English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
peneplain U فرسوده کردن زمین
peneplane U فرسوده کردن زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gruel U تنبیه فرسوده کردن
reconditioned U قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
recondition U قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditions U قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditioned U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
recondition U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
older U فرسوده
old U فرسوده
oldest U فرسوده
erose U فرسوده
doting U فرسوده
rusty U فرسوده
timeworn U فرسوده
effete U فرسوده
forspent U فرسوده
forworn U فرسوده
attrited U فرسوده
fraying U چیز فرسوده
worn to a frazzle U فرسوده ساییده
forwearied U خسته فرسوده
care worn U فرسوده ازغم
frays U فرسوده شدن
fray U فرسوده شدن
wears U فرسوده شدن
wear U فرسوده شدن
irks U فرسوده شدن
irking U فرسوده شدن
irked U فرسوده شدن
outwear U فرسوده شدن
obsolete U فرسوده متروک
irk U فرسوده شدن
frayed U فرسوده شدن
wear out U کهنه و فرسوده شدن
back out U کهنه و فرسوده شدن
dobbin U یابوی صحرائی یا فرسوده
to knock up U فرسوده شدن ازپادرامدن
seaworn U فرسوده در اثر دریا
beaten U چکش خورده فرسوده
wear off U فرسوده و از بین رفته شدن
pilefered shipment U کالای فرسوده حراج شده
weatherworn U فرسوده در اثر باد و باران وهوا
pileferable U اقلام قابل فروش بصورت فرسوده
Urban tissue sites U سایت های بافت فرسوده شهری
property disposition U ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
grounding U زمین کردن
ground U زمین کردن
paralyzing U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyses U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralysing U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzed U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzes U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralysed U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyse U زمین گیر کردن خنثی کردن
searches U مراقبت کردن از زمین
searches U کاوش کردن زمین
searchingly U مراقبت کردن از زمین
terrain spotting U دیدبانی کردن زمین
searchingly U کاوش کردن زمین
to work the land U زمین را زراعت کردن
dig , in U گود کردن زمین
dibble U گود کردن زمین
harrow U صاف کردن زمین
harrows U صاف کردن زمین
searched U کاوش کردن زمین
searched U مراقبت کردن از زمین
terrain spotting U تجسس کردن زمین
to till the soil U زمین را کشت کردن
to dig out U گود کردن زمین
to clear land U زمین راصاف کردن
to cultivate land U زمین را کشت کردن
search U مراقبت کردن از زمین
search U کاوش کردن زمین
protective earthing U زمین کردن حفافتی
geodesy U مساحی کردن زمین
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
groove U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
harrows U باچنگک زمین را صاف کردن
harrow U باچنگک زمین را صاف کردن
grub U زمین کندن جستجو کردن
grubbed U زمین کندن جستجو کردن
grubs U زمین کندن جستجو کردن
photo imagery U عکس برداری کردن از زمین
neutral earth U زمین کردن نقطه صفر
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
geologize U مطالعه علم زمین شناسی کردن
bedraggle U روی زمین کشیدن و چرک کردن
geologize U ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
reclaimed U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaim U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaims U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
soil improvement U بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
peg out U کوبیدن میخ چوبی در زمین پیاده کردن
reclaiming U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
hovering U پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
clips U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clipped U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clip U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clippings U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
bow line U نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
reventment U روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
descentheight U ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
fumble U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
send in U وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
floors U کف زمین
ground line U خط زمین
ground U کف زمین
floor U کف زمین
norland U زمین
floored U کف زمین
rooter U زمین کن
earth U زمین
real estate U زمین
cinder track U زمین دو
extra terrestrial U زمین
soils U زمین
ground U زمین
domains U زمین
terrain U زمین
earths U زمین
ground U : زمین
domain U زمین
ground surface U کف زمین
aerospace U جو زمین
soil U زمین
geodetically U زمین
globes U زمین
grazes U زمین
lackland U بی زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
earthing U زمین
grass roots U کف زمین
acres U زمین
floor U کف زمین
this earthly round U زمین
field U زمین
acre U زمین
fields U زمین
land n U زمین
globe U زمین
grazed U زمین
tellus U زمین
fielded U زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com