروی
amenableness
U
پیروی
following
U
پیروی
subjection
U
پیروی
sequacity
U
پیروی
subsequent
U
پیروی
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
orinality
U
پیروی ابتکار
go by
U
پیروی کردن از
law abidingness
U
پیروی قانون
to follow the example of
U
پیروی کردن از
conventionalism
U
پیروی از رسوم
to do after
U
پیروی کردن
faddism
U
پیروی از مد زودگذر
conforms
U
پیروی کردن
conforming
U
پیروی کردن
listened
U
پیروی کردن از
listen
U
پیروی کردن از
autonomy
U
خود پیروی
follow
U
پیروی کردن از
listens
U
پیروی کردن از
followed
U
پیروی کردن از
followed
U
پیروی استنباط
follows
U
پیروی کردن از
follows
U
پیروی استنباط
follow
U
پیروی استنباط
conformance
U
پیروی متابعت
conform
U
پیروی کردن
conformed
U
پیروی کردن
conscientiousness
U
پیروی وجدان
listening
U
پیروی کردن از
pursuitmeter
U
پیروی سنج
sectarianism
U
پیروی از یک فرقه
religiousness
U
پیروی مذهب
sensuousness
U
پیروی جسمانی
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
hellenism
U
یونانی مابی اداب یونانی
conventionality
U
پیروی از سنت قدیم
illuminism
U
پیروی ازفلسفه اشراقی
Jungian
U
پیروی یونگ
[روانشناسی]
rotary pursuit
U
پیروی سنج چرخان
scientism
U
پیروی از روش علمی
pursuit rotor
U
پیروی سنج چرخان
isolationism
U
پیروی از سیاست انزوا
probity
U
پیروی دقیق از اصول
sentimentalism
U
پیروی از عواطف واحساسات
manichaeism
U
پیروی از دین مانی
heteronomy
U
پیروی از قانون دیگری
lyricism
U
پیروی از سبک اشعاربزمی
islamism
U
پیروی از دین اسلام
nudism
U
پیروی از عقایدجماعت برهنگان
sensationalism
U
پیروی از عواطف واحساسات
episcopalianism
U
پیروی از کلیسای اسقفی
Taoism
U
پیروی از طریقت چینی
Scientologist
U
پیروی دین ساینتولوژی
to follow in ones footsteps
U
پیروی تاتقلیدازکسی کردن
sentimentality
U
پیروی از عواطف واحساسات
to go by a rule
U
ازقانونی پیروی کردن
conformity
U
پیروی از رسوم یاعقاید
psychologism
U
پیروی از اصول روانی
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
braces and bits
U
فرنگی
European
U
فرنگی
feringhee
U
فرنگی
Europeans
U
فرنگی
frankish
U
فرنگی
brace and bit
U
فرنگی
sansculottism
U
پیروی از اصول انقلاب افراطی
consequentiality
U
پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
sensationalism
U
پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
specialism
U
پیروی علم یا پیشه ویژه
Methodism
U
پیروی از متد یا روش بخصوصی
sensualize
U
پیروی از هوای نفس کردن
lyrism
U
پیروی از سبک اشعار بزمی
self abandonment
U
افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس
secarianism
U
پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
classicalism
U
پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
latitudinarianism
U
پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
specialisms
U
پیروی علم یا پیشه ویژه
syndicalism
U
پیروی از اصول اتحادیه صنفی
inflationism
U
پیروی از روش تورم اقتصادی
predestinarianism
U
پیروی از فلسفه قدری وجبری
vigilantism
U
پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
classicism
U
پیروی از سبکهای یونان وروم
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
smalt
U
لاجورد فرنگی
screw a
U
مته فرنگی
macaroni
U
رشته فرنگی
madolin
U
عود فرنگی
houseleek
U
تره فرنگی
avant-sorps
U
کلاه فرنگی
heart sease
U
بنفشه فرنگی
european type plane
U
رنده فرنگی
tomato
U
گوجه فرنگی
strawberry
توت فرنگی
scarificator
U
نشتر فرنگی
strawberries
U
توت فرنگی
syphilis
U
ابله فرنگی
cabinet-maker
U
فرنگی ساز
wild pansy
U
بنفشه فرنگی
tomatoes
U
گوجه فرنگی
bonbon
U
اب نبات فرنگی
cabinet maker
U
فرنگی ساز
summer house
U
کلاه فرنگی
leeks
U
تره فرنگی
endives
U
کاسنی فرنگی
endive
U
کاسنی فرنگی
butt
U
لولا فرنگی
plantable psyllium
U
پامچال فرنگی
tomato juice
U
آب گوجه فرنگی
butts
U
لولا فرنگی
butted
U
لولا فرنگی
love apple
U
گوجه فرنگی
leek
U
تره فرنگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com