Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
immortalize rug
U
فرش جاودانی و بدون رقیب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
foreverness
U
جاودانی
deathlessness
U
جاودانی
everlasting
U
جاودانی
aeonian
U
جاودانی
living
U
جاودانی
perpetuity
U
جاودانی
aeon
U
جاودانی
sempiternity
U
جاودانی
perpetuity
U
جاودانی
aeonic
U
جاودانی
eternality
U
جاودانی
immortality
U
جاودانی
infinite time
U
جاودانی
forever
U
جاودانی
eterne
U
جاودانی
eternity
U
جاودانی
sempiternal
U
جاودانی
eternal
U
جاودانی همیشگی
beatification
U
سعادت جاودانی
perennials
U
ابدی جاودانی
perennial
U
ابدی جاودانی
eternities
U
ازلیت جاودانی
eternity
U
ازلیت جاودانی
ever living
U
جاودانی جاودان
eternize
U
جاودانی کردن
eternalize
U
جاودانی کردن
beatitude
U
سعادت جاودانی
beatified
U
سعادت جاودانی بخشیدن امرزیدن
perpetuated
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
beatifies
U
سعادت جاودانی بخشیدن امرزیدن
perpetuate
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetuating
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
beatifying
U
سعادت جاودانی بخشیدن امرزیدن
beatify
U
سعادت جاودانی بخشیدن امرزیدن
perpetuates
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
immortalization
U
اعطای نام یا شهرت جاودانی
benison
U
نعمت خدا داده سعادت جاودانی
unrivaled
U
بی رقیب
vier
U
رقیب
opponent
U
رقیب
emulative
U
رقیب
unapproachable
U
بی رقیب
corrival
U
رقیب
competitress
U
رقیب
incomparable
U
بی رقیب
inimitable
U
بی رقیب
opponents
U
رقیب
adversarial
U
رقیب
adversary
U
رقیب
rivalling
U
رقیب
rivaled
U
رقیب
rivaling
U
رقیب
adversaries
U
رقیب
rivalled
U
رقیب
rivals
U
رقیب
rival
U
رقیب
competitor
U
رقیب
competitors
U
رقیب
vie
U
رقیب شدن
outfoot
U
سریعتر از رقیب
vied
U
رقیب شدن
vies
U
رقیب شدن
antagonists
U
رقیب دشمن
corrival
U
رقیب شدن
antagonist
U
رقیب دشمن
outkick
U
تندتر از رقیب دویدن
upsetting
U
باخت رقیب محبوب
upset
U
باخت رقیب محبوب
upsets
U
باخت رقیب محبوب
contained
U
جلو رقیب را گرفتن
underprice
U
قیمت کمتر از رقیب
contain
U
جلو رقیب را گرفتن
contains
U
جلو رقیب را گرفتن
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
one upmanship
U
سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one-upmanship
U
سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
area blocking
U
سد راه کردن رقیب در منطقه معین
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
open water
U
فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
brush block
U
سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
let point
U
امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
burn off
U
خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
upped
U
جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
up
U
جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
upping
U
جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
interlocking directorate
U
حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
absolute advantage
برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
quick opener
U
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
extend
U
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending
U
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extends
U
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate
U
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
ex
U
بدون
but
U
بدون
acheilous
U
بدون لب
sans
U
بدون
i'll warrant
U
بدون شک
bottomless
U
بدون ته
without
U
بدون
to a certainty
U
بدون شک
acheilos
U
بدون لب
and no mistake
U
بدون شک
ex-
U
بدون
undoubtedly
U
بدون شک
not nearctic
U
بدون
goalless
U
بدون گل
doubtlessly
U
بدون شک
wanting
U
بدون
indubitable
U
بدون شک
obtrusively
U
بدون حق
undoubted
U
بدون شک
unstressed
U
بدون مد
free from error
<adj.>
U
بدون مشکل
unfurnished
U
بدون اثاثیه
undue
U
بدون مداخله
expired
U
بدون اعتبار
inoffensive
U
بدون زنندگی
blankly
U
بدون مقصودیامعنی
confidently
U
بدون شبهه
unresponsive
U
بدون احتیاط
immaculate
<adj.>
U
بدون مشکل
immediately
U
بدون واسطه
flawless
<adj.>
U
بدون مشکل
sound
<adj.>
U
بدون مشکل
impeccable
<adj.>
U
بدون مشکل
faultless
<adj.>
U
بدون مشکل
Nothing down.
U
بدون بیعانه.
toothless
U
بدون دندانه
alcohol-free
<adj.>
U
بدون الکل
continuously
U
بدون توقف
vainly
U
بدون نتیجه
unalloyed
U
بدون الیاژ
adrift
U
بدون هدف
air dry
U
بدون رطوبت
ametabolic
U
بدون دگردیسی
ametabolous
U
بدون دگردیسی
anechoic
U
بدون انعکاس
without milk
U
بدون شیر
asymptomatic
U
بدون علامت
avirulent
U
بدون شدت
awless
U
بدون بیم
bareheaded
U
بدون کلاه
acranial
U
بدون کاسهء سر
acold
U
بدون احساسات
unselfish
U
بدون خودخواهی
acarpous
U
بدون میوه
achlamydeous
U
بدون پوشش
achromatic
U
بدون ترخیم
acid free
U
بدون اسید
decaffeinated
U
بدون کافئین
achromic
U
بدون ترخیم
smooth
<adj.>
U
بدون دشواری
bachelor
U
بدون عیال
bachelors
U
بدون عیال
inaction
U
بدون فعالیت
trouble-free
<adj.>
U
بدون دردسر
problem-free
<adj.>
U
بدون دردسر
direct
<adj.>
U
بدون واسطه
humble
U
بدون ارتفاع
humblest
U
بدون ارتفاع
problem-free
<adj.>
U
بدون زحمت
trouble-free
<adj.>
U
بدون زحمت
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
barrier-free
U
بدون حائل
off hand
U
بدون آمادگی
prosaically
U
بدون لطافت
insecure
U
بدون ایمنی
notwithstanding
U
بدون توجه
involuntarily
U
بدون اراده
bloodless
U
بدون خونریزی
indubitable
U
بدون تردید
cordless
<adj.>
U
بدون سیم
zero-rated
<adj.>
U
بدون مالیات
tax-free
<adj.>
U
بدون مالیات
tax-exempt
<adj.>
U
بدون مالیات
non-taxable
<adj.>
U
بدون مالیات
non-assessable
<adj.>
U
بدون مالیات
taxless
<adj.>
U
بدون مالیات
free from taxes
<adj.>
U
بدون مالیات
wireless
<adj.>
U
بدون سیم
excluding meals
U
بدون غذا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com