Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bioerosion
U
فرسایش زیستی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
attrition rate
U
میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
arid erosion
U
فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
biological
U
زیستی
organic
U
زیستی
biologically
U
زیستی
subsistence
U
زیستی
biological shield
U
سپر زیستی
biological sciences
U
علوم زیستی
biological potential
U
توان زیستی
biological pollution
U
الودگی زیستی
biological monitoring
U
فرابینی زیستی
biological magnification
U
بزرگنمایی زیستی
biological extinction
U
نابودی زیستی
biological agent
U
عامل زیستی
biogeography
U
جغرافیای زیستی
biogenesis
U
پدیدایی زیستی
biofeedback
U
پس خوراند زیستی
biofacies
U
رخساره زیستی
bioerosion
U
فرسودگی زیستی
biocinosis
U
مجتمع زیستی
biochemical
U
زیستی- شیمیایی
biological correlation
U
همبستگی زیستی
biological extinction
U
انقراض زیستی
biological system
U
نظام زیستی
biotic succession
U
پیاپی زیستی
biological system
U
سازگان زیستی
biotic element
U
عنصر زیستی
biotic succession
U
تواتر زیستی
life sciences
U
علوم زیستی
biotonus
U
تونوس زیستی
biotype
U
سنخ زیستی
life sciences
U
دانش زیستی
life science
U
علوم زیستی
existence load
U
بار زیستی
biological clock
U
ساعت زیستی
biostimulant
U
انگیزای زیستی
biostimulant
U
محرک زیستی
biosystem
U
نظام زیستی
biosystem
U
سازگان زیستی
biological treatment
U
تسویه زیستی
biologism
U
زیستی نگری
bioluminescence
U
لومینانس زیستی
biological shield
U
حفاظ زیستی
biophysical
U
زیستی- فیزیکی
biorhythm
U
چرخه زیستی
biosocial
U
زیستی- اجتماعی
life science
U
دانش زیستی
biogeochemistry
U
زمین شیمی زیستی
bioinorganic chemistry
U
شیمی معدنی زیستی
bioclimatology
U
اقلیم شناسی زیستی
existence load
U
بار اقلام زیستی
environmetal protection
U
حمایت محیط زیستی
biological classification
U
رده بندی زیستی
bionics
U
علم فرایندای زیستی
abrasion
U
فرسایش
depletion
U
فرسایش
wear
U
فرسایش
erosion
U
فرسایش
abrasions
U
فرسایش
fraying
U
فرسایش
wears
U
فرسایش
attrition
U
فرسایش
defense subsistence supply center
U
مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
selective erosion
U
فرسایش انتخابی
sever erosion
U
فرسایش نابهنجار
sheet washing
U
فرسایش سطحی
erosion
U
فرسایش وسایل
surface erosion
U
فرسایش سطحی
erosive
U
فرسایش دهنده
erosion control
U
جلوگیری از فرسایش
erodibility
U
قابلیت فرسایش
sheet washing
U
فرسایش رویی
wind erosion
U
فرسایش بادی
pot hole
U
دیگ فرسایش
weathring test
U
ازمایش فرسایش
nuclear corrosion
U
فرسایش هستهای
soil erosion
U
فرسایش خاک
rill erosion
U
فرسایش شیاری
natural erosion
U
فرسایش نابهنجار
internal erosion
U
فرسایش داخلی
gully erosion
U
فرسایش خندقی
natural erosion
U
فرسایش طبیعی
shore erosion
U
فرسایش ساحلی
scuffed
U
خراش فرسایش
scuffing
U
خراش فرسایش
scuffs
U
خراش فرسایش
weathering
U
فرسایش در اثرهوا
attrition
U
فرسایش نیروها
accelerated erosion
U
فرسایش تشدیدی
beach erosion
U
فرسایش ساحلی
scuff
U
خراش فرسایش
electro erosion
U
فرسایش الکتریکی
spark erossion
U
فرسایش الکتریکی
precession
U
فرسایش لوله
erodible
U
قابل فرسایش
concrete erosion
U
فرسایش بتن
environmental refugee
U
پناهنده محیط زیستی
[بوم شناسی ]
[سیاست]
attenuation
U
فرسایش انرژی موج
electroerosive
U
فرسایش قوس الکتریکی
electro erosion process
U
فرایند فرسایش الکتریکی
geologic erosion
U
فرسایش زمین شناسی
abrasion of surface
U
فرسایش سطح فرش
elutriation
U
شستشو با اب فرسایش انتخابی
restraints
U
نیروی خستگی یا فرسایش بار
restraint
U
نیروی خستگی یا فرسایش بار
weatherability
U
قابلیت عدم فرسایش در هوا
corrosion
U
زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
rain wash
U
فرسایش ناشی از ریزش باران
wear
U
فرسایش خوردگی جنگ افزارها
wears
U
فرسایش خوردگی جنگ افزارها
planation
U
مسطح شدن زمین در اثر فرسایش
soliflucation
U
فرسایش خاک یا زمین به وسیله یخ زدن و اب شدن یخ
detritus
U
ذراتی که در نتیجه عمل فرسایش از زمین جدامیشوند
fastness of color
U
عدم تغییر رنگ
[در برابر نور، آب و فرسایش]
anti wear
U
مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
bed plate
U
صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
jetty
U
سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
natural erosion
U
فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
jetties
U
سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
bolster
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
rill erosion
U
این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
bolstered
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
polygonal soil
U
زمین چند دامنهای که شیبهای ان در اثر فرسایش یخ یا برف تولید شده باشد
reventment
U
روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
special degration
U
نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
aprons
U
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
apron
U
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
attenuation factor
U
ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com