English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sectarian U فرقه گرای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transit bearing U گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
sects U فرقه
sect U فرقه
demomination U فرقه
heresy U بدعتکاری فرقه
factionalism U فرقه بازی
sects U فرقه مذهبی
sectarian U عضو فرقه
sect U فرقه مذهبی
sectarianism U پیروی از یک فرقه
sectarianism U فرقه گرایی
faction U انجمن فرقه
heresies U بدعتکاری فرقه
denominationalism U فرقه گرایی
factionary U طرفدار یک فرقه
factions U انجمن فرقه
Mormon U فرقه مذهی مورمن
Mormons U فرقه مذهی مورمن
Protestants U عضو فرقه مسیحیان پروتستان
quakerism U معتقدات فرقه "کویکر"پروتستان
jacobin U راهب فرقه دومی نیکن
quietism U فرقه متصوفه اهل سکوت
secarianism U پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
Protestant U عضو فرقه مسیحیان پروتستان
jacobin U عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
jacobite U عضو فرقه راهبان دومی نیکن
franciscan U وابسته بدسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس
Zen U فرقه بوداییان طرفدار تفکر وعبادت وریاضت
Methodist U فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
Methodists U فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
grey friar U عضو جمعیت راهبان یادرویشان فرقه فرانسیس مقدس
Jesuits U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuit U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
roundhead U نماینده پارلمان انگلیس دردوره شارل اول و عضو فرقه مسیحیان کویکر
skeptic U شک گرای
communalist U اشتراکی گرای
halophile U ابشور گرای
compass azimuth U گرای مغناطیسی
compass direction U گرای مغناطیسی
dermotropic U پوست گرای
grid bearing U گرای شبکه
grid azimuth U گرای شبکه
equalitarian U تساوی گرای
supremacist U برتری گرای
heliotrope U افتاب گرای
incalescent U گرما گرای
theist U یزدان گرای
theocentric U خدا گرای
true azimuth U گرای حقیقی
ultramodernist U فرانو گرای
unitarian U توحید گرای
escapist U گریز گرای
escapists U گریز گرای
impressionist U برداشت گرای
impressionists U برداشت گرای
structuralist U ساخت گرای
structuralists U ساخت گرای
supremacists U برتری گرای
solipsist U نفس گرای
separatist U جدا گرای
ruralist U روستا گرای
lipophilic U چربی گرای
magnetic azimuth U گرای مغناطیسی
meliorist U بهبود گرای
oxyphil U اسید گرای
oxyphile U اسید گرای
photophilic U نور گرای
pneumotropic U ریه گرای
pragmatist U مصلحت گرای
progressivist U پیشرفت گرای
relative bearing U گرای نسبی
saprophytic U پوده گرای
segregationist U جدایی گرای
militarist U جنگ گرای
socialist U جامعه گرای
realistically U راستین گرای
realistically U تحقق گرای
socialists U جامعه گرای
realistic U راستین گرای
realistic U تحقق گرای
realists U راستین گرای
realists U تحقق گرای
realist U راستین گرای
realist U تحقق گرای
materialists U ماده گرای
extrovert U برون گرای
extroverts U برون گرای
militarists U جنگ گرای
feudal U تیول گرای
nationalists U ملت گرای
individualist U فرد گرای
nationalist U ملت گرای
doctrinaire U ایین گرای
back azimuth method U گرای وارونه
capitalist U سرمایه گرای
capitalists U سرمایه گرای
centralist U مرکز گرای
materialist U ماده گرای
centralists U مرکز گرای
assumed azimuth U گرای فرضی
egalitarian U تساوی گرای
evolutionist U فرگشت گرای
nudist U برهنگی گرای
individualists U فرد گرای
unitary U توحید گرای
hygrophyte U گیاه رطوبت گرای
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
visionary U الهامی رویا گرای
reactionary U مخالفت گرای بی منطق
reactionaries U مخالفت گرای بی منطق
visionaries U الهامی رویا گرای
corrected azimuth U گرای تصحیح شده
true azimuth U سمت حقیقی گرای جغرافیایی
back azimuth method U گرای معکوس در اخراج اشعه
compass azimuth U گرای قطب نمای کشتی
azimuth U گرای نجومی راس القدم
azimuth angle U زاویه گرای نجومی هواپیما
closing azimuth error U اشتباه گرای بستن پیمایش
imperialistic U استعمار گرای بهره جویانه
traditionalists U پیرو روایات وسنن سنت گرای
layihg azimuth U گرای روانه کردن لوله توپ
traditionalist U پیرو روایات وسنن سنت گرای
conversion angle U زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
quixotic U ارمان گرای وابسته به دان کیشوت
gyroscope U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarist U ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
gyroscopes U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarists U ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
ozone U نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
introvert U شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
introverts U شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
concordat U پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
azimuth deviation U اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
ascendant U فراز جو فراز گرای
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com