English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cirerar yurn U فرف خاکستر مرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
urn U گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
urns U گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
Other Matches
ash U خاکستر شدن خاکستر
cinders U خاکستر خاکستر کردن
cinder U خاکستر خاکستر کردن
keb U میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
stillbirths U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
dog cheap U مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool U پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
slag U خاکستر
sinter U خاکستر
ash U خاکستر
ashes U خاکستر
incinerated U خاکستر کردن
ash tire U خاکستر گرم
incinerates U خاکستر کردن
incinerating U خاکستر کردن
wood ash U خاکستر چوب
tuff U خاکستر اتشفشانی
black ash U خاکستر سیاه
slag U درده خاکستر
cinderous U خاکستر مانند
pumicite U خاکستر اتشفشانی
potass U شخار خاکستر
incinerate U خاکستر کردن
fly ash U خاکستر پرا
gleed U خاکستر گرم
ash-pit U خاکستر دان
potash U شخار خاکستر
ash U خاکستر کردن
fly ash U خاکستر بادی
embers U اخگر خاکستر گرم
ash-chest U خاکستر نگه دار
ashpit U چاله مخصوص خاکستر
ash volcanic U خاکستر انش نشان
ember U اخگر خاکستر گرم
columbarium U جای نگهداری خاکستر مردگان
to d. down a fire U اتش رازیر خاکستر کردن
flyash U خاکستر حاصل از زغال سنگ
ashen U شبیه خاکستر مربوط به چوب درخت زبان گنجشک
cinerarium U [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
bone china U چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
fettling U شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
defunct U مرده
hearses U مرده کش
hearse U مرده کش
deceased U مرده
six feet under <idiom> U مرده
in the dust U مرده
low-spirited U دل مرده
one-man U یک مرده
one man U یک مرده
low spirited U دل مرده
at rest U مرده
lifeless U مرده
vapid U مرده
exanimate U مرده
extinct U مرده
his heart sank U دل مرده شد
dead U مرده
down with him U مرده باد
dead storage U حجم مرده
dead storage U گنجایش مرده
dead space U فضای مرده
death watch U پاسبان مرده
dead volume U حجم مرده
dead soils U خاکهای مرده
out of play U توپ مرده
deadness U حالت مرده
dead time U زمان مرده
death day U سال مرده
deadball U توپ مرده
death feigning U مرده نمایی
playing dead U مرده نمایی
death's head U جمجمه مرده
dull finish U کالیبر مرده
necrophobia U مرده هراسی
necropsy U مرده نگری
non productive time U زمان مرده
reliquiae U مرده ریگ
resurrection man U مرده دزد
resurrectionist U مرده دزد
saprophage U مرده خوار
still born U مرده بدنیاامده
dead as a doornail <idiom> U کاملا مرده
living corpse U مرده متحرک
necrophilia U مرده گرایی
necrophagous U مرده خوار
dull finish U رخده مرده
exanimate U دل مرده وبیروح
ground swell U موج مرده
slaked lime U اهک مرده اهک مرده
idle turn U کلاف مرده
idle wire U سیم مرده
inhumationist U مرده خاک کن
lyke wake U پاسبانی مرده در شب
murrain U گوشت مرده
necrolatry U مرده پرستی
necromania U مرده پرستی
necrophagous U مرده خور
pah U مرده شور
cremation U مرده سوزانی
widowers U مرد زن مرده
widower U مرد زن مرده
swelled U موج مرده
autopsies U تشریح مرده
swells U موج مرده
death masks U قیافه مرده
death mask U قیافه مرده
defunct U مرده درگذشته
time lags U زمان مرده
autopsy U تشریح مرده
cremations U مرده سوزانی
time lag U زمان مرده
swell U موج مرده
stillbirth U مرده زاد
dead load U بار مرده
dead as a d. U بکلی مرده
stillbirths U مرده زاد
morgue U مرده خانه
blate U روح مرده
dead ball U توپ مرده
morgues U مرده خانه
parted U درگذشته مرده
air slaked lime U اهک مرده
dead rise U فاصله مرده
dead band U نوار مرده
necromimesis U خود مرده انگاری
still born U مرده زاییده شده
mortuary U مرده شوی خانه
mortuaries U مرده شوی خانه
time lag U فاصله زمانی مرده
departed U مرده درگذشته مرحوم
sequestrum U قسمت بافت مرده
inheritances U مرده ریگ وراثت
He is not dead by any chance , is he ? U نکند مرده باشد ؟
Speak well of the dead . <proverb> U پشت سر مرده بد نگو.
sloughy U شبیه پوست مرده
dead-house U مرده شوی خانه
inheritance U مرده ریگ وراثت
protoxlead U سنگ مرده مرتک
plague on it U مرده شورش ببرد
he seems to have died U ازقرارمعلوم مرده است
balefire U اتش مرده سوزانی
autopsy U تشریح نسج مرده
aeropause U منطقه جوی مرده
gralloch U احشای گوزن مرده
blast it U مرده شورش را ببرد
back lash eliminator U تعادل در مسیر مرده
death masks U ماسک صورت مرده
death mask U ماسک صورت مرده
cadaveric U دارای رنگ مرده
funeral home U مرده شوی خانه
d. paleness U رنگ ارام مرده
eloge U ستایش شخص مرده
autopsies U تشریح نسج مرده
time lags U فاصله زمانی مرده
prosector U تشریح کننده بدن مرده
deathy U مرگ نما مرده وار
palls U تابوت محتوی مرده حائل
sciomantic U غیبگو از روی سایه مرده
palled U تابوت محتوی مرده حائل
natimortality U امار مرده زاییده شدگان
cadaverous U دارای رنگ پریده و مرده
To be crazy about agirl . U کشته مرده دختری بودن
pall U تابوت محتوی مرده حائل
heritage U مرده ریگ سهم موروثی
palling U تابوت محتوی مرده حائل
ossuary U محل امانت گذاری استخوان مرده
wraith U روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
f. pile or pyre U توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
sciomacy U غیب گویی از روی سایه مرده
it is not true that he is dead U اینکه میگویند مرده است حق ندارد
crematory U کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
necrotic U دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
wraiths U روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
ossuary U فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
funeral pyre U توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
postmortem U مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
under hatches U زیر عرشه دوراز نظر مرده
chemical wash U کهنه شور یا دواشور نمودن فرش با کلر و خاکستر چوب جهت ملایم کردن رنگ ها و افزایش طول عمر ظاهری و غیر حقیقی فرش
crematorium U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematoriums U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
incinerator U کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
crematoria U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
obsequial U وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
zombiism U اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
incinerators U کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
corn U میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
clavus U میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
twicer U حروف چینی که خودش هم چاپ کننده است دو مرده
lich gate U سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
pyre U توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
pyres U توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
transmigration U حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
But his body was eventually recovered. U اما ممکن بود او [مرد] فقط مرده بازیافته شود.
give someone an inch and they will take a mile <idiom> U اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
hatchment U صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
gavelkind U تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
infarct U ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com