English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
section leader U فرمانده رسد یا جوخه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
skippers U فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippering U فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skipper U فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippered U فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
section chief U فرمانده رسد فرمانده قبضه
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
commander U فرمانده یکان ناخدا سوم فرمانده سوم ناو
commanders U فرمانده یکان ناخدا سوم فرمانده سوم ناو
squad U جوخه
squads U جوخه
sections U جوخه
section U جوخه
firing squads U جوخه اتش
escadrille U جوخه هوایی
firing squad U جوخه اتش
vice squads U جوخه پلیس
vice squad U جوخه پلیس
blue commander U فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
squad U دسته بصورت جوخه یادسته دراوردن
squads U دسته بصورت جوخه یادسته دراوردن
chalk commander U فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
commander in chief U فرمانده کل
chiefs U فرمانده
commander of d. U فرمانده
imperator U فرمانده
oldman U فرمانده کل
commander in chief U فرمانده کل
commander-in-chief U فرمانده کل
chief U فرمانده
commanders U فرمانده
commander U فرمانده
commandant U فرمانده
commandants U فرمانده
generalissimos U فرمانده کل
generalissimo U فرمانده کل
commanders-in-chief U فرمانده کل
corps commander U فرمانده سپاه
commandants U افسر فرمانده
chief of boat U فرمانده قایق
prefects U رئیس فرمانده
company commander U فرمانده گروهان
commander's concept U تدبیر فرمانده
drum majors U فرمانده طبالان
admiral U امیرالبحر فرمانده
drum major U فرمانده طبالان
division commander U فرمانده لشگر
territorial commander U فرمانده سرزمینی
platoon leader U فرمانده دسته
regiment commander U فرمانده هنگ
brigadiers U فرمانده تیپ
penteconter U فرمانده پنجاه تن
pendragon U فرمانده کل قوا
prefect U رئیس فرمانده
officer in tactical command U فرمانده تاکتیکی
hetman U فرمانده لهستانی
flight leader U فرمانده پرواز
fleet commander U فرمانده ناوگان
commandant U افسر فرمانده
exercise commander U فرمانده مانور
sector commander U فرمانده ناحیه
divisional officer U فرمانده یگان
chevroner U فرمانده گروه
brigadier U فرمانده تیپ
captained U فرمانده ناو
captained U فرمانده هواپیما
captaining U فرمانده ناو
captaining U فرمانده هواپیما
captains U فرمانده ناو
captains U فرمانده هواپیما
leader U راهنما فرمانده
commanding officers U افسر فرمانده
leader U فرمانده دسته
battery commander U فرمانده اتشبار
leaders U راهنما فرمانده
leaders U فرمانده دسته
governors U حکمران فرمانده
captain U فرمانده هواپیما
captain U فرمانده ناو
brigade commander U فرمانده تیپ
battalion commander U فرمانده گردان
army commander U فرمانده ارتش
skipper U فرمانده ناو
governor U حکمران فرمانده
commanding officer U افسر فرمانده
skippered U فرمانده ناو
skippering U فرمانده ناو
skippers U فرمانده ناو
admirals U امیرالبحر فرمانده
privateer U فرمانده کشتی بازرسی
warlord U فرمانده ارتشی فرمانروا
sea captain U فرمانده نیروی دریایی
personal staff U ستاد خصوصی فرمانده
commander's concept U تدبیر عملیاتی فرمانده
commodores U فرمانده پایگاه هوایی
commodore U فرمانده پایگاه هوایی
commodores U افسر فرمانده دریایی
commodores U فرمانده یکان هوایی
commission pennant U پرچم فرمانده ناو
alternate command authority U افسر جانشین فرمانده
commander in chief U فرمانده کل قوا سر فرماندهی
chief of naval operations U فرمانده عملیات دریایی
commodore U فرمانده یکان هوایی
flag captain U فرمانده ناو سرفرماندهی
commodore U افسر فرمانده دریایی
phylarch U فرمانده سواره نظام
official visit U بازدید رسمی فرمانده
executive order U فرمانده دوم ناو
area air defense commander U فرمانده منطقه پدافند هوایی
tactical air commander U فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
drillmaster U فرمانده تمرین نظامی سردسته
sector commander U فرمانده ناحیه پدافند هوایی
division officer U فرمانده قسمت افسر رسته
constable of france U فرمانده کل قوادرغیاب پادشاهان پیشین فرانسه
leaders U هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
leader U هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
commander's guidance U دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
budget item U اقلامی که به دستور فرمانده قیمت ان ازبودجه یکان کسر میشود
visit of courtesy U بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
warlock U جادوگر مرد که فرمانده زنان جادوگر است
support command U فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
planning guidance U راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com