English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
beaker U فرف کیمیاگری لیوان ازمایشگاه
beakers U فرف کیمیاگری لیوان ازمایشگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
alchemy U کیمیاگری
transmuting U کیمیاگری کردن
alchemize U کیمیاگری کردن
aludel U بوته کیمیاگری
transmuted U کیمیاگری کردن
transmutes U کیمیاگری کردن
transmute U کیمیاگری کردن
arcanum U راز کیمیاگری داروی سری
transmutation of metals U استحاله فلزات باعلم کیمیا کیمیاگری
laboratory U ازمایشگاه
invitro U در ازمایشگاه
test room U ازمایشگاه
laboratories U ازمایشگاه
labs U ازمایشگاه
lab U ازمایشگاه
field laboratory U ازمایشگاه صحرایی
flasks U تنگ ازمایشگاه
flask U تنگ ازمایشگاه
sky lab U ازمایشگاه فضایی
material testing laboratory U ازمایشگاه مصالح ساختمانی
erlenmeyer flask U تنگ مخروطی ازمایشگاه
bunsen gas burner U چراغ گازی ازمایشگاه
proving ground U محل تحقیقات علمی ازمایشگاه
culture U کشت میکرب در ازمایشگاه برز
cultures U کشت میکرب در ازمایشگاه برز
ordnance labratory U ازمایشگاه جنگ افزار ومهمات
culturing U کشت میکرب در ازمایشگاه برز
laboratorian U کسیکه در ازمایشگاه یاکارخانه شیمیائی تخصص دارد
impluse voltage testing plant U ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
glass U لیوان یخ
tun U لیوان
tumblers U لیوان
water glass U لیوان اب
glass U لیوان
burgundy glass U لیوان
a glass of water U یک لیوان آب
mugged U لیوان
mug U لیوان
tumbler U لیوان
mugging U لیوان
mugs U لیوان
lidding film U سرپوش لیوان
paper cup U لیوان کاغذی
lidding film U کلاهک لیوان
tumbler U لیوان [شفاف]
The glass is full of water. U لیوان پر از آب است
rummer U لیوان مشروب
There is a glass missing. یک لیوان کم است.
glassful U بقدر یک لیوان
glassful U مظروف یک لیوان
Empty this glass of water. U این لیوان آب راخالی کن
mug U لیوان بدون دسته
stein U لیوان دسته دار ابجو خوری
He emptied the glass to the last drop . U لیوان را تا آخرین قطره خالی کرد
Would you care for a cup of coffee? U آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
highball U یک لیوان بزرگ ویسکی یا عرق مخلوط بانوشابه گازدار قطار سریع السیر
pannikin U لیوان کوچک پیمانه کوچک
wineglass U لیوان شراب پیمانه شراب
noggins U سطل چوبی لیوان چوبی
noggin U سطل چوبی لیوان چوبی
naggin U سطل چوبی لیوان چوبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com