Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cif
U
فرمت میانی معروف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
encapsulation
U
دریک شبکه سیستم ارسال فریم داده به یک فرمت همراه به فریمی با فرمت دیگر
unjustified
U
نواری که حاوی متن فرمت نشده است , و قابل چاپ نیست تا داده فرمت شود.
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
safe format
U
عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
quick format
U
که تمام داده موجود روی فلاپی دیسک را در حین فرآیند فرمت پاک نمیکند, از فرمت کامل سریع تر است و امکان ترسیم داده را میدهد
grandest
U
معروف
popular
U
معروف
of renown
U
معروف
grand
U
معروف
grander
U
معروف
demotic
U
معروف
well known
U
معروف
known
U
معروف
well-known
U
معروف
reputable
U
معروف
tyupical
U
معروف
cell format
U
فرمت سل
initialization
U
فرمت
alleged
U
بقول معروف
well known
U
معروف مشهور
renting
U
معروف نامور
known
U
مشهور معروف
famous
U
معروف نامی
allegedly
U
بقول معروف
rents
U
معروف نامور
rented
U
معروف نامور
renowned
U
معروف نامور
starry
U
درخشان معروف
magnific
U
معروف برجسته
brand leader
U
مارک معروف
as they say
U
به قول معروف
format file
U
فایل فرمت
formatting
U
فرمت کردن
file format
U
فرمت فایل
reformat
U
فرمت مجدد
global format
U
فرمت کلی
general format
U
فرمت کلی
document format
U
فرمت مدرک
numeric format
U
فرمت عددی
come back
<idiom>
U
دوباره معروف شدن
historic
U
معروف مبنی بر تاریخ
unheard
U
غیر معروف غریب
to create an image for oneself as somebody
U
معروف و مشهور شدن
delivery groups
U
گروه معروف پیام
unformatted
U
که فرمت نشده است
low level format
U
فرمت سطح پایین
graphics file format
U
فرمت فایل نگارهای
data interchange format file
U
فایل با فرمت مبادله
duration curve
U
معروف به منحنی دبی کلاسه
songwriter
U
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
put on the map
<idiom>
U
باعث معروف شدن مکانی
preformatted
U
آنچه فرمت شده باشد
logical format
U
قالب بندی یا فرمت منطقی
structuring
U
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
structures
U
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
structure
U
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
unformatted
U
دیسک مغناطیسی فرمت نشده
cp/m
U
سیستم عامل معروف برای ریزکامپیوتر ها
high level format
U
فرمت یا قالب بندی سطح بالا
unformatted
U
گنجایش دیسک مغناطیسی پیش از فرمت
buzzword
U
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
reverts
U
صفحه فرمت شده را به وضعیتت اصلی بر می گرداند
reverting
U
صفحه فرمت شده را به وضعیتت اصلی بر می گرداند
reverted
U
صفحه فرمت شده را به وضعیتت اصلی بر می گرداند
revert
U
صفحه فرمت شده را به وضعیتت اصلی بر می گرداند
encoder
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به دیگری تبدیل میکند
outputs
U
1-نرم افزار فرمت کردن داده یا برنامه
output
U
1-نرم افزار فرمت کردن داده یا برنامه
languages
U
قالب و فرمت دستورات و داده ها در یک زبان مشخص
language
U
قالب و فرمت دستورات و داده ها در یک زبان مشخص
part
U
قالب زمان معروف برای ترتیب استاندارد MIDI
vigilantes
U
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
PPQN
U
قالب زمانی معروف که در استاندارد MIDI استفاده میشود
voodoo
U
نوعی هواپیمای سوپرسونیک دو موتوره تاکتیکی معروف به اف 101
vigilante
U
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
b. horizon
U
طبقه ب که به لایه تمرکزمواد در پروفیل خاک معروف است
scylla
U
صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
RTFM
U
خلاصه معروف درپیام به معنای " خواندن دستور کار"
checked
U
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
checks
U
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
reformatting
U
عمل فرمت کردن دیسک که حاوی داده است
check
U
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
eighty track disk
U
دیسک فرمت شده برای شامل شدن هشتاد شیار
presentation layer
U
ششمین لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که روی فرمت ها
combi player
U
درایو سخت افزاری که دو یا چند فرمت ROM-CD مختلف را می خواند
inmost
U
میانی
middle deck
U
پل میانی
mesal
U
میانی
median
U
میانی
center land
U
خط میانی
center back
U
بک میانی
innermost
U
میانی
mesial
U
میانی
centric
U
میانی
medial
U
میانی
mesne
U
میانی
centrical
U
میانی
mesail
U
میانی
mediates
U
میانی
mediated
U
میانی
mediate
U
میانی
midline
U
خط میانی
medium
U
میانی
mediums
U
میانی
mediating
U
میانی
mediums
U
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
exporting
U
ذخیره سازی داده در یک فرمت فایل دیگری نسبت به پیش فرض
empties
U
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
emptied
U
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
exported
U
ذخیره سازی داده در یک فرمت فایل دیگری نسبت به پیش فرض
export
U
ذخیره سازی داده در یک فرمت فایل دیگری نسبت به پیش فرض
emptier
U
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
device driver
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
emptiest
U
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
empty
U
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
device handler
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
medium
U
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
lotus
U
شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
ega
U
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور صفحه نمایش رنگی با resolutin بالا
lotuses
U
شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
midfield line
U
خط میانی زمین
intermediate oscillation
U
نوسان میانی
intermediate fuse
U
فیوز میانی
intermediate contact
U
کنتاکت میانی
intermediate layer
U
لایه میانی
center line
U
خط میانی زمین
intermediate image
U
تصویر میانی
center circle
U
دایره میانی
intermediate office
U
مرکز میانی
intermediate link
U
حلقه میانی
center section
U
بال میانی
interconnection
U
اتصال میانی
i.f.
U
فرکانس میانی
interband
U
باند میانی
intermediate band
U
باند میانی
cut splice
U
پیوند میانی
dorsomedial
U
پشتی- میانی
center wing
U
بال میانی
drop keel
U
تیغه میانی
halfback
U
بازیگرخط میانی
intermediate frequency
U
فرکانس میانی
intermediate field
U
میدان میانی
intermediate distribution frame
U
مقسم میانی
central reserve
U
سکوی میانی
halfback
U
بازیگر میانی
center stripe
U
خط میانی زمین
intermediate anneal
U
التهاب میانی
central strip
U
نوار میانی
intermediate frequency tank circuit
U
فرکانس میانی
intermediate phase
U
فاز میانی
interphase
U
فاز میانی
hogging
U
تنش میانی
mid-
U
میانی وسطی
mid
U
میانی وسطی
buffer
U
حافظه میانی
middle fraction
U
جزء میانی
middle fraction
U
پاره میانی
middle insomnia
U
بیخوابی میانی
ridge rope
U
سیم میانی
middle part
U
قسمت میانی
meddle
U
میانی وسطی
meddled
U
میانی وسطی
middles
U
میانی وسطی
midsection
U
قطعه میانی
middle
U
میانی وسطی
meddles
U
میانی وسطی
neutral conductor
U
سیم میانی
median
U
سکوی میانی
middle ear
U
گوش میانی
midpoint
U
نقطه میانی
intermediate plate
U
صفحه میانی
intermediate points
U
جهات میانی
tun dish throught
U
پاتیل میانی
intermediate terminal
U
ترمینال میانی
tympanum
U
گوش میانی
intermediate transmitter
U
فرستنده میانی
intermediate zone
U
ناحیه ی میانی
lower boom
U
بوم میانی
lower boom
U
تیرک میانی
midpoints
U
نقطه میانی
mid flap
U
فلپ میانی
mesencephalon
U
مغز میانی
middle layer
U
قشر میانی
intermediate
U
طبقه میانی
intermediate
U
عضو میانی
median income
U
درامد میانی
neutral wire
U
سیم میانی
FIF
U
فرمت فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
unformatted
U
1-فایل متن که حاوی هیچ دستور فرمت , حاشیه یا نحوه نوشتن نباشد.2-
dbase
U
نرم افزار پایگاه داده معروف که حاوی زبان برنامه نویس توکار است
intermediate repeater
U
تقویت کننده میانی
intermediate temperature
U
درجه حرارت میانی
midpoint rule
U
قاعده نقطه میانی
vermis
U
قطعه میانی مخچه
intermediate frequency breakdown
U
شکست فرکانس میانی
intermediate amplifier
U
تقویت کننده میانی
interjacent
U
میانی در میان افتاده
medial layer
U
لایه میانی
[پزشکی]
intermediate roll stand
U
مقام نورد میانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com